وبسایت گروه سوناسازان Art Persian building sauna فن و هنر ایران زمین www.healthsauna.ir
 
 
WWW.HEALTHSAUNA.IR
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به سایت گروه سوناسازان خوش آمدید جهت تماس با ما به شماره 09123240237 تماس بفرمایید . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
 
 
ساعت : ٩:۱٧ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 گالری عکس فن و هنر ایران زمین

گالری عکس فن و هنر ایران زمین

 درب قدیمی چوبی

گالری عکس فن و هنر ایران زمین

 پنجره ارسی و گره چینی هنر سنتی ایران زمین 

گالری عکس فن و هنر ایران زمین  گره چینی

 درب قدیمی چوبی با گل میخ و کوبه 

چوب طبیعی طرح سنتی با تکه الوار، شاخه و تنه درخت طبیعی

 چلنگری ( اهنگری و اتشکاری )

گالری عکس فن و هنر ایران زمین  چلنگری آهنگری زمودگری

 طرح سنتی ایران زمین 

گالری عکس فن و هنر ایران زمین نقش و طرح

 اجر چینی قدیمی

گالری عکس فن و هنر ایران زمین

 گالری عکس طرح دکوراسیون و درب های قدیمی 


:: برچسب‌ها: گالری عکس, هنر, هنر سنتی ایران, هنر سنتی ایران زمین



ابزارهای کمکی برای درودگران
نوشته شده در چهارشنبه ۱ امرداد ۱۳٩۳
ساعت : ٧:٤٦ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

ابزارهای کمکی برای درودگران

 

یک شخص فنى مانند تکنسین ،  مهندس صنایع چوب یا یک استاد کار  باید بتواند عملیات سرویس کارى (گریس کارى  تعویض روغن و …) ابزار و ماشین آلات عمومى صنایع چوب را در محل کار خود انجام دهد و حتى در صورت لزوم قطعات پرمصرف در ماشین آلات مانند تسمه پروانه، بلبرینگ، زغال آرمیچر و … را نیز تعویض کند.

 

تلاش گروه برای برقراری ارتباط بیشتر با مجموعه های کارگاهی کشور ( ائم از فنی و حرفه ای و کار و دانش) می باشد.

تا بتواند با کمک دوستان حاضر در مجموعه کتبی پربار تر و علمی تر در این زمینه فراهم سازد.

 

این مجموعه شامل آموزش های زیر است که در قالب یک فایل PDF ارائه شده است.این مجموعه آموزش ها به تایید اداره کل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی رسیده است و در اختیار دوستان قرار گرفته است.

 

سرفصل های این مجموعه به قرار است :

 

1- انتخاب و کاربرد پیچ گوشتى هاى دستى،برقى و پنوماتیکى

 

2- تنظیم و سرویس و آماده به کارکردن پیچ گوشتى ها

 

3- انتخاب و کاربرد انواع آچار، آچارهاى تخت، رینگى، بوکس، آلن و …

 

4 - انتخاب و کاربرد انواع گریس پمپ

 

5- انتخاب و کاربرد انواع روغندان

 

6- انتخاب و کاربرد انواع انبردست و انبر قفلى

 

7- انتخاب و کاربرد انواع پولى کش 


لینک دانلود 

کلیک کنید   

 

گروه فن و هنر ایران زمین 


:: برچسب‌ها: صنایع چوب, هنر چوب, هنر, صنعت



ساعت : ٩:٠۸ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان

 نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان  چوب چیست ؟ تاریخچه چوب

نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان  چوب چیست ؟ 

 

 نگاهی به تاریخ و جستجوی کاربرد چوب در زندگی انسان  چوب چیست ؟ تاریخچه چوب

تعریف چوب :

تعریف چوب  در فرهنگ لغات به گونه های مختلف آمده است  . از جمله :

قسمتهای سفت و سخت درخت 

آن قسمت از درخت که در زیر پوست قرار دارد

 آنچه از درخت ببرند برای سوزاندن یا ساختن اشیاء چوبی بکار ببرند .


چوب و دستاوردهای گیاهی

چوب و دستاوردهای گیاهی از جمله مصالحی است که از دوران پیشین به گونه ای طبیعی در اختیار و دسترس بشر بوده است . در بخش هایی که جنگل و گیاه فراوان بوده است مردمان از زمانهای پیش از تاریخ از چوب و مصالح گیاهی برای ساختن ابزارها و پناهگاه سود برده و خوراک خویش را نیز از فرآورده های جنگلی بر می آورده اند .

با آنکه به علت دائمی نبودن چوب و پوسیدن آن به مرور زمان آثار چندانی از وسایل و ساختمانهای اولیه چوبی و گیاهی به جای نمانده است ولی باقی ماندن آثار معدود ساختمانی و هنری چوبی از تمدنهای مصر و ایران باستان نشان دهندهٔ قدمت و رواج کاربرد مصالح چوبی در تاریخ این تمدن هاست .

پـژوهشـها نشـان داده اسـت که در دوران یـخ بندان شمـال اروپـا ، فـلات ایـران دورهٔ پربارانی را می گذرانده است . در این دوران ، سرزمین ایران پوشیده از جنگلهای انبوه بوده است حتی در زمان هخامنشیان نیز در بخش های بسیار از ایران جنگلهایی بوده است که امروزه از آنها فقط تک درختانی باقی است .

چوب از زمان باستان در ایران به صورت مصالح ساختمانی در بخش های مختلف ساختمانها به کار می رفته است . درخت سدر یکی از درختان خانوادهٔ کاج است که دارای چوبی بسیار سخت و خوشبوست . درخت سدر معمولاً‌ به بلندی بسیار تا حدود ۴۰ متر رشد می کند و ضخامت تنهٔ آن گاهی به ۳ متر و بیشتر می رسد .

این چوب از قدیم در جنگلهای لبنان فراوان بوده و در کتابهای مذهبی مثل تورات به آن اشاره شده است .

ویژگیهای فیزیکی چوب سدر چون سختی و بزرگی درخت سنگینی ویژه ( وزن مخصوص زیاد ) و ضریب ارتجاعی بالا و نیز بدان روی که بومی ویژه اش آنرا از گزند موریانه به دور می دارد موجب گشت که از قدیم این چوب در مصر ، بین النهرین و ایران مورد استفادهٔ فراوان داشته باشد و هزاران سال به صورت آثاری چون تیرهای چوبی قصرها و تابوتها سالم باقی بماند .

چوب بلوط که چنین مینماید که همان چوب یاکا است ، دارای ویژگی های فیزیکی عالی دوام و سختی زیاد است و چنین پیداست که در پایهٔ ستونهای کاخهای هخامنشی به کار می رفته است .

منبع :سایت

پایگاه تجاری و اطلاع‌رسانی صنایع دستی

گرداوری : وبسایت   www.woodash.ir


:: برچسب‌ها: چوب, دکوراسیون, هنر, معماری



ساعت : ٧:٠٠ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

دیوار

 

دیوارسازه‌ای است برای نگهداری بخش و یا یک بخش از بخش دیگر در یک بنا

گونه‌های دیوار

دیوار گلی یا دای که از گل مخصوصی بنام گل دای ساخته می‌شود.


گل دای به گلی گفته می‌شود که مقدار آب آن کمتر از سایر گل‌ها است و خاک آن فاقد شن‌های ریز است. برای ساخت دای ابتدا ردیفی از گل دای به ارتفاع حداقل چهل سانتیمتر ساخته می‌شود.

پس از خشک شدن این ردیف ردیفی دیگر روی آن قرار داده می‌شود تا در نهایت دیوار تکمیل شود. به هر کدام از این ردیف‌ها یک چینه گفته می‌شود .

برای استقامت دای، ضخامت چینه‌های پایین بیشتر از چینه‌های بالا است، که در نتیجه سطح مقطع دای برخلاف دیوار خشتی که مستطیل است به شکل ذوزنقه است.

 

دیگر گونه‌های دیوار :

 

بسیار متنوع بوده و مهم‌ترین انواع آن را به نحو زیر می‌توان خلاصه کرد:

 

دیوارهای گلی

دیواره‌های بتنی

دیوار خاکی متراکم شده

دیوار دیافراگمی

دیوار با شمع‌های صفحه‌ای

دیوار پیش ساخته (دیوار سه بعدی)

دیوارآجری

 

تقسیم‌بندی دیوارها

 

دیوارها را می‌توان به انواع داخلی و خارجی تقسیم کرد. از طرف دیگر دیوارها بر حسب تحمل فشار به چهار نوع تقسیم می‌شوند:

 

دیوارهای خارجی حامل یا تحمل کننده بار

دیوارهای خارجی غیر حامل

دیوارهای داخلی حامل

دیوارهای داخلی غیر حامل

 

 

 

در اثر عبور راه آهن از مناطق کوهستانی و مجاورت با رودخانه ها بمنظور حفظ و تحکیم خاکریز و بستر خط از دیوارهای مختلف استفاده می‌گردد. این دیوارها بیشتر بصورت وزنی بوده و برحسب محل بصورت بتنی یا سنگی احداث می‌گردد که در بیشتر مناطق راه آهن بصورت سنگی است.

 

محتویات

 

۱ دیوار بالی

۲ دیوار برگشتی

۳ دیوار ربع مخروطی

۴ دیوار هدایت آب

۵ دیوار ضامن

۶ دیوار حایل

۷ دیوار پوششی

۸ دیوار ساحلی

۹ دیوار گابیون

۱۰ دیوار رسوبگیر

۱۱ نکاتی در مورد نحوهٔ کار

دیوارهای حفاظتی

دیوار بالی

 

دیواری است که بصورت جاده نسبت به پایه‌ها در طرفین پل ساخته می‌شود ودر مواردی که آب مسیر خود را بدون کمک دیوار می‌تواند طی کند، جلوی ریزش خاکریز را می‌گیرد.

دیوار برگشتی

 

دبواری است که بطور موازی با محور خط وعمود برپایه‌ها ساخته می‌شود که بر روی پلهای کوچک با خاکریز بلند مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دیوار ربع مخروطی

 

این دیوار در مواقعی که ارتفاع پایه‌ها زیاد باشد از شسته شدن خاکریز طرفین پایه جلوگیری می‌نماید.

دیوار هدایت آب

 

این دیوار از فاصله دور سیلابها را جمع کرده و بهدهانه پل هدایت می‌نماید. در مواقعی بکرا می‌رود که حوزه آبریز تقریباً سطح نو در بارنگی‌های شدید ممکن است سیلاب بطرف خاکریز حرکت و به آن آسیب برساند.

دیوار ضامن

 

برای جلوگیری از رانش خاکریز در پای خاکریزها احداث می‌شود و چنانچه شیب طبیعی زمین خیلی زیاد باشد از دیوار ضامن از خشکه چینی پشت استفاده می‌شود.

دیوار حایل

 

این دیوارها در جلوی ترانشه‌ها احداث می‌گردد. و چون زمین پشت دیوار دست نخورده و طبیعی است و چسبندگی لازم را دارد ابعاد این دیوار از دیوار ضامن کوچکتر است.

دیوار پوششی

 

برای پوشش ترانشه‌هایی که جنس سخت دارند بکار می‌رود فشار وارده به دیوار پوششی خیلی ناچیز است.

دیوار ساحلی

 

این دیوارها در ساحل رودخانه جهت هدایت آب به دهانه پل و جلوگیری از پخش شدن آب در مواقع طغیان رودخانه معمولادر خط الزامی ساحل ایجاد می‌شود.

دیوار گابیون

 

عبارت است از خشکه چینی منظم در داخل توریهای فلزی مکعب مستطیلی که به منظور جلوگیری از حرکت خاک و شسته شدن پاشنه خاکریزها و غیره بکار می‌رود.

دیوار رسوبگیر

 

دیواری است که بصورت مشبک و وزنی در مسیل بالاست پلها به منظور جلوگیری از حرکت رسوبات درشت به سمت پل احداث می‌شود رسوبات انباشته در حوضچه پشت این دیوارها جمع آوری و بر حسب حجم حوضچه و مقدار رسوبات حمل شده توسط سیلاب بایستی با برنامه‌های پیش بینی شده تخلیه گردد.

نکاتی در مورد نحوهٔ کار

 

چنانچه لازم باشد در امتداد دیواری با ارتفاع زیاد که در حال ساختن آن هستیم بعداً دیوار دیگری ساخته شود باید لاریز انجام دهیم.

هرگاه ابتدا و انتهای یک دیوار در طول دیوار دیگری بهم متصل شود، به آن دیوار در تلاقی گفته می‌شود.

نام دیوارهای جداکننده و تقسیم پارتیشن نام دارد.

سیمان نوع اول برای دیوارها و فونداسیونهای معمولی استفاده می‌گردد.

حداقل درجه حرارت برای بتن ریزی ۱۰ درجه می‌باشد.

در بتون ریزی دیوارها و سقفها، صفحات قالبی فلزی مناسب ترند.

لاریز یعنی ادامه بعدی دیوار بصورت پله پله اتمام پذیرد.

وجود بند برشی در پیوند مقاومت دیوار را ضعیف می‌کند.

پارتیشن می‌تواند از جنس چوب، پلاستیک و فایبرگلاس باشد.

ملات در دیوار چینی ساختمان حکم چسب را دارد.

معمولاً برای کرم بندی دیوارهای داخلی ساختمان(اتاقها) از ملات گچ و خاک استفاده می‌شود.

وجود نمک در ملات کاه گل موجب می‌شود که در آن گیاه سبز نشود.

بتون مسلح یعنی بتن با فولاد.

دیوار اطراف محل آسانسور معمولاً ازمصالح بتون آرمه می‌سازند.

 

معنی و اشعاری با کلمه دیوار

لغتنامه دهخدا

دیوار دیوار. [ دی ] (اِ) (از: دیو + آر، علامت نسبت ). (بهار عجم ). جدار و بنائی که در اطراف خانه میگذارند و بدان وی را محصور می کنند. هرچی...

بی دیوار بی دیوار. [ دی ](ص مرکب ) (از: بی + دیوار) که دیوار ندارد : بچشم سر یکی بنگر سحرگاه بر این دولاب بی دیوار و بی لاد.ناصرخسرو.رجوع به...

هم دیوار هم دیوار. [ هََ دی ] (ص مرکب ) همسایه . (آنندراج ).

سنگ دیوار سنگ دیوار. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز. دارای 124 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و...

شاه دیوار شاه دیوار. [ دی ] (اِ مرکب ) دیوار بلند و ستبر قصری یا قلعه و غیره . (یادداشت مؤلف ) : چنانکه به هفت سال بیرون قصبه کشت نکردند....

دیوار کوب این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.

دیوار قان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.

چینه دیوار این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.

زمین دیوار زمین دیوار. [ زَ ] (اِ مرکب ) نام ورزشی است که استاده شده دستها بر دیوار بند کرده زور بر دیوار زده به شنو رونده یعنی «دند» می کنن...

دیوار هالک دیوار هالک . [ دی ل َ ] (اِ مرکب ) دیوار مالک ؟ وصعة (مرغی است ). (زمخشری ). دال بزه . (یادداشت مؤلف ). مرغی شبیه گنجشک و خردتر از آن...

چینه دیوار چیزی که برروی دیوار می گذارند تاکسی نتواند ازروی آن عبور کند مثل خارهایی که دربیابان می روید

چینه دیوار خاربرسر دیوار نهادن تا کسی نتواند ازآن بگذرد

دیوار کوتاه دیوار کوتاه . [ دی ] (ترکیب وصفی ، ص مرکب ) کنایه از مفلس و تهیدست . (از آنندراج ). || فقر و تنگدستی . (ناظم الاطباء).

روی در دیوار روی در دیوار. [ دَ دی ] (اِ مرکب ) غیبت و رحلت . (ناظم الاطباء) (از استنگاس ).

شاخ بر دیوار شاخ بر دیوار. [ ب َ دی ] (ص مرکب ) کنایه از مردمان پیش خود برپا و زعمی و گردنکش باشد. (برهان قاطع). شاخ به دیوار. (آنندراج ) : فر...

روی به دیوار روی به دیوار. [ ب ِ دی ] (ص مرکب ) مشوش و پریشان و حیران . (ناظم الاطباء).- غریب روی به دیوار ؛ غریب پریشان و مشوش .

خاک دیوار خوردن خاک دیوار خوردن . [ ک ِ دی خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از قناعت کردن . (آنندراج ).

خاک دیوار لیسیدن خاک دیوار لیسیدن . [ ک ِ دی دَ ] (مص مرکب ) کنایه از قناعت کردن . (آنندراج ).

خط بر دیوار کشیدن خط بر دیوار کشیدن . [ خ َ ب َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) حفظ اعداد کردن . (آنندراج ) : می کشم در حساب وعده ٔ اوخط ز مژگان همیشه بر دیوار...

به در و دیوار زدن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.

خار بر دیوار نهادن خار بر دیوار نهادن . [ب َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) بر روی دیوار خار قرار دادن و به عربی آن را تشویک می گویند. (منتهی الارب ).

خار بر سر دیوار نهادن خار بر سر دیوار نهادن . [ ب َ س َ رِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) خار بر سر دیوار گذاشتن تا کسی بر آن آمدن نتواند. خزالحائط بالشوک

 

=============================================

 

اشعار درو دیواری

 

دیوار. [ دی ] (اِ) (از: دیو + آر، علامت نسبت ). (بهار عجم ). جدار و بنائی که در اطراف خانه میگذارند و بدان وی را محصور می کنند. هرچیزی که فضای را محصور کند خواه از مصالح بنائی باشد و یا جز آن . (ناظم الاطباء). دیفال . دیوال . لاد. (یادداشت مؤلف ). کت . (بلهجه ٔ طبری ). ترجمه ٔ جدار و دیوال تبدیل آن است زیرا که را و لام بهمدیگر بدل میشوند نیز با فا تبدیل می یابد لهذا فارسیان گاهی دیوار را دیفال نیز گویند. (از انجمن آرا) (آنندراج ). تَرا :

نه پا دیر باید ترا نه ستون

نه دیوار خشت و نه آهن درا.

 

رودکی .

 

 

دیوار و دریواس فرو گشت و برآمد

بیم است که یکباره فرود آید دیوار.

 

رودکی .

 

 

دیوار کهن گشته نبردارد پادیر

یک روز همه پست شود رنجش بگذار.

 

رودکی .

 

 

تا نکردی خاک را با آب تر

چون نهی فلغند بر دیوار بر.

 

طیان .

 

 

بدینگونه سی و دو فرسنگ تنگ

ازینروی و آنروی دیوار سنگ .

 

فردوسی .

 

 

ز هر کشوری دانشی شد گروه

دو دیوار کرد از دو پهلوی کوه .

 

فردوسی .

 

 

ز مژگان فروریخت خون مادرش

فراوان بدیوار برزد سرش .

 

فردوسی .

 

 

چه گفت آن سخنگوی پاسخ نیوش

که دیوار دارد بگفتار گوش .

 

فردوسی .

 

 

یکی را سد یأجوج است دیوار ۞

یکی را روضه ٔ خلد است بالان .

 

عنصری .

 

 

بپای پست کند برکشیده گردن شیر

بدست رخنه کند لاد آهنین دیوار.

 

عنصری .

 

 

در و دیوارهای آن خانه نیکو نگاه کنید. (تاریخ بیهقی ).

که جوید به نیکی ز بدخواه راه

بدیوار ویران که گیرد پناه .

 

اسدی .

 

 

ز پولاد ده میل دیوار بود

بدوبر ز خشت و سنان خار بود.

 

اسدی .

 

 

گرچه اندک بیگمان حکمت بود صنع حکیم

لیکن آن بیندش کو را پیش دل دیوار نیست .

 

ناصرخسرو.

 

 

ای شب تار تازیان بچپ و راست

بر زنی آخر سر عزیز بدیوار.

 

ناصرخسرو.

 

 

دیوار بلند است تانبیند

کانجاش چه ماند از برون خانه .

 

ناصرخسرو.

 

 

بخلوت نیزش از دیوار می پوش

که باشد در پس دیوارها گوش .

 

نظامی .

 

 

لب بگشا گرچه در او نوشهاست

کز پس دیوار بسی گوشهاست .

 

نظامی .

 

 

مکن پیش دیوار غیبت بسی

بود کز پسش گوش دارد کسی .

 

سعدی .

 

 

مردباید که گیرد اندر گوش

ور نبشته ست پند بر دیوار.

 

سعدی .

 

 

چهار گوشه ٔ دیوار خود بخاطر جمع

که کس نگوید از اینجا بخیز و آنجا رو.

 

ابن یمین .

 

 

خوانده در گوش او در و دیوار

لیس فی الدار غیره دیار.

 

شیخ بهائی .

 

 

- امثال :

از دیوار شکسته و زن سلیطه بایدپرهیز کرد .

الهی دیوار هیچکس کوتاه نباشد .

در بتو می گویم دیوار تو بشنو .

دیوار حاشا بلند است .

دیوار موش دارد موش گوش دارد، پس دیوار گوش دارد.

دیواری از دیوار ما کوتاهتر ندید .

کم بود جن و پری ، یکی هم از دیوار پرید .

مثل دیوار ؛ که هیچ اظهار تأثر نکند. که هیچ سخن نگوید.

- بینی بدیوار آمدن ؛ بحرمان و یأس سخت دچار گشتن . (یادداشت مؤلف ) :

بتاریکی اندر گزاف از پی او

مدو کت بر آید بدیوار بینی .

 

ناصرخسرو.

 

 

- پای دیوار ؛ بیخ دیوار. بنیاد دیوار. بن دیوار :

در اوراق سعدی چنین پند نیست

که چون پای دیوار کندی مایست .

 

سعدی .

 

 

- چاردیوار ؛ کنایه از خانه و منزل :

دو لختی در چاردیوار بست .

 

نظامی .

 

 

بگفت از پس چاردیوار خویش

همه عمر ننهاده ام پای پیش .

 

سعدی .

 

 

و رجوع به چهاردیوار شود.

- چهاردیوار ؛ محوطه . زمین محصور از چهار جهت . کنایه از خانه و منزل : و یک روز بنزدیک آن چهاردیوار برگذشت . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).

- دیوار اندودن ؛ پوشاندن دیواررا بوسیله ٔ مالیدن ماده ای بر روی آن چنانکه مالیدن کاهگل و یا قیر بدیوار. (یادداشت مؤلف ).

- دیوار بدیوار ؛ بی فاصله . متصل بهم با فاصله ٔ دیواری . رجوع به ترکیب همسایه ٔ دیوار بدیوار شود.

- دیوار بستن ، دیوار کشیدن ، دیوار برآوردن ؛ ایجاد سد و مانع کردن :

ریزم ز عشقت آبرو تا خاک راهت گل شود

در پیش چشم دشمنان دیوار بندم عاقبت .

 

ناصرخسرو.

 

 

- دیوار بلند ؛ دولت و توانگری . (ناظم الاطباء). منعم و مالدار. (از آنندراج ). کنایه از دولتمند. (غیاث ).

- دیوار بینی ؛حجاب ما بین دو سوراخ بینی . (ناظم الاطباء). اخرم ؛ کسی که دیوار بینی اش بریده باشند. (ناظم الاطباء). و رجوع به بینی شود.

- دیوار خانه روزن شدن ؛ کنایه از خراب شدن خانه . (برهان ) (ناظم الاطباء).

- دیوار صوت (در فرانسه سوپرسونیک ، برتر از صوتی یا ابر صوتی )، وصف سرعتهای برتر از سرعت صوت یا حرکت (خاصه پرواز) با چنین سرعتها ۞ . سرعتهای کمتر از سرعت صوت را سوسونیک یا زیرصوتی و سرعتهای مساوی حرکت صوت را (سونیک = صوتی ) میخوانند و حرکات سوپرسونیک با سرعتهای بسیار زیاد را هیپرسونیک گویند. (دائرة المعارف فارسی ).

- دیوار کسی را کوتاه ساختن ؛ عاجز و زبون گردانیدن . (آنندراج ). ضعیف ساختن و ناتوان کردن . (ناظم الاطباء).

- دیوار کسی را کوتاه دیدن ؛ کنایه است از او را عاجز و زبون دیدن . (غیاث ) (آنندراج ) :

غمت صد رخنه بر جان کرد ما را

مگر دیوار ما کوتاهتر دید.

 

امیر شاهی .

 

 

- دیوار گلین ؛ دیواری که از گل ساخته باشند. (ناظم الاطباء). چینه .

- || سد و بندورغ . (ناظم الاطباء).

- دیوار ندبه ؛دیوار سنگی عظیمی به ارتفاع پانزده متر در بیت المقدس نزدیک مسجد عمر، حوالی معبد قدیم سلیمان . یهودیان هر روز جمعه در جلو آن گرد می آمدند و بر ویرانی بیت المقدس ندبه میکردند و این رسم از قرن اول میلادی سابقه داشته است . (دائرة المعارف فارسی ).

- رو به دیوار کردن ؛ مقابل دیوار ایستادن .

- || به مانعی روی آوردن :

از روی دوست تا نکنی رو به آفتاب

کز آفتاب روی بدیوار مکنی .

 

سعدی .

 

 

- همسایه ٔ دیوار بدیوار ؛ همسایه که خانه ٔ او بخانه تو پیوسته است . جارالجنب . جار بیت بیت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به همسایه و ترکیبات آن شود.

|| سور و حصار : پیروزبن یزدجرد نرم ... دیوارشهرستان اصفهان کرده است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 83). دیواری بگرد این همه درکشید. (حدود العالم ).

- دیوار بزرگ چین ؛دیوار دفاعی مستحکم معروفی به ارتفاع شش تا پانزده متر و به ضخامت 4/5 تا 7/5 متر که بطول حدود دو هزارکیلومتر بین مغولستان و چین بمعنی اخص ممتد است و در فواصل معین برجها دارد. در قرن سوم قبل از میلاد درعهد امپراطور هوانگ تی ، از سلسله ٔ چین بتوسط سیصد هزار تن (اغلب از مجرمین ) ساخته شد و در 204 ق .م . پس از (18 سال ) به اتمام رسید. طول آن با تمام انشعابات و پیچ و خمها سه هزار و دویست کیلومتر است صورت کنونی آن از دوره ٔ سلسله ٔ مینگ است . دیوار چین چهار دروازه ٔ عمده داشت ؛ شانهایکوان ، نانکو، ین من و کیایوکوان . امروز از دیوار چین فقط بعنوان مرز جغرافیایی استفاده میشود. (از دائرة المعارف فارسی ). و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2256، 2255 شود.

- دیوار حصار ؛ باروی قلعه . (ناظم الاطباء).

|| مؤلف در یادداشتی شاهدزیر را که از نوروزنامه برای کلمه ٔ دیوار نقل نموده اند در ذیل همان یادداشت به کلمه «سرکل مورال » ارجاع داده اند که اینک پس از ذکر شاهد از نوروزنامه تعریفی را که لاروس در ذیل «سرکل مورال » آورده است نقل میکنیم :

هر آلتی که رصد را بکار آید بساختند از دیوار و ذات الحلق و مانند آن . (نوروزنامه ص 70). ابزاری است که مورد استفاده ٔ منجمان و ستاره شناسان قرار گیرد، یک دایره ٔ بزرگ دیواری که مساحت آن با دقت تقسیم شده است و این دستگاه یا ابزار در موازات دیواری قرار گرفته که میتواند بدور یک محور عمودی گردش کند. || درختی از طایفه ٔ صنوبر که همیشه سبز است و سرو کوهی نیز گویند و بتازی عرعر نامند. (ناظم الاطباء). || کنایه از هرچیزی است که اسباب جدایی قوم مقرب خدا گردد. (از قاموس کتاب مقدس ).

 

 

 

منابع :

بخش اول دیوار در معماری و ساخت ساختمان از : سایت ویکی

ویکی پدیا

منابع بخش دوم لغتنامه دهخدا

منابع و سایت های فربد حیدری

سایت طراحی استخر

سایت معماری و هنر ایران زمین ( سوناسازان )

سایت هنر و دکور سنتی ایران زمین


:: برچسب‌ها: هنر, معماری, ساختمان, دیوار



طرح های گرافیک فرانک لوید رایت
نوشته شده در شنبه ٢۱ تیر ۱۳٩۳
ساعت : ۳:۳٢ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

طرح های گرافیکی فرانک لوید رایت

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت


 

 

فرانک لوید رایت؛ توسط بسیاری، به عنوان موثرترین معمار عصر مدرن شناخته شده، اما علیرغم این شهرت عظیم فرهنگی؛ دامنه وسیعی از مشارکت او در طراحی_ مانند:

پوسترها، بروشورها، تایپوگرافی ها، نقاشی های دیواری و جلدهای کتاب ها و مجلات_ نسبتا نا شناخته مانده است.

در کتاب فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک(Frank Lloyd Wright: Graphic Artist)، پنی فاولِر(Penny Fowler) آثار مبتکرانه و برجسته ی گرافیکِ رایت را بررسی می کند.

طرح جلد او برای موضوع آزادی[ که برخی بسیار رادیکال بودند و مجلات مختلف آنها را رد کردند]، نقاشی های دیواری او برای میدوِی گاردنز(Midway Gardens)، تجربه های عکاسی او، تلاش هایی که تایپوگرافی های دستی او را در پی داشت، طراحی های کتاب برای انتشارات خودش؛

شامل:

The House Beautiful و An Autobiography و بسیاری دیگر.

از دوران کودکی و مواجهه با بلوک های ساختمان هایِ آموزشیِ فردریش فروبل(Friedrich Froebel) در نمایشگاه صدمین سالگرد 1876؛ تا تجارب او در طراحی جئومتریک، بسیار پیش از دوران موندریان ، تا علاقه وافر او به هنر بلوک چوبی متعلق به ژاپن پیر، فاولِر تمام الهامات، تاثیرات، و سبک منحصر به فرد او را طوری دنبال می کند که گویی اثر او تنها بر روی محور جنبش های زیبا شناسانه می رقصیده است.

به عنوان مدیر بنیاد فرانک لوید رایت؛ بروس بروکس فایفر(Bruce Brooks Pfeiffer)، در دیباچه مطالبی را می نویسد که رایت در 1908 در رابطه با کاربرد مطلوب معماری در آثار طراحی گرافیکش نوشت:

همانطور که برای آینده_ این کار باید واقعا ساده رشد کند،[مانند] تاثیر بیشتر به همراه خطوط کمتر، فرم های کمتر، بیان موجز با کار کمتر؛ انعطاف و تاثیر بیشتر، و در عین حال انسجام و [خصلت] ارگانیک بیشتر.

این رشد نه تنها باید در راستای بهبود روش های مناسب و فرآیندهای تولید انجام شود، بلکه بیشتر باید هر آنچه در روش ها و فرآیندها دلپذیر و مناسب هستند یافت شود و[پس از آن] با نظیف ترین و قوی ترین تصوری که در توان من هست؛ ایده آل سازی می شود.

مطالعه کردن، اسکیس زدن و موسیقی هر کدام در شکل دادن به شخصیت رایت نقش داشتند.

بنابراین او سخت کار می کرد؛ و این تلاش بسیار از دوازده سالگی آغاز شد؛ او تمام بهار و تابستان را در مزرعه ی عموی خود کار کرد.

رایت ساعات طولانی و کار سخت را با عنوان "خستگی مکرر"( adding tired to tired) یاد می کند، با این حال؛ کار در مزرعه در نقش "یک کارگر آماتور"؛ تقدیر ابدی او را غنا بخشید.


 

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

طرح  های گرافیک  فرانک لوید رایت

فرانک لوید رایت؛ هنرمند گرافیک

منبع :   محمد کیانی منش ( تحریریه اتووود )

1391/05/13

مـنـــــــبـع : http://www.brainpickings.org

 

منابع و سایت های فربد حیدری

سایت طراحی استخر

سایت معماری و هنر ایران زمین ( سوناسازان )

سایت هنر و دکور سنتی ایران زمین

 


:: برچسب‌ها: طرح, گرافیک, هنر, ساختمان



مواد رنگزای طبیعی ( هنر سنتی ایران زمین )
نوشته شده در جمعه ٢٠ تیر ۱۳٩۳
ساعت : ۳:٢٩ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

مواد رنگزای طبیعی

رنگ های سنتی (گیاهی و حیوانی) حاصل تجربه صدها ساله مردمان سخت کوش سرزمینی است که همواره با اقتباس از طبیعت به زندگی خود رنگ بخشیده اند


 

رنگرزی سنتی با وجود تفاوت هایی که در مناطق مختلف وجود دارد، دارای فرمول مشخصی است.

ابریشم یا پشمی که با مواد گیاهی، رنگرزی می شود دارای نوعی جذابیت و زیبایی است که به مرور زمان و در اثر استفاده و قرار گرفتن در معرض نور و مواد قلیایی و .... نه تنها از ارزش آن کاسته نمی شود، بلکه به ثبات و درخشندگی آن نیز افزوده می شود.

علاوه بر این، رنگ های سنتی (گیاهی و حیوانی) حاصل تجربه صدها ساله مردمان سخت کوش سرزمینی است که همواره با اقتباس از طبیعت به زندگی خود رنگ بخشیده اند، به این سبب از ارزش معنوی و مادی بسیاری برخوردار هستند.

 

این رنگزاها همان طور که از نامشان بر می آید ریشه طبیعی داشته و با توجه به منبع استخراج آنها در سه گروه زیر می توانند تقسیم بندی شوند:

•    مواد رنگزای به دست آمده از گیاهان مثل نیل، روناس و غیره که از ریشه، گل، برگ، میوه و پوست نباتات به دست می آیند.

•    مواد رنگزای به دست آمده از حیوانات مثل قرمز دانه و صدف ارغوان

•    آنهایی که از مواد معدنی به دست می آیند مثل خاک سرخ.

پژوهش های باستان شناسی مؤید آن است که ایرانیان در رنگرزی مانند سایر اقوام و ملل قدیم بسیار با تجربه بوده و مواد رنگزایی که در منسوجات خود به کار می برده اند، بسیار با ثبات و چشمگیر بوده است. برای سال های متمادی مواد رنگزای طبیعی یکی از اقلام صادراتی ایران بوده است. در اواخر دوره قاجاریه کارگاه های متعدد رنگرزی در جوار کارگاه های قالی بافی فعالیت پررونقی داشتند. در این کارگاه ها فرآورده های گیاهانی از قبیل روناس، اسپرک، پوست گردو و انار را به مصرف می رسانیدند و تجار صادر کننده نیز مواد رنگزای گیاهی مازاد بر مصرف داخلی را که در کارگاه های تولید رنگ بسته بندی شده بود را به خارج صادر می کردند.

دسته ای از گیاهان دارای رنگینه هایی با ثبات عالی و متوسط هستند و در رنگرزی سنتی نقش مؤثری دارند. روناس، اسپرک، نیل، گل بابونه، برگ انگور عسگری، چغندر، پوست پیاز، برگ درخت توت، وسمه، گل رنگ، گل جعفری، برگ انجیر، پوست انار، بلوط، پوست گردو، هلیله، سماق، زعفران، جاشیر و غیره از گیاهانی هستند که در ایران یافت شده و از مواد رنگزای آنها در رنگرزی استفاده می شده است.

- روناس: ماده رنگزای روناس ترکیبی است به نام آلیزارین (یا ۱ و۲ دی هیدروکسی آنتراکینون) که در ریشه آن قرار گرفته است. با کم و زیاد کردن درصد دندانه و نوع آن، از این ماده شیدهای قرمز به دست می آید.

- اسپرک (ورث): گیاهی است که در تمام نقاط ایران یافت می شود. با رنگینه آن انواع رنگ های زرد به دست می آید مثل طلایی، زرد، زرد طلایی، زرد کدر و شفاف.

- نیل: ایندیگو یا نیل، برای تهیه شیدهای آبی تا سرمه ای استفاده می شود. گاهی نیل را در جاشیر، همراه با دندانه می جوشانند و رنگ سبز می گیرند و با افزودن روناس به آ ن رنگ بنفش می سازند. از وسمه نیز رنگ آبی به دست می آید.

- پوست انار: مانند اسپرک رنگ زرد تولید می کند ولی ثبات آنرا ندارد. از گل زعفران، برگ مو (در اراک و مناطق مرکزی ایران)، جاشیر (در فارس) و گندل (در لرستان و کردستان و دیگر مناطق غربی) نیز رنگ زرد و نارنجی به دست می آید.

- پوست گردو: ماده رنگزای موجود در پوست گردو ترکیبی است به نام جاگلون که با آن انواع شیدهای قهوه ای روشن تا مشکی و خاکستری را می توان ایجاد نمود. تنوع این رنگ ها بستگی به استفاده از دندانه ها و مواد کمکی افزوده شده دارد. از گیاه سماق نیز برای تهیه رنگ های قهوه ای استفاده زیادی می شود.

- جفت: پوسته بین مغز و پوست میوه بلوط است که از آن رنگ بژ به دست می آ ید.

- قرمزدانه: بهترین ماده رنگزایی که از حشره ای به همین نام تهیه می شود. این حشره اغلب بر روی درختان بلوط، سرو، کاج و کاکتوس زندگی می کنند. در آسیا، اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی فراوان است. قرمزدانه را خشک کرده و به صورت پودر در آب و اسیدهای معدنی حل می کنند. حاصل، رنگ قرمز خوبی است که اگر به جای اسید از ماده ای قلیایی استفاده شود رنگ بنفش به دست می آید و از ترکیب با رنگ های گیاهی، انواع شید های رنگی تولید می کند. معروفترین قرمزدانه ها؛ قرمزدانه نپال و کاسیل (مکزیک) است. نام علمی این رنگ "اسید کارمنیک" است. انواع قرمز دانه عباتند از: قرمز دانه هندی، لهستانی، مکزیکی، ارمنی، کرم ورمیلو. برای دندانه قرمزدانه از آب زرشک، قارا و آب انگور استفاده می کنند.

ابزار و مواد مورد نیاز در رنگرزی سنتی عبارتند از:

- ظرف (پاتیل) یا حمامی که عملیات رنگرزی و دندانه کردن در آن صورت می گیرد و باید از جنس ضد زنگ و مقاوم در برابر حرارت باشد. معمولاً از ظروف استیل یا مسی استفاده می شود.

- ترازو برای توزین

- ترمومتر برای اندازه گیری دمای حمام رنگرزی

- همزن که معمولاً از جنس چوب است و برای هم زدن الیاف در حمام رنگرزی به کار می رود.

- ظروف شیشه ای مدرج مانند بشر و... برای اندازه گیری و برداشتن اسیدها و قلیاها.

- نمک های فلزی چون زاج سفید، زاج سبز، زاج سیاه، دی کرومات سدیم، کلرید قلع و ...

- مواد قلیایی مانند سود و آمونیاک و ....

- اسیدها مانند اسید تارتاریک، اسید لاکتیک، اسید اگزالیک، اسید استیک، اسید سیتریک و همچنین ممکن است از اسیدهای معدنی مانند اسید سولفوریک و اسید کلریدریک نیز استفاده شود. در گذشته به جای اسید لاکتیک از "دوغ" استفاده می شد.

- آب که به دلیل استفاده مداوم در رنگرزی، باید از شرایط و خواص لازم برخوردار باشد.

مکانیزم جذب و نگهداری مواد رنگزای طبیعی توسط لیف

در استفاده از رنگینه های طبیعی از آنجایی که در این رنگینه ها گروه های فعال جهت تشکیل پیوند با لیف در هنگام رنگرزی کالای پشمی و ابریشمی یا وجود ندارد یا اثرشان ضعیف می باشد، در اکثر مواقع جهت جذب بیشتر و تثبیت بهتر رنگینه روی کالا نیاز به یک ماده واسط می باشد و آن را اصطلاحاً دندانه یا Mordant گویند. یک دندانه در واقع یک فلز با ظرفیت حداقل دو می باشد که در تشکیل پیوند شیمیایی بین رنگینه و لیف نقش بسیار مؤثری را ایفا می کند. دو نوع پیوند اساسی بین رنگینه- دندانه از یک طرف و دندانه- لیف از طرف دیگر به طور همزمان به وقوع می پیوندد که این دو نوع پیوند در مقایسه با پیوندهای یونی، واندروالس و هیدروژنی بسیار محکم تر می باشند.

یکی از این پیوندها، پیوند کووالانسی می باشد که دندانه با گروه های هیدروکسیل که هم در لیف (پشم و ابریشم) و هم در ماده رنگزای طبیعی وجود دارد، برقرار می کند و دیگری پیوند کئوردینانس می باشد که از طریق گروه های الکترون دهنده چون اکسیژن متصل به کربن از طریق پیوند دوگانه (گروه کربونیل) ایجاد می گردد. در نتیجه تشکیل این پیوندها کمپلکس رنگی حاصل می شود که اصطلاحاً آنرا لاک (Lake ) گویند. مجاور بودن گروه های مذکور جهت تشکیل حلقه های پنج و شش ضلعی که از ثبات بالایی برخوردارند، به پایداری کمپلکس حاصله کمک کرده و در نتیجة این مهم، رنگینه دارای ثبات شستشویی بالایی در روی لیف خواهد بود.

از ترکیبات متداولی که به عنوان دندانه استفاده می شود می توان به سولفات مضاعف پتاسیم و آلومینیوم (زاج سفید)، سولفات آهن (زاج سیاه)، سولفات مس (زاج سبز)، کلرید قلع و دی کرومات پتاسیم اشاره نمود.

بر حسب تقدم و تأخر عمل رنگرزی و عمل دندانه دادن، رنگرزی با مواد رنگزای طبیعی به سه طریق ممکن است صورت پذیرد:

- اول رنگرزی، سپس دندانه کردن الیاف رنگرزی شده

- اول دندانه دادن و سپس رنگرزی

- عمل دندانه و رنگرزی توأم. در این روش کلاف ها را در حمام محتوای دندانه، رنگینه و مواد کمکی ریخته و یک روز بعد برای شستشو بیرون می آورند.

مراحل رنگرزی

۱- خیساندن کلاف: کلاف پشمی یا ابریشمی را در حمام یا پاتیل آب (۳۰ تا۴۰ درجه) خیس می کنند، سپس آب کلاف را گرفته و در آب ۳۰ تا ۳۵ درجه همراه با مقدار کافی پاک کننده می شویند. پس از آن مجدداً آبگیری کرده و با آب معمولی می شویند و پس از مرحله آبگیری خشک می کنند.

۲- دندانه کردن پشم: ظرف حمام را گرم کرده و در آن آب می ریزند و در دمای ۷۰ درجه سانتیگراد دندانه را اضافه کرده، بعد از ۲۰ دقیقه کلاف شسته شده و نمدار را داخل حمام کرده و یک ساعت با دمای ۸۰ درجه سانتیگراد (برای ابریشم ۷۰ درجه سانتیگراد) قرار می دهند. قابل ذکر است که زمان لازم برای دندانه های مختلف، متفاوت است. مثلاً دندانه کردن با زاج سیاه وقت کمتری لازم دارد.

۳- رنگرزی: حمام رنگ را آماده کرده و کلاف های شسته و دندانه شده را به حمام رنگ وارد می کنند. دمای حمام را به تدریج به جوش رسانده و به مدت یک ساعت کلاف ها در رنگ می جوشند و هر ۵ دقیقه کلاف را با چوب همزن در رنگ غوطه می دهند. بر اثر تبخیر، حجم محلول رنگ کم می شود، بنابراین با اضافه کردن مقداری آب جوش محلول را همواره در ۲۰ تا ۳۰ برابر وزن کلاف نگه می دارند.

پس از اتمام زمان (یک ساعت)، جوشاندن را متوقف کرده و می گذارند تا حمام رنگ به مرور سرد شود سپس کلاف ها را خارج کرده، اول با آب نیمه گرم و سپس با آب معمولی و سرد شسته و آبگیری می کنند و در مجاورت هوای خشک قرار می دهند.

ثبات رنگ

بنابه تعریف؛ ثبات رنگی یک رنگینه عبارتست از: مقاومت رنگی خامه قالی رنگرزی شده در مقابل عوامل مختلف چون شستشو، نور، سایش و حلال های شیمیایی که در طول عمر مفید خود با آن مواجه می شود. هنگامی که یک خامة رنگ شده در معرض عوامل مذکور قرار می گیرد، یک یا چند تغییر ممکن است، اتفاق افتد. از نقطه نظر کالای رنگرزی شده به تنهایی ممکن است اختلاف در عمق رنگی، در فام رنگی و یا در شفافیت صورت پذیرد. علاوه بر این تحت شرایط مشخص مثلاً شستشو، بخش های سفید کالا ممکن است رنگی شده و بخش های رنگی نیز به دلیل مهاجرت رنگینه از نقاط دیگر به آنها دارای رنگ جدیدی گردند. این پدیده تحت عنوان لکه گذاری شناخته می شود. لذا ثبات رنگ خامه فرش دستباف به مقاومت این قبیل تغییرات، تحت شرایط مشخص شناخته می شود.

اکثر رنگینه های طبیعی دارای ثبات نوری از ضعیف تا متوسط هستند و این در حالی است که رنگینه های شیمیایی دارای محدوده وسیعی از ثبات ها یعنی از ضعیف تا عالی می باشند. ثبات نوری یک خامه رنگرزی شده به عوامل داخلی چون ساختار شیمیایی رنگینه، حالت فیزیکی رنگینه، غلظت رنگینه، ماهیت خامه رنگرزی شده و خلاصه نوع دندانه مورد استفاده بستگی دارد.

ساختار شیمیایی یک مولکول رنگینه به دو بخش تقسیم می شود: بخش اصلی یا کروموفور رنگینه که رنگین بودن ملکول رنگینه به آن بستگی دارد و بخش دوم که خصلت کاربردی و یونی بودن رنگینه را باعث می گردد که به عنوان گروه های آکسوکروم شناخته می شوند.

به طور کلی کروموفور و بخش اصلی رنگینه ثبات نوری یک رنگینه را تعیین می کند و گروه های آکسوکروم بمراتب اثرات کمتری را در این مهم ایفا می نمایند. آنالیز مواد رنگزای طبیعی فهرست شده در کتاب مرجع رنگ نشان می دهد که تقریباً ۵۰ درصد از کل مواد رنگزای طبیعی از خانواده فلاونوئیدها بوده و مابقی از خانواده آنتراکینون، نفتوکینون و ایندیگوئیدها می باشند. ترکیبات فلاونوئیدها دارای ثبات نوری بالایی بوده ولیکن رنگینه های آنتراکینون و ایندیگوئیدها دارای ثبات های نوری عالی هستند.

البته قابل ذکر است که ثبات نوری رنگینه های آنتراکینون با افزایش استخلاف گروه های هیدروکسیل در ملکول رنگینه کاهش می یابد. همچنین بزرگی ساختار می تواند ثبات نوری را بهبود بخشد.

حالت فیزیکی رنگینه معمولاً مهمتر از ساختار شیمیایی می باشد و به طور کلی هر چه تجمع ملکولی رنگینه در لیف بیشتر باشد، ثبات نوری رنگینه بیشتر است. در مطالعاتی که Cox - Crews در سال ۱۹۸۷ روی سرعت رنگ پدیدگی بعضی از رنگینه های طبیعی انجام داد مشخص گردید که سرعت رنگ پریدگی روناس و اسپرک دندانه داده شده با فلزات آلومینیوم و قلع مشابه بیشتر رنگینه های شیمیایی در ابتدا زیاد ولی بعد از مدتی با شیب کمتر به صورت ثابت ادامه دارد. همچنین مشاهده شد که سرعت رنگ پریدگی ایندیگو و قرمزدانه دندانه داده شده با فلزات آلومینیوم و قلع با سرعت ثابت اتفاق می افتد.

ثبات نوری خامه فرش دستباف رنگرزی شده معمولاً با افزایش غلظت رنگینه در لیف افزایش می یابد. ساختار شیمیایی و پارامترهای فیزیکی لیف می تواند روی ثبات نوری خامه رنگرزی شده تأثیر گذار باشد. به عنوان مثال کومینگ و همکارانشان رنگ پریدگی روی الیاف پنبه را به اکسید شدن سلولز نسبت می دهند، در حالی که الیاف پروتئینی مثل پشم، کرک و ابریشم خاصیت احیائی دارند.

نیل (ایندیگو) روی پشم نسبت به پنبه دارای ثبات نوری بیشتری است در حالی که روناس رفتاری برعکس دارد.

ثبات نوری رنگینه های دندانه ای همچنین به نوع دندانه و روش دندانه دادن بستگی دارد. زیرا در هنگام دندانه دادن کمپلکس های متفاوتی با انواع دندانه ها ممکن است تشکیل شود که اینها از نظر مقاومت نسبت به نور با یکدیگر متفاوت هستند. همچنین خود فلز می تواند اثرات کاتالیزوزی مثبت یا منفی روی تخریب نوری رنگینه داشته باشد. در مطالعاتی که Cox - Crews روی ۱۸ نوع رنگینه زرد طبیعی انجام داد مشخص گردید که تاثیر دندانه حتی از ساختار خود رنگینه روی ثبات نوری مهم تر است. همچنین او نتیجه گرفت که تغییرات رنگی (رنگ پریدگی) نمونه های پشمی رنگرزی شده و دندانه شده با فلزات قلع و آلومینیوم نسبت به فلزات مس، کروم و آهن خیلی بیشتر است.

عوامل خارجی همچون منبع نوری، شدت نور، دما، رطوبت و آلودگی محیط نیز می تواند روی رنگ پدیدگی یک کالای رنگرزی شده مؤثر باشد.

ماهیت نور تابیده شده و نوع منبع نوری عامل خیلی مهم در رنگ پدیدگی می باشد. رنگینه های بی ثبات با تابش نور مرئی کم رنگ می شوند در حالی که رنگینه های با ثبات نوری بالا تحت تابش اشعه ماورای بنفش رنگ خود را از دست می دهند. اشعه ماورای بنفش فاکتور بسیار مهم در رنگ پدیدگی بوده که تأثیر آن روی رنگینه های زرد و نارنجی بیشتر است.

تحت شرایط عادی تابش نور، دما و رطوبت هر دو می توانند روی سرعت رنگ پدیدگی کالای نساجی (خامه فرش دستباف) تأثیر داشته باشند. به عنوان مثال کاهش درصد رطوبت از ۶۵ به ۲۵ باعث کاهش شدید در رنگ پریدگی می گردد.

آلودگی محیط چون حضور دی اکسید گوگرد و اکسیدهای نیتروژن و اوزون در هوا می توانند با رنگینه ها حتی در غیاب نور واکنش دهند.

حضور بعضی مواد کمکی در لیف که هنگام رنگرزی یا قبل و بعد از رنگرزی روی خامه فرش آورده شده اند ممکن است روی رنگ پریدگی موثر باشند. به طوریکه وجود موادی چون نشاسته فرآیند رنگ پریدگی را تشدید می کند و بالعکس عملیات بعدی ابریشم با اسید تانیک خواص ثباتی بعضی از رنگینه های طبیعی را بهبود می بخشد.

در مطالعاتی که Cristea و همکارش به منظور بهبود ثبات نوری رنگینه های طبیعی روی پنبه انجام دادند مشخص شد که استفاده از ویتامین C و اسید گالیک که به عنوان مواد آنتی اکسیدان و جاذب اشعه ماورای بنفش هستند می توانند ثبات نوری رنگینه های روناس، اسپرک و وسمه را بهبود بخشند.

 

 

گرداوری و ویرایش : فربد حیدری

سایت گروه فن و هنر ایران زمین

سایت جامع پیمانکاران ساختمان

هنر سنتی ایران زمین


:: برچسب‌ها: هنر, رنگ, سنتی, طبیعت



نقشه خانه ، ساختمان ، معماری
نوشته شده در یکشنبه ۱٥ تیر ۱۳٩۳
ساعت : ٧:٥٩ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

نقشه; اصلی ترین وسیله ارتباط در معماری

از بارز ترین نشانه های تفاوت انسان و حیوان، عشق به نوجوئی، تکامل و توسعه قدرت خویش است.

حیوان از غریزه اش مدد گرفت،لانه و سر پناه ساخت و طی هزاران سال به آن قانع بود و در آن تغییری نداد اما انسان همواره در اندیشه قدرت و توانایی خویش بوده است.

او ابتدا دریافت که پوست بدنش قادر به حفظ او در برابر سرما و گرما نیست، پوست دومی چون لباس را کشف کرد تا ضعف پوست بدن را جبران کند. باز هم به آن قانع نشد و پوسته سومی ساخت تا او را از گزند سرما و گرما، آفتاب، درندگان و مزاحمان بیگانه در امان دارد. این پوسته سوم را خانه نامید.

 

دست او دارای قدرت کافی برای شکستن درختان، کندن خاک وکشتن حیوانات نبود و با خلق ابزار مناسب آن را توانا ساخت. در طول هزاران سال، او را می بینیم که بی وقفه در تلاش وسعت بخشیدن به قدرت و قلمرو خویش، اعماق زمین را شکافته، به ژرفای دریا فرو رفته و در بیکران آسمان در جست وجوی منابع و پایگاه جدید است.

 

ارتباط با دیگران، یکی از ابزارهای توسعه قدرت و رفع نیاز روحی او بوده است که به اشکال گوناگون جلوه گر شده است و در این میان، ابتدایی ترین آن، ارتباط تصویری بوده است که آثار آن بر سنگواره ها، یاد آور نحوه ارتباط او در دوره غار نشینی است.

 

اگر چه کلمات، نقش مهمی در انتقال ایدهای طرح بازی می کند، اما برای ساختن یک مجموعه ساختمانی با اتکا به دهها هزار کلمه در توصیف آن، بدون اینکه تصویری از آن رسم کنیم ممکن نیست. لذا، نقشه، اصلی ترین وسیله ارتباط در کار معماری است و ابتدایی ترین ابزار در زمینه معماری است.

 

تعریف معماری در فرهنگ لغت عبارت است از: هنر و علم طراحی و بنای ساختمان ها.

 

معماری به عنوان اجتماعی ترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است.

حضور فضا، بنا و شهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظه ای از زندگی روز مره آدمیان غایب نبوده و نخواهد بود. شهرها پر از ساختمان هایی هستند که با استفاده از هنر و مهارت های علمی و ریاضی طراحی شده اند.

 

 این مهارت ها در ترکیب با هم عناصر زیبایی شناسی نامیده می شوند. اصول زیبایی شناسی برگرفته از هنر، علم و ریاضیات در طراحی معماری مورد استفاده قرار می گیرند، مثل کاربرد خط، شکل، فضا، نور و رنگ برای ایجاد یک الگو، توازن، ریتم، کنتراست و وحدت.

این عناصر در کنار هم به معماران اجازه می دهند تا ساختمان های زیبا و مفید خلق کنند.

 

موضوع معماری درباره فضاست.

تعاریف مختلفی که تاکنون از معماری ارائه شده است، اغلب به گونه ای بر اهمیت فضا در معماری تاکید می کنند، به طوری که وجه مشترک بسیاری از این تعاریف، در تعریف معماری به عنوان فن سازماندهی فضا است. به عبارت دیگر موضوع اصلی معماری این است که چگونه فضا را با استفاده از انواع مصالح و روش های مختلف، به نحوی خلاق سازماندهی کنیم.

 

معماری جهان شامل معماری بین النهرین، معماری پیش از اسلام ایران، معماری مصر، معماری هند پیش از اسلام، معماری چین معماری زاپن، معماری یونان، معماری روم، معماری صدر مسیحیت، معماری بیزانس، معماری رنسانس ومعماری اسلامی که خود به شیوه های: پارتی خراسانی رازی آذری اصفهانی.

 

آنچه هنر اسلامی ر ا از سایر سبک ها متمایز می سازد شکل گیری هنر اسلامی بیش از آنکه مبتنی بر فرم و تکنیک باشد، مبتنی بر فکر و روح سازنده آن است، به طوری که اثر هنری تجلی بخش و منعکس کننده روح هنرمند است.

روح هنر اسلامی سیر از ظاهر به باطن اشیا» و امور در آثار هنری است.

 

یعنی هنرمندان اسلامی در نقش و نگاری که در صورت های خیالی خویش از عالم کثرت می بینند، در نظر او هر کدام جلوه حسن و جمال و جلال الهی را می نمایند. بدین معنی هنرمند همه موجودات را چون مظهری از اسما»الله می بیند و بر این اساس اثر هنری او به مثابه محاکات و ابداع تجلیات و صورت ها و عکس های متجلی اسما»الله است.

 

در نظر هنرمند مسلمان به قول «غزالی»: (عالم علوی حسن و جمال است و اصل حسن و جمال تناسب و هرچه تناسب است، نمودگاری است از جمال آن عالم، چه هر جمال و حسن و تناسب که در این عالم محسوس است همه اثرات جمال و حسن آن عالم است. پس آوازخوش موزون و صورت زیبای متناسب هم شباهتی دارد از عجایب آن عالم.)

 

به هر تقدیر جلوه گاه حقیقت در هنر، همچون تفکر اسلامی، عالم غیب و حق است. به عبارت دیگر، حقیقت از عالم غیب برای هنرمند متجلی است و به همین جهت، هنر اسلامی را عاری از خاصیت مادی طبیعت می کند.

او درنقوش قالی، کاشی، تذهیب و حتی نقاشی، که به نحوی به جهت جاذبه خاص خود مانع حضور و قرب است، نمایش عالم ملکوت و مثال را که عاری از خصوصیات زمان و مکان و فضای طبیعی است می بیند.

 

 در این نمایش کوششی برای تجسم بعد سوم و پرسپکتیو دید انسانی نیست. تکرار مضامین و صورت ها، همان کوشش دائمی برای رفتن به اصل و مبدا است. هنرمند در این مضامین از الگویی ازلی نه از صور محسوس بهره می جوید، به نحوی که گویا صور خیالی او به صور مثالی عالم ملکوت می پیوندد.

 

نکته اساسی در هنر اسلامی که باید بدان توجه کرد عبارت است از «توحید». اولین آثار این تلقی، تفکر تنزیهی و توجه عمیق به مراتب تجلیات است که آن را از دیگر هنرهای دینی متمایز می سازد.

زیرا هنرمند مسلمان از کثرت می گذرد تا به وحدت نائل آید. همین ویژگی تفکر اسلامی مانع از ایجاد هنرهای تجسمی مقدس شده است. زیرا جایی برای تصویر مقدس و الوهیت نیست. انتخاب نقوش هندسی و اسلیمی و ختایی و کمترین استفاده از نقوش انسانی و وحدت این نقوش در یک نقطه، تاکیدی بر این اساس است.

 

با توجه به مقدمات فوق، معماری نیز که در هنر اسلامی شریف ترین مقام را داراست، همین روح اسرارآمیز را نمایش می دهد. معماران در دوره اسلامی سعی می کنند تا همه اجزای بنا را به صورت مظاهری از آیات حق تعالی ابداع کنند، خصوصا در ایران، که این امر در دوره اسلامی به حد اعلای خویش می رسد.

از اینجا که نقشه ساختمانی و نحوه آجرچینی و نقوشی که به صورت کاشی کاری و گچ بری و آئینه کاری و غیره کار شده است، توحید و مراتب تقرب به حق را به نمایش می گذارند و بنا را چون مجموعه ای متحد و ظرفی مطابق با تفکر تنزیهی دینی جلوه گر می سازند.

 

معماری اسلامی چون دیگر معماری های دینی به تضاد میان فضای داخل و خارج و حفظ مراتب توجه می کند. هنگامی که انسان وارد ساختمان می شود، میان درون و بیرون تفاوتی آشکار مشاهده می کند.

این حالت در مساجد به کمال خویش می رسد، به این معنی که آدمی با گشت میان داخل و خارج، سیر میان وحدت و کثرت، و خلوت و جلوت می کند.

 

هر فضای داخلی خلوتگاه و محل توجه به باطن و هر فضای خارجی جلوتگاه و مکان توجه به ظاهر، می شود. بنابراین، نمایش معماری در عالم اسلام، نمی تواند همه امور را در صرف ظاهر به تمامیت رسانده و از سیر و سلوک در باطن تخلف کند.

به همین اعتبار هنر و هنرمندی به معنی عام، در تمدن اسلامی عبادت و بندگی و سیر و سلوک از ظاهر به باطن است.

 

اساسا اسلام جمع میان ظاهر و باطن است و تمام و کمال بودن دیانت اسلام به همین معناست، چنانکه «شهرستانی» در کتاب ملل و نحل در این باب میگوید: «آدم اختصاص یافت به اسما و نوح به معانی این اسما و ابراهیم به جمع بین آن دو، پس خاص شد

 

موسی به تنزیل (کشف ظاهر و صور)، و عیسی به تاویل (رجوع به باطن و معنی) و مصطفی صلوات الله علیه و علیهم اجمعین به جمع بین آن دو.

چنین وضعی در اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی سبب میشود که هنر اسلامی برخلاف هنر مسیحی صرفا بر باطن و عقبی تاکید نکند یا چون هنر یهودی تنها به دنیا نپردازد، بلکه جمع میان دنیا و عقبی کند و در نهایت هر دو جهان را عکس و روی حق تلقی کند.

 

نویسنده : فرنوش هدایتی امین

منبع: کتاب تاریخ هنر اسلامی اثر(کریستین پرایس)

منبع : تبیان 

گرداوری سایت جامع پیمانکاران 


:: برچسب‌ها: معماری, فن و هنر ایران زمین, هنر



هنر حجاری ایرانیان
نوشته شده در یکشنبه ۱٥ تیر ۱۳٩۳
ساعت : ٧:۳۱ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

نقش حجاری شده مردی از ماد در کاخ آپادانای تخت جمشید

نمونه ای از هنر حجاری ایرانیان از میان هنر صنعتگران ایران باستان

حجاری 

هنر ایران یکی از غنی‌ترین میراث هنری در تاریخ جهان است و دربرگیرنده بسیاری از رشته از جمله معماری، نقاشی، بافندگی، سفالگری، موسیقی، خوشنویسی و فلزکاری می‌باشد.

 

هنر و صنعت در ایران باستان به شناخت پدیدارهای مادی فرهنگی و شیوهٔ معماری و هنری ایرانیان و انواع دست بافت‌ها و دست ساخت‌های ایران و تحولات آن در ایران باستان اختصاص داده شده‌است.

 

هنر حجاری ایرانیان

آشنایی با سنگ تراشی سنتی (حجاری)


هنر سنگتراشی که خاستگاه اصلی آن ایران بوده است از قدمت چندین هزار ساله برخوردار است . سنگتراشان از قدیم با تراش سنگهای کوه ، بعضی از ابزار و اشیاء و اسباب خانه و تندیس و وسایل آئینی و زینتی را می ساختند . شهر مشهد از مراکز عمده و مهم سنگتراشی در کشور است که به قولی از هنگام ورود امام رضا (ع) به توس این هنر در مشهد پدید آمده است .

حجاری و خراطی سنگ‌

اولین هنر بشر، تراش سنگ بوده است. قبل از اختراع خط و با شروع غارنشینی، انسان‌ها برای انتقام پیام و رساندن منظور خود شکل‌هایی روی سنگ حک می‌کردند و اینگونه با هم ارتباط برقرار می‌کردند. به مرور با اختراع خط تراش سنگ برای تهیه وسایل مورد احتیاج به کار گرفته شد. اوج هنر سنگ‌تراشی دوره رنسانس بود که در ایتالیا و یونان پیشرفت قابل توجهی داشت تا آنجا که در یونان افرادی مانند میکلانژ و لئوناردو سهم بسزایی در رشد این هنر ایفا کردند. خراطی سنگ با رشد تکنولوژی و ورود دستگاه‌های تراش پیشینه‌ای حدود 50سال را به خود اختصاص داده است.

 

منابع : ویکی پدیا 

سایت جامع پیمانکاران 


:: برچسب‌ها: هنر معماری, معماری ایران, هنر, حجاری



معرفی رشته هنر اسلامی گرایش هنر و صنایع چوب
نوشته شده در پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳٩۳
ساعت : ۱٢:٠٢ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

معرفی رشته هنر اسلامی گرایش هنر و صنایع چوب

Introduction to Islamic Art Art and Industry trends wood

کارشناسی هنر و صنایع چوب - مسیر ایرانی

 

هنر اسلامی یا هنرهای مسلمانان به بخشی از هنر اطلاق می‌شود که در جامعه مسلمانان و نه لزوماً توسط مسلمانان رواج داشته است. هرچند ممکن است این هنرها در مواردی با تعالیم و شریعت اسلام انطباق نداشته باشد ولی تاثیر فرهنگ اسلامی و منطقه‌ای در آن به‌خوبی نمایان است.

 

 کارشناسی هنر و صنایع چوب - مسیر ایرانی


هنر اسلامی یکی از دوران‌های شکوهمند تاریخ هنر و یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در عرصه هنری به‌شمار می‌آید و شامل انواع متنوعی از هنر همچون  معماری، خوشنویسی، نقاشی، سرامیک و مانند آن‌ها می‌شود. هنر اسلامی اغلب بر خلق زیبایی با نقوش انتزاعی و استفاده از حروف، متمرکز بوده است.

 

فارغ التحصیلان رشته هنر اسلامی ضمن شناخت نسبت به مبانی نظری و عملی موجبات احیاء و تقویت و تحکیم هنر اسلامی را فراهم می­سازند و در بررسی، تحلیل و شناخت طرح­ها و نقوش اصیل و نسبت آنها با فرهنگ و تفکر اسلامی توانایی­های لازم را به دست می­آورند.

 

گرایش هنر و صنایع چوب :

 

این گرایش کلیه رشته های هنری که با چوب در ارتباطند را دربرمی گیرد. به عنوان نمونه ای از این رشته ها می توان به منبت کاری، معرق چوب، خاتم کاری و ... اشاره کرد.

 

در ادامه برای آشنایی بیشتر متقاضیان انتخاب رشته کنکور و نیز افرادی که در بازار کار و کاریابی به دنبال آینده شغلی بهتری هستند، اطلاعات بیشتری شامل : برنامه درسی(سرفصل) و تعداد واحدها، دانشگاه های دارای رشته هنر و صنایع چوب، معرفی رشته های ارشد هنر اسلامی (به منظور ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر آموزش عالی) و معرفی فرصت شغلی و بازارکار این رشته ارایه می شود.

 

 

سرفصل دروس گرایش هنر و صنایع چوب و تعداد واحدها :

 

تعداد کل واحدها : 135 واحد

دروس عمومی : 20 واحد

دروس پایه : 33 واحد

دروس اصلی : 36 واحد

دروس تخصصی مشترک : 15 واحد

دروس تخصصی گرایشی : 23 واحد

دروس اختیاری : 8 واحد

 

 

منبع :  سایت

 

گرداوری فن و هنر ایران زمین

 

صنایع دستی چوبی یکی دیگر از رشته‌های هنری است که به شکل بسیار بدیع وهنرندانه ای روی چوب صورت می‌گیرد.تولید انواع صنایع دستی با استفاده از چوب ازدیرباز در استان همدان بویژه مناطق شهری از جمله همدان، ملایر، تویسرکان، سرکان رواج داشته است.صنایع دستی چوبی شامل خراطی، نازک کاری، منبت کاری و معرق کاری است که در این استان خراطی و بویژه منبت کاری بیشتر رواج دارد. گفتنی است که طی سالهای اخیر منبت کاری در تویسرکان و جوکار ملایر رونق بسیار چشمگیری یافته است.

واژه منبت کاری بمعنای کنده کاری روی چوب است که سابقه ای دیرینه دارد، شاید بتوان آغاز تاریخ منبت کاری را زمانی دانست که انسان نخستین با ابزاری برنده چوب را تراشیده است. منبت کاری روی چوب از قدیم در ایران مرسوم بوده است،در کتیبه هایی که در خزانه داریوش در تخت جمشید به دست آمده البته مدارک معتبری از پیشینیان این هنر در دست نداریم و دلیل این امر آن است که عمر چوب کوتاه است و بر اثر مرور زمان از بین می‌رود،اما در کشور ما آثاری از منبت کاریهای نسبتا" قدیم به جای مانده که روی در مقبره‌های ائمه اطهار(ع) ونیز منبرها انجام شده است.پاره ای از این آثار 900 تا 1000 سال قدمت دارند.کهنترین در چوبی منبت کاری شده،اکنون در موزه اکبرآباد هندوستان حفظ می‌شود،این در متعلق به کاخ سلطان محمود در غزنه بوده است.در موزه‌های ایران نیز چند در چوبی متعلق به قرون چهارم و پنجم هجری موجود است،کنده کاری این درها بصورت شاخ و برگ و کتیبه‌های مختلف با آیه-‌های قرآنی است.در اصفهان نیز مساجدی از عهد صفویان وجود دارند که درهایشان هنوز دست نخورده و سالم باقی مانده اند مانند در مدرسه شاه سلطان حسین،آرامگاه شاهزاده حسیندر قزوین نیز در بسیار زیبایی دارد که از دوره شاه طهماسب باقی مانده است،یکی از زیباترین آثار منبت کاری شده ایران رهلی است که در موزه متروپولتین نیویورک نگهداری میشود و علاوه بر تزئینات شاخ و برگ به سبک ساسانی، نام دوازده تن از ائمه معصومین(ع) بر روی آن دیده میشود. در عصر حاضر نیز منبت کاری همچنان رواج دارد و در گوشه و کنار ایران خصوصا" در استان همدان هنرمندان بسیاری مشغولند.

 

 

منبع :  سایت

گرداوری سایت جامع پیمانکاران

 


:: برچسب‌ها: صنایع چوب, هنر, هنر اسلامی, گرایش هنر



تاریخچه صنایع دستی
نوشته شده در پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳٩۳
ساعت : ۱٢:٠٢ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

تاریخچه صنایع دستی  :

 

 

آثار مادی و معنوی بجا مانده از ملتها نمایانگر فرهنگ و تمدن اقوام گذشته هر سرزمین است که گاهاً تا به امروز نیز باقی مانده است. از میان تمام آنچه به عنوان میراث فرهنگی یک ملت تلقی می گردد،  صنایع دستی   جایگاهی ویژه و نقشی اساسی در معرفی فرهنگ و تمدن گذشته هر ملت دارد.

 

 

 


در این آثار است که خلق و خو و خصوصیات ذوقی و اعتقادات هر دوره بی پرده عنوان گشته و امکان دستیابی به پنهان ترین زوایای روحی ملل فراهم می گردد.

مصادیق صنایع دستی در طول تاریخ حرکت کرده و بعنوان موجودی لطیف و انعطاف پذیر خود را در مظان سلایق و ذوقهای گوناگون قرار داده و آنچه امروز به دست ما رسیده برایندی متعادل از همه خواسته های تاریخی ماست.

آثار صنایع دستی دارای دو جنبه اند یکی بُعد عینی که تحت تأثیر امکانات و زمان شکل می گیرد و دیگری بُعد حکمی است که حامل ذهنیت و تخیلات هنرمند سازنده آن می باشد.

همین امر باعث تبدیل صنایع دستی به مرجعی معتبر جهت شناسایی فرهنگ ها نیز گردیده است و امروز شناسایی فرهنگ ملل شرق و غرب عالم بدون توجه به صنایع دستی آنها امری محال تلقی می گردد.

اولین آثار تاریخ صنایع دستی شامل اشیائی می شود که بشر برای رفع نیازهایش با در دسترس ترین مواد و مصالح ساخته است، آثار سنگی باقیمانده مانند مُشته های سنگی جزء اولین اشیایی می باشد که انسان نخستین، از آن بعنوان ابزاری برنده استفاده نمود. به تدریج استفاده از چوب، گِل، فلز و ...، نیز به فهرست مواد اولیه، افزوده شد.

صنایع دستی همواره جزء یکی از اساسی ترین ارکان زندگی مردمان گذشته بوده ولی با ماشینی و صنعتی شدن زندگی نقش آن کمرنگ گردید. در حال حاضر نیز صنایع دستی به مجموعه ای از هنر صنعتها اطلاق می شود که عمدتاً با استفاده از مواد اولیه بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به کمک دست و ابزار دستی موجب تهیه و ساخت محصولاتی می شود که در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر سازنده به نحوی تجلی یافته باشد و همین عامل وجه تمایز اصلی اینگونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه ای می باشد.

تاریخچه صنایع دستی در زنجان نیز مانند تمام مناطق ایران به گذشته های دور می رسد ، براساس شواهد باستان شناسی اولین آثار صنایع دستی زنجان را می توان ظروف سفالی قرمز رنگ با نقوش هندسی سیاه متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد، مکشوفه از منطقه سلطانیه، دانست.

در منابع مختلف زنجان همواره بعنوان مهد صنایع فلزی مطرح بوده و در این بین می توان به صنایع دستی

ذیل نظیر؛ چاقوسازی، مسگری، ملیله کاری، قفل سازی، اسلحه سازی، چلنگری، قلمزنی و ...، اشاره نمود. برخی دیگر از صنایع دستی که دارای قدمتی بس طولانی در این استان می باشند به شرح ذیل معرفی می گردند:

صنایع دستی چرمی شامل؛ سراجی، چاروق دوزی، زین سازی و...، انواع بافته های داری نظیر؛ گلیم، مفرش، قالی، پرده بافی و جاجیم بافی...، صنایع دستی گروه سفال و سرامیک مانند؛ کاشی هفت رنگ، کاشی معرق، سفالگری و ...، صنایع دستی سنگی شامل؛ حکاکی سنگ، مشبک سنگ، تراش سنگهای قیمتی ...، صنایع دستی مستظرفه نظیر؛ نگارگری، تذهیب، کاغذسازی، نقاشی گل و مرغ، خوشنویسی، طراحی سنتی، صحافی سنتی و ...، پوشاک سنتی شامل؛ گیوه بافی، گیوه دوزی، البسه محلی و ...، گروه رودوزیهای سنتی شامل؛ سوزن دوزی، سرمه دوزی و ...، همچنین صنایع دستی دیگری همچون نمدمالی و رنگرزی سنتی، که برخی از آنها نیمه فعال و در حال فراموشی هستند.

در راستای توسعه و ترویج، و حفظ و احیاء رشته های بومی ، معاونت هنرهای سنتی و صنایع دستی استان با آموزش 30 رشته بومی در 7 مرکز آموزشی در شهرستانهای زنجان، ابهر، خدابنده، خرمدره، طارم، ایجرود، ماهنشان و برخی روستاها اقدام به برگزاری کارگاههای آموزشی به صورت رایگان نموده است.

 

 

منبع :  سایت

 

تاریخچه صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران

 

 توجه به هنرهای دستی در مناطق مختلف ایران ضروری است و توصیه می شود با تشویق اساتید و پیشکسوتان، هنرهای دستی را که معمولاً با رنج و زحمت همره است، استمرار و تداوم بخشید.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای

 

در نیم قرن گذشته ، صنا­یع­ دستی به عنوان یکی از زمینه­ های فعالیت­های فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف ،عامل بسیار مؤثری در توسعه­ی همه جانبه­ی کشورهای در حال رشد شناخته شده است.

 

 

 

تعریف:   

 

صنایع دستی عبارت است از"مجموعه­ای از هنر و صنعت که با بهره گیری از مواد اولیه بومی و انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید  به کمک دست و ابزار دستی ساخته می­شود به گونه­ای که ذوق هنری ، خلاقیت فکری و مهارت    سازنده آن را به نمایش می­گذارد وهمین عامل وجه تمایز این محصولات از مصنوعات مشابه ماشینی و کارخانه­ ای  است و علاوه بر آن فلسفه یک ملت را در خود جای می دهد."

 

 

 

  ویژگی­های صنایع­ دستی

 

بدون استثنا در تمامی تعاریفی که از صنایع­ دستی ارائه شده ، به ماهیت صنعتی آن اشاره شده است.

 

 

 

ویژگی­های ارزنده­ای که در اینگونه صنایع موجودندعبارتند از:

 

-نقش فرهنگی و هویت بخشی به یک ملت(داشتن بار فرهنگی)

 

-عدم نیاز به سرمایه­گذاری کلان در مقایسه با سایر رشته­های صنعتی

 

- قابلیت ایجاد و توسعه در مناطق مختلف(شهر ، روستا و حتی جوامع عشایری)

 

- سهولت در ایجاد مراکز تولید

 

-دارا بودن ارزش افزوده زیاد در مقایسه با صنایع دیگر

 

-خودکفا و متکی به مواد اولیه داخلی

 

-کمک به رشد و توسعه اقتصادی

 

-داشتن زمینه­های مناسب جهت صادرات

 

 

 

   صنایع­ دستی و جهانی شدن

 

جهانی شدن روح حاکم زمان ماست .  به خوبی می توان بحث جهانی شدن و حفظ گسترش جایگاه هویت ملی و تمدن اصیل را در مقوله هنر صنایع­ دستی قرار داد.

 

رمز ماندگاری و حیات آینده کشورها در روند جهانی شدن در گرو نگاه کیفی وبرنامه­ای به صنایع­ دستی است.

مولود فرآیند جهانی شدن حرکت به سمت یکپارچگی زندگی بشری است و آنچه که در این فضا می­تواند اصالت و قومیت­ها را زنده و پویا نگه­دارد، عمق دادن به هنر و فرهنگ محلی و منطقه­ای با رویکرد زمان خود است.

امروزه صنایع دستی به عنوان میراث مشترک بشری در سطح بین المللی عامل مؤثر برای نزدیکی و همکاری تلقی می شود که پشتوانه ی این همکاری در حوزه های فرهنگ ، هنر و اقتصاد می باشد.

از جمله راهکارهایی که در زمینه تقویت ،ترویج ، تجارت و توسعه صنایع دستی مؤثر می باشد توجه به نیاز و زیبایی شناسی ویژه جامعه امروز می باشد.

 

منبع : سایت

 

 

 

 

 


:: برچسب‌ها: فرهنگ, تاریخچه, هنر, صنایع دستی



هنر صنایع چوب و صنایع دستی و هنر سنتی ایران زمین
نوشته شده در چهارشنبه ٧ خرداد ۱۳٩۳
ساعت : ۱٠:٥۸ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

هنر صنایع چوب و صنایع دستی و هنر سنتی ایران زمین

 هنر صنایع چوب و صنایع دستی و هنر سنتی ایران زمین

صنایع دستی چوبی یکی دیگر از رشته‌های هنری است که به شکل بسیار بدیع وهنرمندانه ای روی چوب صورت می‌گیرد.

 فن و هنر ایران زمین


تولید انواع صنایع دستی با استفاده از چوب ازدیرباز در استان همدان بویژه مناطق شهری از جمله همدان، ملایر، تویسرکان، سرکان رواج داشته است.صنایع دستی چوبی شامل خراطی، نازک کاری، منبت کاری و معرق کاری است که در این استان خراطی و بویژه منبت کاری بیشتر رواج دارد.

گفتنی است که طی سالهای اخیر منبت کاری در تویسرکان و جوکار ملایر رونق بسیار چشمگیری یافته است.

واژه منبت کاری بمعنای کنده کاری روی چوب است که سابقه ای دیرینه دارد، شاید بتوان آغاز تاریخ منبت کاری را زمانی دانست که انسان نخستین با ابزاری برنده چوب را تراشیده است. منبت کاری روی چوب از قدیم در ایران مرسوم بوده است،در کتیبه هایی که در خزانه داریوش در تخت جمشید به دست آمده البته مدارک معتبری از پیشینیان این هنر در دست نداریم و دلیل این امر آن است که عمر چوب کوتاه است و بر اثر مرور زمان از بین می‌رود،اما در کشور ما آثاری از   منبت کاریهای نسبتا   قدیم به جای مانده که روی در مقبره‌های ائمه اطهار(ع) ونیز منبرها انجام شده است.پاره ای از این آثار 900 تا 1000 سال قدمت دارند.

کهنترین در چوبی منبت کاری شده،اکنون در موزه اکبرآباد هندوستان حفظ می‌شود،این در متعلق به کاخ سلطان محمود در غزنه بوده است.در موزه‌های ایران نیز چند در چوبی متعلق به قرون چهارم و پنجم هجری موجود است،کنده کاری این درها بصورت شاخ و برگ و کتیبه‌های مختلف با آیه-‌های قرآنی است.

 

در اصفهان نیز مساجدی از عهد صفویان وجود دارند که درهایشان هنوز دست نخورده و سالم باقی مانده اند مانند در مدرسه شاه سلطان حسین،آرامگاه شاهزاده حسیندر قزوین نیز در بسیار زیبایی دارد که از دوره شاه طهماسب باقی مانده است،یکی از زیباترین آثار منبت کاری شده ایران رهلی است که در موزه متروپولتین نیویورک نگهداری میشود و علاوه بر تزئینات شاخ و برگ به سبک ساسانی، نام دوازده تن از ائمه معصومین(ع) بر روی آن دیده میشود. در عصر حاضر نیز منبت کاری همچنان رواج دارد و در گوشه و کنار ایران خصوصا" در استان همدان هنرمندان بسیاری مشغولند.

 

منبع :  سایت

 

گرداوری گروه جامع پیمانکاران

فن و هنر ایران زمین 


:: برچسب‌ها: صنایع چوب, هنر, سنتی, فن و هنر ایران زمین



سبک
نوشته شده در سه‌شنبه ٦ خرداد ۱۳٩۳
ساعت : ۱۱:۱٠ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

سبک

 

 

سبک در لغت به معنای طور و عمل و طرز و روش و قاعده و شیوه است.

 

دو نوع سبک‌شناسی وجود دارد:

 

۱. ایستا (static): سبک هر طبقه اجتماعی جدا از تغییرات دائمی خود و مداخلات سبکهای طبقات دیگر مورد توجه قرار می‌گیرد.

 

۲. پویا(dynamic): جریان سبک‌ها و طبقات اجتماعی از لحاظ تحولات داخلی خود و مناسبات متقابلی که با یکدیگر و نیز با سایر شئون زندگی عملی و نظری جامعه دارند بررسی می‌شود.

 

منبع ویکی پدیا

 


 رده:سبک‌های هنری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

برای دانستن بیشتر به سبک و سبک‌های هنری بروید

زیررده‌ها

 

این ۱۱ زیررده در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۱۱ زیررده است.

ا

 

    استاکیسم‏ (۱ ر، ۶ ص)

استاکیسم (به انگلیسی: Stuckism) یک جنبش هنری بین‌المللی است که در سال ۱۹۹۹ به منظور ترفیع نقاشی فیگوراتیو در مقابل هنر مفهومی تشکیل شد.

 

    ◄ اگزیستانسیالیسم‏ (۴ ر، ۶ ص)

 

ب

 

    ◄ باوهاوس‏ (۱۰ ص)

 

پ

 

    ◄ پسادریافتگری‏ (۶ ر، ۱۰ ص)

 

               

ح

 

    ◄ حجم‌گری‏ (۱ ر، ۱۲ ص)

 

د

 

    ◄ دریافتگری‏ (۱ ر، ۵ ص)

 

ف

 

    ◄ فراواقع‌گرایی‏ (۳ ر، ۶ ص)

 

ک

 

    ◄ کلاسیسیسم‏ (۳ ر، ۳ ص)

 

               

ن

 

    ◄ نودریافتگری‏ (۱ ر)

    ◄ نوگرایی‏ (۷ ر، ۵۰ ص)

 

ه

 

    ◄ هیجان‌نمایی‏ (۲ ر، ۱۶ ص)

 

صفحه‌ها

 

این ۴۰ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۴۰ صفحه است.

 

 

    سبک

 

آ

 

    آرت دکو

    آینده‌گری

 

ا

 

    ادبیات شبانی

    ارفیسم

    انجمن برادری پیشارافائلی

 

ب

 

    بروکه

 

ت

 

    تابشگری

    ترکیب‌گری

    تکلف‌گرایی

    تولیدگری (هنر)

 

ج

 

    جنبش هنری

 

د

 

    دوران‌گری

 

ر

 

    راست‌خط‌کاری

 

               

س

 

    ساختارگری ناب

    ساده‌گرایی

    جینو سورینی

 

ف

 

    فراانگاشت

    فزون‌واقع‌نمایی

 

ک

 

    کریتیویسم

 

گ

 

    گروتسک

 

م

 

    ماندالا

    مجزاگری

    مکتب اشکن

    مکتب واقع‌گرایی خیالی وین

 

ن

 

    نقاشی کنشی

    نقطه‌چینی

    نودادا

 

               

ن (ادامه)

 

    نودریافتگری

    نوکلاسیسیسم

    نوواقع‌گرایی (هنر)

 

و

 

    واقع‌گرایی سوسیالیستی

    والاگرایی

 

ه

 

    هنر آکادمیک

    هنر اقیانوس آرام

    هنر انتزاعی

    هنر دیدگانی

    هنر فمینیستی

    هنر نو

    هیجان‌نمایی

 

 

گرداوری سایت سونا سلامتی

 


:: برچسب‌ها: سبک, هنر, زندگی



ضد هنر چرا هنر امروز هنر نیست . سبک استاکیست‌ها
نوشته شده در سه‌شنبه ٦ خرداد ۱۳٩۳
ساعت : ۱۱:٠٦ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 

نوشته چارلز تامسون و بیلی چایلدیش

 

منبع :  سایت

(استاکیست‌ها اولین بیانیه استاکیستی (۱۳۷۷ •

 

 بازنوگرایی به‌منظور جایگزینی ارزش‌های معنوی به‌جای پست‌مدرنیسم  ۱۳۷۸ 

 

 ضدضدهنر چرا هنر امروز هنر نیست   ۱۳۷۸ 

 

استاکیست‌ها

علیه مفهوم‌گرایی، لذت‌گرایی و هنرمندان خودپرست


 

۱. استاکیسم نبردیست برای اصالت. به وسیلهٔ برداشتن نقاب زرنگی و اقرار به موقعیتی که در آن هستیم، استاکیست به خودش اجازه می‌دهد تا احساساتش را بدون سانسور بیان کند.

 

۲. نقاشی وسیله‌ای است برای کشف خود. نقاشی شخص را کاملا متعهد می‌سازد به فرآیندی از عمل، احساس، فکر و بینش، تمام این‌ها را با وسعت نظر و جزئیاتی صادقانه و دقیق آشکار می‌کند.

 

۳. استاکیسم نمونه‌ای از هنر را ارائه می‌دهد که جهان‌شمول است. این نمونه تلاقی‌ای است از خودآگاه و ناخودآگاه، فکر و احساس، معنوی و مادی، شخصی و عمومی. نوگرایی مکتبیست متلاشی‌شده - جنبه‌ای از هنر مجزا و اغراق شده‌است تا به کلیت آسیب بزند. این یک تحریف بنیادین در تجربهٔ بشریست و مرتکب دروغی خودپسندانه می‌شود.

 

۴. هنرمندانی که نقاشی نمی‌کنند هنرمند نیستند.

 

۵. هنری که باید در گالری باشد تا هنر باشد هنر نیست.

 

۶. استاکیست‌ تصاویر را نقاشی می‌کند چراکه آن‌چه اهمیت دارد نقاشی کردن تصاویر است.

 

۷. استاکیست مسحور جوایز پر زرق و برق نمی‌شود، بلکه قلباً درگیر فرآیند نقاشی است. موفقیت برای استاکیست این است که صبح از رختخواب بیرون بیاید و نقاشی کند.

 

۸. این وظیفهٔ استاکیست است تا در ترس و معصومیت خود کندوکاو کند از طریق پدید‌ آوردن تابلو‌های نقاشی و نمایش آن‌ها به عموم، بدین صورت توسعه جامعه به‌وسیلهٔ بخشیدن قالبی مشترک به تجربهٔ شخصی و قالبی شخصی به تجربهٔ مشترک انجام می‌گیرد.

 

۹. استاکیست یک هنرمند حرفه‌ای نیست بلکه یک شیفته‌است کسی که ترجیح می‌دهد بر روی بوم خطر کند تا آنکه پشت اشیای حاضرآماده پنهان شود (برای مثال یک گوسفند مرده). شیفته، دور از جایگاه حرفه‌ای، همواره در کسب تجربه پیشتاز است، فارغ از این نیاز که مصون از خطا جلوه کند. جهش‌های کوشش‌ بشر توسط فرد بی‌باک صورت می‌پذیرد، چراکه او ملزم به حفظ مقام خود نیست. برخلاف حرفه‌ای، استاکیست از شکست نمی‌هراسد.

 

۱۰. نقاشی رمزآلود است. نقاشی دنیاهایی در دنیاهای دیگر می‌سازد، به واقعیات روانی پنهانی که ما در آن‌ها زندگی می‌کنیم دست می‌یابد. نتایج به دست آمده کاملا از مواد به کار گرفته‌شده‌ متفاوت می‌باشد. یک شی موجود (مثل یک گوسفند مرده) مانع از دسترسی به دنیای درون می‌شود و تنها می‌تواند بخشی از دنیای فیزیکی‌ای که در آن جای گرفته‌است باشد، چه در زباله‌دانی چه در نمایشگاه. هنر حاضرآماده ماتریالیسم را به چالش در می‌آورد.

 

۱۱. پسانوگرایی، در تلاش نوجوانانهٔ خود برای تقلید هوش و ذکاوت هنر نوگرا، خودش را در بن‌بستی احمقانه یافته‌است. آنچه که قبلا تلاشی برای جستجو و شوراندن بود (به عنوان دادائیسم) راهش را به زرنگ‌بازی پوسیده‌ای داده‌است که مورد سواستفادهٔ اقتصادی قرار می‌گیرد. استاکیست هنر زنده‌ای را فریاد می‌زند که شامل تمام جنبه‌های تجربیات بشری است، شهامت این را دارد که ایده‌هایش را به‌وسیلهٔ رنگدانهٔ ابتدایی بیان کند و احتمالا خودش را به عنوان یک غیرزرنگ تجربه می‌کند.

 

۱۲. علیه وطن‌پرست‌های متعصب «هنر بریت» و هنرمند خودپرست. استاکیسم یک غیرجنبش جهانی است.

 

۱۳. استاکیسم علیه «ایسم» است. استاکیسم یک «ایسم» نمی‌شود چراکه استاکیسم در واقع استاکیسم نیست بلکه از رده خارج است!

 

۱۴. «هنر بریت»، که توسط «ساچی‌ها»، جریان محافظه‌کاری و حزب «کارگر» حمایت می‌شود، ادای این ادعایشان را در‌می‌آورند که ویرانگر و پیشرو هستند.

 

۱۵. نزاع‌های پیاپی هنرمند خودپرست برای به رسمیت شناخته‌شدن توسط عموم منجر به ترس و درماندگی پیاپی می‌شود. استاکیست خطر اشتباه را با اشتیاق می‌پذیرد و آگاهانه این جسارت را دارد که ایده‌های خودش را در شاخه‌های نقاشی به نمایش بگذارد. درحالیکه ترس از شکست هنرمند خودپرست به‌صورت اجتناب‌ناپذیری زیرپوستانه نفرت از خود را بروز می‌دهد. اشتباهی که استاکیست مرتکب می‌شود او را وارد وادی عمیقی می‌سازد که منجر به فهم بی‌فایده بودن تمام دعواها می‌شود. استاکیست نزاع نمی‌کند – چراکه این باعث دوری از خود و جایگاهت می‌شود – استاکیست درگیر لحظه است.

 

۱۶. استاکیست وظیفهٔ‌ دشوار بازی کردن نقش‌های‌ نوگرایی، یکه زنی و جلب توجه کردن را دنبال نمی‌کند. همچنین استاکیست نه به عقب و نه به جلو نگاه نمی‌کند بلکه درگیر مطالعهٔ وضعیت کنونی بشر می‌باشد. استاکیست‌ها برای جایگزین کردن کار به‌جای زرنگ‌بازی مبارزه می‌کنند، واقعیت به‌جای انتزاع، محتوا به‌جای پوچی، طنز به‌جای هجو و نقاشی به‌جای خودستایی.

 

۱۷. اگر این آرزوی یک مفهوم‌گرا است که همیشه زرنگ باشد آن‌وقت این وظیفه‌ استاکیست است که همیشه در اشتباه باشد.

 

۱۸. استاکیست مخالف روش برپایی نمایشگاه بر روی دیوار سفید می‌باشد و خواستار برپایی نمایشگاه‌ها در داخل خانه‌ها و همچنین موزه‌های کهنه می‌باشد، همراه با مبلمان راحتی و فنجان‌های چای. محیطی که هنر در آن تجربه می‌شود نباید بی‌حال و ساختگی باشد.

 

۱۹. جنایات تحصیلات: به‌جای تبلیغ در ترفیع احساسات شخصی از طریق جریان‌های شایسته هنری و غنا بخشیدن به جامعه، نظام مدارس هنری به یک کاغذبازی حساب‌شده تبدیل شده‌است که اهداف اولیهٔ آن‌ها مالی می‌باشد. استاکیست خواستار یک سیاست باز پذیرش برای تمام مدرسه‌های هنری است که بر اساس کار شخص، گذشته از سابقه‌ تحصیلی او - یا به قول معروف سابقه‌‌ای که ندارد - باشد.

 

ما همچنین خواستار توقف فوری سیاست زندانی کردن دانش‌آموزان مستعد و غیرمستعد، چه در داخل کشور و چه خارج از آن هستیم.

 

ما همچنین خواهان در دسترس بودن تمام ساختمان‌های دانشکده‌ها برای تحصیل افراد بالغ و برای استفاده تفریحی افراد بومی همان ناحیه می‌باشیم. آن مدرسه یا دانشکده‌ای که توانایی ارایهٔ این امکانات را برای مردم میهمانشان ندارد، حق بودن نیز ندارد.

 

۲۰. استاکیسم پذیرای هرگونه اتهامی می‌باشد، ما تنها کسانی را که در همان نقطه‌ آغاز می‌ایستند متهم می‌کنیم – استاکیسم در نقطه‌ پایان آغاز می‌شود!

 

    ۱۹۹۹/۸/۳

 

 

بازنوگرایی

به‌سوی معنویت در هنر

 

مکتب مدرنیسم در قرن بیستم راهش را گم می‌کند، تا اینکه آخرسر از  زباله‌دانی  پست‌مدرنیسم سر در می‌آورد. هم‌اکنون استاکیست‌ها - اولین گروه هنری بازنوگرا، تولد بازنوگرایی را اعلام می‌کنند.

 

۱. بازنوگرایی بار دیگر خواستار جایگاه اصلی مدرنیسم می‌باشد، به‌صورت مشخص بینشی در مقابل فرمالیسم.

 

۲. بازنوگرایی ترجیح می‌دهد یادگیرنده باشد تا اینکه آموزنده و از هنرمندانی که مشتاقند تا خودشان را بشناسند استقبال می‌کند، و همچنین ترجیح می‌دهد در فعالیت‌های هنری‌ باز و پررابطه باشد تا اینکه گوشه‌نشین. ریمدرنیسم بینش معنوی بنیان‌گذاران مدرنیسم را زنده نگه می‌دارد و شجاعت و درستی آن‌ها را در به نمایش گذاشتن دردهای بشر به‌وسیله‌ی هنری جدیدی که دیگر در قید مذهب و سیاست دگم نباشد گرامی می‌دارد و همچنین نبردیست برای شنیده شدن مجموعه‌ای از روان انسان.

 

۳. بازنوگرایی، پست‌مدرنیسم را رد می‌کند و خودش را جایگزین آن می‌داند؛ چراکه پست‌مدرنیسم در پاسخ‌گویی یا پیشبرد مسائل اساسی بشر بازنده بوده‌است.

 

۴. بازنوگرایی معنویتی عمیق همراه با محتوا را دربردارد و به ماتریالیسم علمی، پوچ‌گرایی و کلاه‌برداری-از-معنویات پایان می‌بخشد.

 

۵. ما دیگر به این مکتب توخالی، احمقانه و کسل‌کننده احتیاجی نداریم، چیزی که ما می‌خواهیم چیز تازه‌ای نیست بلکه کاملا تکراریست. ما خواستار هنری هستیم که جسم و روح را درگیر یکدیگر می‌کند و به قوانین پیچیده و اساسی‌ای پی‌می‌برد که حافظ خرد و بصیرت تاریخ بشرهستند؛ این عملکرد صحیح سنت می‌باشد.

 

۶. بازنوگرایی هیچگاه پتانسیلش را به صورت کامل تخلیه نکرده‌است. و فراتر رفتن از مکتبی که خودش هنوز به‌درستی جایگاهش را پیدا نکرده‌است بیهوده خواهد بود.

 

۷. معنویت، سفر روح بر روی زمین است که وظیفه‌ی اولیه‌ی آن بیان مفاهیمیست که باید با حقیقت روبرو شوند. حقیقت همانی است که هست، گذشته از آنکه ما چگونه خواستار آن هستیم. یک هنرمند معنوی بودن بدین معنیست که کارهایمان را بدون عقب‌نشینی خوب و بد، زیبا و نازیبا، قوت‌ها و ضعف‌ها، تا اینکه خودمان را بشناسیم و درنتیجه رابطه‌ی حقیقیامان را با دیگران و رابطه‌ی ما با جهان-غیب.

 

۸. هنر معنوی درباره‌ی یک سرزمین-خیالی نیست، بلکه درمورد به عهده گرفتن قسمت سخت زندگی می‌باشد. قرار است به تاریکی‌ها رسوخ کنیم و با سگ‌های وحشی دوستی برقرار کنیم. معنویت یعنی آگاهی به اینکه هر-چیزی-که-در-دنیا-موجود-است برای مقصود والایی آفریده شده‌است.

 

۹. هنر معنوی یک دین نیست. معنویت رقابت انسان برای فهم خود و همچنین فهم نمادشناسی‌اش می‌باشد، به‌وسیله شفاف‌سازی و راستین بودن هنرمند.

 

۱۰. یک هنر حقیقی خواهان ارتباط هنرمند با خودش، مردمش و خدایش می‌باشد. هنری که نتواند این مفاهیم را برساند هنر نیست.

 

۱۱. باید توجه شود که تکنیک به‌وسیله بینش هنرمند دیکته می‌شود، و این درصورتی است که زمینه متناسب با آن فراهم باشد.

 

۱۲. وظیفه بازنوگرا این است که خداوند را دوباره به هنر بازگرداند اما نه به معنای خداوندی که در گذشته بوده‌است. بازنوگرایی یک دین نیست، اما ما پیرو خداوندیم.

 

۱۳. یک هنر حقیقی بیانیه‌ای-قابل-رویت، مدرک و شاهدی از مکاشفه روح است. هنر معنوی به این معنی نیست که مریم مقدس یا بودا کشیده شوند، بلکه هنر معنوی به تصویر کشیدن چیزهاییست که به روح هنرمند دسترسی دارد. هنر معنوی خیلی وقت‌ها معنوی به‌نظر نمی‌رسد و ممکن است به هر چیز دیگری شبیه باشد چراکه معنویت همه چیز را شامل می‌شود.

 

۱۴. چرا ما به یک هنر معنوی نو نیاز داریم؟ برای آنکه ارتباط پرمعنا همان چیزیست که انسان‌ها را خشنود می‌کند. فهمیده شدن و فهمیدن یکدیگر زندگی را لذت‌بخش‌تر و باارزش‌تر می‌سازد.

 

چکیده:

 

این مسئله برای هر شخصی که دارای روان سالمی باشد واضح است که آنچه هم‌اکنون ارایه می‌شود کاملا جدی است و به عنوان هنر منتخب رایج می‌باشد؛ که نیز شاهدی است بر اینکه پیشرفت ظاهرا-عقلانی ایده‌های-اساسی منحرف شده‌است.

 

ما به این نبود-معنا اشاره داریم، درنتیجه یک هنر-منسجم می‌تواند دست یافتنی باشد و اینکار می‌تواند تعادل هنر-متظاهر را از هم بپاشاند.

 

بگذار جای شکی باقی نماند، که زایشی نو در هنر رخ خواهد داد چراکه هنر تنها همین مسیر را دارد. تعهد استاکیسم این است که هم‌اکنون هنر معنوی را دوباره زنده کند.

 

   

ضدهنر

جان‌مایه آنچه باید انجام شود

 

۱. استاکیست‌ها ضدضدهنر هستند.

 

۲. هنر مفهومی (و «هنر بریت» به عنوان جلوه‌ محدود آن) برپایه هنر مارسل دوشان استوار می‌باشد.

 

۳. هنر مارسل دوشان هنر نیست بلکه عمدا و به قصد ضدهنر است.

 

۴. ضدهنر برای آن‌که بتواند وجود داشته باشد اساسا به بودن هنر احتیاج دارد.

 

۵. کار دوشان علیه ابتذال و تشکیلات هنرمندان بی‌فکر دوره‌ خویش بود.

 

۶. هنر امروز ضدهنر است.

 

۷. هنر امروز هنر نیست. روش کار هنر امروز به این صورت است که یک چیز غیرهنری را به عنوان هنر ارایه می‌دهد و این دقیقا طرز فکر دوشان است.

 

۸. (مفهوم‌گرایی به این خاطر که سازندهٔ مفاهیم متعدد می‌باشد این لقب را نگرفته‌است، بلکه چون هیچگاه فراتر از یک تفکر نرفته‌است، مشخصا تفکر اصلی دوشان).

 

۹. تناقض بزرگ (اما کاملا سهوی) پسانوگرایی در این است که پسانوگرایی مصداق بارز موافق‌گرایی است - تشکیلاتی بی‌اساس که دوشان قبل از هر چیز آن‌ها را مورد حمله قرار می‌داد.

 

۱۰. مبادی ضدهنر در غیاب هنر، به عنوان یک ضد بی‌معنی است.

 

۱۱. امروزه تنها نوآوری ماندگار راه حقیقی دوشان است که ضد پرمدعایی، خودستایی، ترس و بی‌استعدادی هنرمندان موافق‌گرا می‌باشد - برای مثال «گالری ساعتچی».

 

۱۲. استاکیست‌ها فاتحان حقیقی «جان‌مایهٔ آن‌چه باید انجام شود» هستند.

 

۱۳. ضدضدهنر برای هنر است.

 

    ۲۰۰۰/۴/۱۱

 

 

 


:: برچسب‌ها: هنر, سبک, گالری



ساعت : ٦:۳۱ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

معمار : لوئی کان

گالری هنر دانشگاه ییل / لوئی کان

مکان: نیوهون، کانتیکت

 

سال ساخت: ۱۹۵۱- ۱۹۵۳

 


لوئی کان یکی از محترم ترین معماران قرن بیستم؛ او علاوه بر مهندسی به پیمانکاری نیز می پرداخت و این امکان طرح های ابتکاری را به او می داد.

 

یکی از معروفترین سازه ها و اولین ماموریت قابل توجه لویی کان از گالری هنر دانشگاه ییل در نیوهون، کانتیکت بود؛ زمانی که او بازدیدی منتقدانه از دانشکده معماری دانشگاه ییل به عنوان اولین از سه موزه های هنر طراحی و ساخته شده، داشت.

 

با استفاده از این، لوئی کان قادر بود تا ایده هایی را کشف کند ، او به تعریف دوباره معماری پرداخت و این ساختمان به عنوان یک نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ معماری موزه در آمریکا شد.

 

این نمایشگاه، هنری است که توسط مورخان مطرح شده به عنوان پاسخگویی به خواسته کان برای بنای یادبود جدید پس از جنگ جهانی دوم بنا شد.

 

دیوارهای تو خالی خارجی محوطه دانشگاهلی در برابر پس زمینه نئو گوتیک دانشگاه خود را به نمایش می گذارد. آشکار است در این ساختار، کان، به طور معمول نسبت به بزرگ کردن بافت آجر و بتن گرایش داشته و از سطوح به صورت صفحاتی تصفیه شده و بکر استفاده کرده است مانند پنجره های بزرگ شیشه ای از این ساختمان که به زیبایی توسط فولاد خط کشی شده اند.

 

برجسته ترین ویژگی این ساختمان قاب چهار ضلعی توخالی بتنی است که مسیر عبور لوله هاست. خطوط بیرونی پلکان در مرکز منعکس کننده الگوی مثلث بوده و عملکرد آن به عنوان مجسمه سازی در مرکز فضای گالری است.

 

اخیرا گالری هنری سه ساله شده و ۴۴میلیون دلار هزینه نوسازی برای آن صرف شده است.

 

ستودنی ترین جنبه از نوسازی، جایگزینی اثر دیوارهای پنجره ای ساختمان با سیستم جدید به عنوان دیوار اصلی با ضعف تکنولژی است. فضای باز گالری ها و حیاط بیرونی در نوسازی دوباره قرار گرفته ولی لابی در طبقه اول به سالن رسانه ها تبدیل شده است.

 

منبع : مرجع معماری

گرداوری سایت جامع پیمانکاران

 


:: برچسب‌ها: لوئی کان, گالری, هنر, معمار



تاثیر رنگ ها بر زندگی
نوشته شده در سه‌شنبه ٢٦ فروردین ۱۳٩۳
ساعت : ۱٢:٤٠ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 

تاثیر رنگ ها بر زندگی

رنگ ها ، تاثیر رنگ ها بر زندگی.  رنگ ها بر روح و روان ما تاثیرگذارند.

 منبع : سایت جامع پیمانکاران

رنگ ها بر روح و روان ما تاثیرگذارند

رنگ روشن در چوب ها به خصوص برای کودکان آرامش بخش است .

Paints for wood

 رنگ رنگ چوب زنگکاری چوب

  طریقه تاثیرگذاری رنگ ها بر روحیه ما بخشی مهم از رابطه ما با دنیای اطرافمان را تشکیل می دهد و در مغز ما نوشته شده است که برخی رنگ های خاص، واکنش های خاصی را در روح و روان ما ایجاد خواهد کرد. رنگ ها بر همه حواس ما تاثیر میگذارند. دیدن رنگ ها می تواند حال و هوای خودآگاه و ناخودآگاه ما را تغییر دهد. رنگ ها حتی بر غذاهایی که می خوریم اثر می گذارد و این راه خوبی است که از طریق آن می توانیم ببینیم رنگ ها چگونه بر ما تاثیر می گذارند و این چطور به غرایز اولیه ما برمی گردد. تصور کنید سبزیجات آبی رنگ بخورید، معمولاً از خوردن غذاهایی که آبی، سیاه یا بنفش رنگ باشند اجتناب می شود و اگر هم طعم آن را بچشید، اشتهایتان کور می شود.

The impact on the lives Colours

Colors, effect colors of life. Colors affect on our psyche of.



Colors affect on our psyche

Bright colors are relaxing in the woods, especially for children


رنگ و فرهنگ

رنگ ها ، تاثیر رنگ ها بر زندگی.  رنگ ها بر روح و روان ما تاثیرگذارند.

رنگ رنگ چوب زنگکاری چوب

رنگ و روحیه در پیش زمینه های فرهنگی مختلف معانی مختلفی دارد. اینجا ما از زمینه فرهنگ ایران استفاده می کنیم اما این اصول معمولاً در سراسر جهان یکسان است.معانی رنگها که از کودکی بما آموزش داده میشود از این قرار است: قرمز = خطر، سبز = طبیعت، سفید = صلح، سیاه = ناراحتی.

روش های درمانی مختلفی به وجود آمده که از رنگ ها برای تاثیرگذاری بر روی بخش های خودآگاه و ناخودآگاه مغز استفاده می شود. روانشناسان دیرزمانی است که قدرت رنگ ها را—رنگ های گرم و رنگ های سرد-- بر ذهن ما را شناخته اند. سایه های روشن تر مربوط به خلق و خوی لطیف تر بوده، روحیه را تقویت کرده و در فرد ایجاد آرامش می کند. رنگ های تیره تر ، پرطراوت و انرژی دهنده بوده و تاثیر بیشتری دارند. با استفاده از رنگ های یک فام می توانید روحیه ای موزون و هماهنگ ایجاد کنید. رنگ سفید رنگ ها را شدیدتر نشان می دهد و سیاه رنگ ها راخفه می کند. با درک رنگ ها و رابطه آنها با روحیه می توانید از آن بعنوان ابزاری بسیار نیرومند در طراحی استفاده کنید. با ترکیب رنگ هایی خاص یا اضافه کردن یک سایه خاص به یک رنگ میتوانید جو مورد نظر را ایجاد کرده و پیام آن طراحی را تحت تاثیر قرار دهید.

رنگ ها علاوه بر روحیه های مختلف، با فصل های مختلف نیز در ارتباط اند، که خود حال و هوای خاصی را ایجاد می کند. استفاده از رنگ های مربوط به هر فصل می توانید یک روحیه خاص را ایجاد کنید. به نمونه های زیر دقت کنید:

بهار = سبز، قهوه ای روشن، زرد روشن--تازکی و طراوت

تابستان = سفید، زرد، نارنجی—جنبش و چالاکی—رنگ های جامد در وسط سایه های تیره/روشن

پاییز = قهوه ای، سبز تیره، قرمز، نارنجی—اینها سایه های تیره تر هستند

زمستان = سفید، قرمز تیره، بنفش و ارغوانی


حالا ببینیم رنگ های مختلف برای ما چه معنا و مفهومی دارند و چطور می توانیم از آنها برای تقویت روحیه خود استفاده کنیم. یکی از بهترین راه ها برای نگاه کردن به رابطه رنگ ها و روحیه، انتخاب برخی از متداولترین روحیاتی است که در طراحی استفاده می شود و نشان دادن رابطه رنگ ها با آنها است.



با تشکر


===============================

 

لینک های ما:

 

درباره سونای خشک ( قسمت دوم )

 

سونای مادون قرمز 

 

آب درمانی

 

سازه استخر

 

استخر ( pool )

 

استخرهای قهرمانی

 

آلاچیق

بتن های هوشمند ، یتن ساختمان مسکونی ، دانلود کتاب ...

 

 

فن و هنر ایران زمین FHI


:: برچسب‌ها: رنگ چوب, هنر, زندگی, طراحی



زندگینامه: قاسم حاجی‌ زاده (1326 -)
نوشته شده در دوشنبه ٢٥ فروردین ۱۳٩۳
ساعت : ۱٢:۳٥ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

زندگینامه: قاسم حاجی‌ زاده (1326 -)

هنر 
قاسم حاجی زاده متولد 1326 لاهیجان است.

او از سال 1365 مقیم پاریس شده است و بعد از سال‌ها دوری از وطن، آثارش را در بهار 1391 در قالب نمایشگاهی در گالری" اثر" تهران، مرور کرده است.

این نقاش پر آوازه ایرانی موفقیت‌های چشمگیری آن سوی مرزهای وطن به دست آورده و نقاشی‌ هایش در گنجینه موزه‌های نایف نویر فرانسه، موزه هنرهای معاصر سئول کره جنوبی، بنگلادش، اردن ... و موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری می‌شوند.


نگاه مردم نگارانه قاسم حاجی‌زاده در اغلب آثارش و دست قوی او در طراحی چهره‌ها، فضاهای نوستالژیک دیروز را در ذهن مخاطب بازسازی می‌کند و در عین حال در دسته دیگری از آثارش که به انتزاع گرایش بیشتری دارد، رویکردهای مفهومی و معناگرایانه را به تماشاگر نقاشی‌هایش هدیه می‌کند.

حاجی‌زاده سوژه‌ نقاشی‌هایش را لابه‌لای عکس‌های قدیمی، میان آلبوم‌ها و لابه‌لای جراید قدیمی پیدا می‌کند.

نقاشی‌هایش چیزی است میان نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای ایران و خط‌کشی‌ها و رنگ‌گذاری‌های نقاشان مکزیکی.

گرداوری : گروه فن و هنر ایران زمین

منبع : همشهری آنلاین


:: برچسب‌ها: طراحی, نقاشی‌, هنر



غفلت از فرهنگ در روزگار ما جبران ناپذیر است
نوشته شده در دوشنبه ٢٥ فروردین ۱۳٩۳
ساعت : ۱٢:۳۱ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 غفلت از فرهنگ در روزگار ما جبران ناپذیر است

نشست رسانه‌ای روز هنر انقلاب اسلامی؛

 

نشست رسانه‌ای محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری به مناسبت روز هنر انقلاب اسلامی صبح امروز در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد.

 

هنرهای تجسمی

تاریخ : دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۳

 

 


در آغاز این نشست مومنی شریف با اشاره به ایام فاطمیه گفت: سالی که با یاد و نام مبارک حضرت فاطمه (س) شروع شود قطعا سال پر برکتی خواهد بود و امسال نیز از این ویژگی برخوردار است.

 

وی به نام گذاری امسال توسط مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: امسال سال فرهنگ است و قرار است تا توجه ویژه ای به فرهنگ شود و عرض و طول این شعار تبیین شود ومن امیدوارم با برخوردهای سطحی و هیجانی این شعار مورد غفلت واقع نشود زیرا ما در روزگاری زیست می کنیم که فرهنگمان به شدت مورد تهاجم است.

 

وی به نقش محوری انقلاب اسلامی در نجات از بحران ها اشاره کرد و اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران محصول فرهنگ ملی و دینی ماست که در همه بحران‌های ایران از جمله دفاع مقدس، فرهنگ ما کشور را نجات داده است، اهمیت این مسئله تا بدانجاست که همه بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در کشورمان حل نخواهد شد مگر به واسطه فرهنگ ولی متاسفانه فرهنگ در کشور ما همواره مورد غفلت واقع شده است که جای تاسف دارد.

 

وی اظهار داشت:خوشبختانه زمینه کارهای بزرگتر و مأمو ریت های مهم در حوزه هنری فراهم شده و من به بعضی از عواملی که موجب شد تا به چنین اعتماد به نفس و یقینی برسیم را بر می شمارم: اول اینکه حوزه هنری به خاطر سابقه گذشته و امروز موفقش، در نگاه مسئولان بزرگ نظام و مردم دارای شخصیت معتبری است. مخاطبان به محصولات آن اعتماد دارند و این به خودی خود موجب اعتماد به نفس و شجاعت کارهای بزرگتر است.

 

این مسئول فرهنگی در ادامه گفت: حوزه هنری تنها اثر تولید نمی کند بلکه در حوزه کاری خود نظر هم تولید می کند، لذا حوزه مرجع علاقمندان و اندیشمندان و دغدغه داران این حوزه است. در دانشگاه های مختلف کشور بیش از چهارصد رساله با موضوع و هنر انقلاب اسلامی در چند سال اخیر نوشته شده که مرجع و مأخذ عمده آنها حوزه هنری و آثار حوزه بوده است. در خارج از کشور نیز در دانشگاه تاجیکستان و نمل پاکستان سبک ادبیات و هنر انقلاب تدریس می شود که باز هم با اعتنا به آثار حوزه هنری است.

 

مومنی شریف با بیان اینکه حوزه هنری همواره در حال رویش و معرفی چهره های جدید است، خاطر نشان کرد: فقط مرکز آموزش تخصصی هنر اسلامی در چهار سال اخیر، بیش از دو هزار نفر هنرجوی متعهد و با استعداد تربیت کرده که امروز در سازمانها و نهادهای مختلف کشور در حال تولید و فعالیت هستند.

 

وی اضافه کرد: شهید باغبانیان که سال گذشته در سوریه به شهادت رسید، یکی از این هنرجویان است. ترتیبی اتخاذ شده که مرکز آموزش تخصصی هنر اسلامی امسال در تولیدات حرفه ای حوزه هنری، سهم و مشارکت داشته باشند. اینها و دیگر جوانانی که مقام معظم رهبری به آنها امیدوارند، می توانند جهاد فرهنگی را تحقق ببخشند. لذا من اعلام می کنم حوزه هنری خانه همه جوانان و علاقمندان ادبیات و هنر انقلاب اسلامی است و رؤسای محترم حوزه هنری استانهای سراسر کشور موظف هستند امسال از این هنرمندان حمایت کنند.

 

مومنی با اشاره به اینکه در ساختار حوزه هنری زیر ساختهای انجام کارهای بزرگ فراهم شده است، گفت: حوزه هنری از نظر امکانات کم ترین سهم را از بودجه عمومی و بیت المال دارد، اما از آن خوب استفاده کند و منابع و امکاناتش را به خوبی مدیریت می کند. اختصاص بیش از ۶۴ درصد بودجه و منابع حوزه به برنامه های سال ۹۲ اتفاق بزرگی در تاریخ حوزه هنری است.

 

وی اظهار داشت: در سالی که با بحران مالی موجه بودیم و همه سازمانها نتوانستند برنامه هایشان را به طور کامل اجرا کنند و بیش از هفتاد درصد منابع شان به حقوق و مزایا و نگهداری سازمان شان گذشت، حوزه هنری تنها ۳۵ درصد بودجه خود را خرج حقوق و مزایا و نگهداری سازمان کرد و ۶۴ درصد آن تبدیل به اجرای برنامه ها شد. این نشان می دهد، اولاً دارای ساختار منعطفی در این مرکز شدیم و حوادث و تکانه های اقتصادی نمی تواند موجب استئصال و رکود و یا به هم ریختن ما شود بلکه ما بر آن مسلط می شویم.

 

وی با تاکید بر اینکه ما ادعا داریم کار در حوزه هنری با قیمت ارزان، با سرعت و کیفیت انجام می شود، افزود: حوزه هنری برنامه محور و داری برنامه راهبردی میان مدت با چشم انداز سال ۹۷ است لذا دچار هیجانات زودگذر نمی شویم بلکه به آینده توجه داریم . ما با این پشتوانه ها برنامه امسال را شروع می کنیم.

 

مومنی شریف استراتژی عملیاتی حوزه هنری برای جریان سازی در مصرف محصولات فرهنگی را برشمرد و ادامه داد: توسعه مخاطبان شامل: تأسیس حوزه هنری کودک و نوجوان، تأسیس سازمان تلویزیونی سوره، تأسیس حوزه هنری الکترونیک، ایجاد دسترسی آسان شامل: زنجیره ای کردن سینماهای حوزه هنری، تأسیس بیست فروشگاه کتاب در استانها و یک فروشگاه بزرگ در میدان انقلاب، تدارک تأسیس شرکت پخش محصولات فرهنگی و تمرکز بر مضامین شامل: انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، خانواده و سبک زندگی ایرانی اسلامی و کودک و نوجوان به عنوان استراتژی عملیاتی حوزه هنری برای جریان سازی در مصرف محصولات فرهنگی معرفی می شوند.

 

وی در ادامه سخنان خود در نشست رسانه ای هنر انقلاب بیان داشت: به دلیل کارآمدی های فرهنگ، برنامه پیشرفت توسعه همه جانبه جمهوری اسلامی با محوریت فرهنگ تعریف شده است. این یعنی اگر ما خواسته باشیم در حوزه اقتصاد و دیگر حوزه ها از بحران بیرون بیاییم باید به فرهنگ متوسل شویم.

 

وی اضافه کرد: در مدتی کوتاهی چنان تاخت و تازی به باورها و آرمانهای متأثر از فرهنگ انقلاب شد و کسی که در خطبه های نماز جمعه همواره از عدالت اجتماعی سخن می گفت ناگهان در افکار و منشش چنان چرخشی به وجود آمد که به سمت رفاه و اشرافی گری رفت و حتی واژه مستضعفان که از فرهنگ قرآن وارد ادبیات انقلاب شده بود به قشر آسیب پذیر تبدیل شد.

 

مومنی شریف یکی از مؤلفه های فرهنگ ساز چه در بعد ایجابی و چه سلبی، رفتار و سیره رهبران و مدیران جامعه دانست و گفت: از نظر ما اهالی فرهنگ و ادب، بخشی از مسئولان و مدیران از هجوم فرهنگی دشمن آسیب دیدند، لذا هنرمندان حوزه هنری انقلاب اسلامی، نخستین کسانی بودند که آن زمان متوجه این موضوع شدند و به انتقاد و مقابله با آن پرداختند.

 

وی ادامه داد: ادبیات و هنر اعتراض در درون نظام و با تکیه بر فرهنگ انقلاب در حوزه هنری شکل گرفت. آقایان قزوه با شعر مولا ویلا نداشت، سیدحسن حسینی و آقای سید مسعود شجاعی طباطبایی با کاریکاتورهایش و شهید آوینی با مقالات خود در مجله سوره، از این گروه بودند.

 

مومنی با بیان اینکه متأسفانه فرهنگ در حوزه سیاست در هر انتخابات، آسیب جدی می بینند، افزود: نمونه بارز آن در انتخابات مجلس سوم بود که در مقطعی موجب عقب نشینی های ما و پیشروی دشمن در جبهه های جنگ شد. این به این دلیل است که سیاست از فرهنگ و از بنیاد های اندیشه ای بر نمی خیزد بلکه در سطح است و تمام هم و غم در انتخابات تعریف روشی برای غلبه بر حریف است ولو به قیمت قربانی شدن منافع ملی!

 

وی با اشاره به اینکه همواره در حوزه اقتصاد از دو جهت فرهنگ آسیب دیده است، بیان داشت: یکی از این طرق واردات بی حساب و کتاب کالا که معمولاً با خود فرهنگ بیگانه را می آورد ثانیا، پروژه ها و طرح هایی اقتصادی که به الزامات فرهنگی آن توجهی نمی شود.

 

این مسئول فرهنگی تصریح کرد: دانشگاهی در شهر کوچکی با فرهنگ و سنت های کهن در استان یزد تأسیس می شود که وقتی انبوه دانشجویانی که از سراسر کشور به آن شهر می آیند نه تنها فرهنگ و آداب و رسوم بلکه بافت جمعیتی آنجا را هم تحت تأثیر خودش قرار می دهد. همین طور ایجاد خیلی از کارخانه ها و شرکت تولیدی. لذا برای مقابله با این پدیده، رهبری انقلاب دستور توجه داشتن به پیوست فرهنگی را ابلاغ کردند.

 

مومنی شریف اضافه کرد: در حوزه امنیت هم گاهی بدفهمی از مسائل امنیتی و تفسیرهای نادقیق و من عندی در بعضی دوره ها موجب اقداماتی شده که نتیجه اش به نفع انقلاب و فرهنگ انقلاب نبوده است. همه این مشکلات به خاطر نداشتن پایگاه فرهنگی و بی اطلاعی از آفاق فرهنگی است.

 

وی با تاکید بر رجوع دوباره به آرمانهای حضرت امام و رهبری معظم و آموزه های بنیادی انقلاب اسلامی، گفت: خوشبختانه امروز فرصت مناسبی است تا با نقد گذشته مان، آینده مطلوب را ترسیم کنیم؛ راه هم مشخص است.

 

رییس حوزه هنری در خاتمه خاطر نشان کرد: بر همین اساس نقشه فرهنگی کشور تنظیم و تدوین شده و در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است که متأسفانه رئیس جمهور سابق در دستور اجرای آن تعلل کرد اما امیدورایم رئیس جمهور و رئیس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی زودتر دستور اجرای آن را صادر کنند و وظایف و قلمرو هر بخش مشخص شود.

 

منبع :: وبسایت هنر نیوز

 

گرداوری : سایتگروهفنوهنرایرانزمین F.H.I

 

 


:: برچسب‌ها: هنر, نقش, گروه, هنرهای تجسمی



هنر ملیله زنجان
نوشته شده در سه‌شنبه ۱٢ فروردین ۱۳٩۳
ساعت : ٩:٥٤ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

ملیله زنجان، هنری اصیل اما رو به فراموشی

زنجان - ایرنا - ملیله زنجان این هنر اصیل ایرانی که زمانی فرصت بزرگ اقتصادی، صادراتی و هنری ایران در بازارهای جهانی را قرق کرده بود اکنون دیگر رو به فراموشی است.

 


ساخت ملیله اصیل حوصله ای به استقامت کوه و صبری به پهنای دریا می خواهد تا ثمره آن به ارزشمندی گوهری همچون الماس تبدیل شود.

 

ملیله زنجان، فقط یک ظرف یا زیور آلات نقره یا طلای معمولی نیست که در قالب خاصی ساخته شده باشد و پشت هر قطعه ملیله هزاران تکه ظریف نهفته و خلاقیت بی نظیر هنرمند را در خود جای داده است.

هنر

صادرات برای درآمد زایی که حتما نباید مربوط به فروش نفت و محصولات پتروشیمی باشد، گاه هنر را ارزشمندتر از هر نوع کالایی می توان صادر کرد.

هنر صادراتی

هنر صادراتی نیز منحصر به نگارگری، نقاشی یا مجسمه سازی نیست گاه حتی زمختی فلزی را نیز می توان با سرپنجه های هنرمندی به اثری ارزشمند و ماندگار برای صادرات هنر ایران تبدیل کرد.

 

مواد لازم برای ساخت یک قطعه زیور آلات یا ظرف کوچک ملیله فقط چند صد گرم نقره ای است که در پیچ و تاب حرارت و فشار، مغلوب دستان هنرمند می شود و جان سخت خود را زیر هنر صنعتگر چنان نرم می کند که گویی صنعتگر هنرمند موم را برای نگارگری به کار گرفته است.

 

نقره زیر حرارت تبدیل به میله ای نازک و بلند می شود و این میله در پیچ و تاب فشار ده ها اهرم و مهره به ظرافت نخی در می آید تا پاسخ گوی خلاقیت صنعتگر هنرمند باشد.

 

برای ساخت یک ظرف کوچک ملیله ای فقط 200 گرم و شاید کمتر نقره به کار می رود ولی حوصله و خلاقیت و هنرمندی صنعتگر، آن را به 10 هزار قطعه ظریف و کوچکی تبدیل می کند که با جای گرفتن در کنار یکدیگر اثری را می سازند که نه سرمای روزگار و نه گرمای داغ بازارهای جهانی گرد بی ارزشی بر رخسار آن نمی نشاند و ظرافت و زیبایی آن را حقیر نمی سازد.

 

زنجان زادگاه و مهد چنین هنر و صنعت ظریف و ارزش مندی است، ولی چه سود که صنعتگران هنرمند زنجانی به سودی از این صنعت گران قیمت چنان که بتوانند روزگار خود و خانواده را بگذرانند دست نمی یابند و ملیله همچون شی ای معمولی منحصر در بازارهای زنجانی باقی می ماند.

 

ملیله زنجان با خلوص 9/99 درصدی که سرآمد ظروف تزئین و زیور آلات ایرانی است، ذوق می خواهد و حوصله، دستانی هنرمند نیازی دارد و صبری نا تمام.

 

ملیله چنان ارزشمند است که صنعتگر با حسرتی نا تمام به حاصل دسترنج خود می نگرد و خوب می داند هم اکنون بازارهای ایرانی و فردا بازارهای جهانی در حسرت چنین صنعت گران بها و بی نظیری خواهند ماند.

 

در کوچه پس کوچه های زنجان نیز کارگاهی یافت می شود که علاوه بر تولید زیور آلات و ظروف ملیله ای، به آموزش چنین هنر ارزش مندی دست می زند تا مبادا در گذر زمان، هنر ارزشمند ملیله کاری گرد فراموشی به خود بگیرد و هنرمندی نباشد تا اثری ماندگار با چنین صنعتی خلق کند.

 

محسن یزدان شناس از هنرمندان این رشته هنری از درد فرو خفته صنعت ارزشمند ملیله می گوید:

فقط یک دهم درصد از نقره هایی که در ویترین فروشگاه های کشور یافت می شود، به ملیله زنجان اختصاص دارد.

 

وی می افزاید: علاوه بر زنجان، ملیله در گذشته در اصفهان هم تولید می شد اما گذر زمان و تلاش برای امرار معاش هنرمندان و صنعتگران، ملیله کار اصفهانی را به سمت تولید ظروفی برد که با ریخته گری تولید می شود و دیگر ظرافت فوق العاده بالای ملیله را ندارد.

 

یزدان شناس ادامه می دهد:

متاسفانه ملیله زنجان معرفی نشده و خریدار فقط به صرف زیبایی آن را می خرد و از هنری که پشت آن نهفته است خبری ندارد.

 

وی یادآوری کرد: هر قطعه از ظروف ملیله بسیار گران تمام می شود، تکنیک های آن بسیار محدود است و طراح حرفه ای خاصی در این عرصه وجود ندارد.

 

یزدان شناس اظهار می کند:

امروزه ملیله زنجان نیازمند بازاریابی در داخل کشور و بازارهای جهانی است.

 

وی اضافه می کند در این عرصه سرمایه گذاری خاصی وجود ندارد و صنعتگر خود هم تولید کننده، هم بازاریاب و هم فروشنده است در حالی که این موضوع در کشورهای دیگر تفکیک شده و هنرمند فقط دغدغه کار هنری خود را دارد.

 

یزدان شناس تاکید می کند:

جای خالی ملیله در بازار ایران هنوز حس می شود و ابتدا این هنر باید جای پای خود را در بازار داخلی باز کند، تا بتوان با فراغ بال بیشتری شاهد صادرات این هنر ارزشمند و هنرنمایی در بازارهای جهانی بود.

 

این صنعتگر هنرمند ارزش ملیله زنجان را فرای دیگر آثار هنری و تولیدات صنعتی می داند و آن را دارای سخت ترین و زیباترین تکنیک های هنری عنوان می کند.

 

وی با اظهار تاسف می گوید:

چرا باید در ایران چنین هنری در خفا و سکوت تولید شود و اندونزی با کارهای ریخته گری بازارهای تزئینات و ظروف فلزی جهان را در انحصار خود در بیاورد.

 

یزدان شناس با بیان اینکه آثار هنری و ارزشی در ایران از جمله ملیله زنجان با مشکل بزرگ بسته بندی مناسب مواجه است تاکید کرد: در عرصه صنایع دستی مسوولان میراث فرهنگی در حاشیه قرار دارند و هیچ مسوولیتی در ساماندهی، بازاریابی و رسیدگی به مشکلات صنعتگران در این عرصه بر گردن آنان نیست.

مسوولان میراث فرهنگی

یزدان شناس نیاز تمام صنعتگران در عرصه صنایع دستی را حمایت معنوی دانست و ادامه می دهد:

مسوولان میراث فرهنگی باید برای جذب سرمایه گذاران تلاش کنند و به رابطی میان صنعتگران و سرمایه گذاران تبدیل شوند.

ملیله جزو بومی ترین صنایع دستی این استان محسوب می شود

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زنجان نیز که معتقد است ملیله زنجان در سطح جهان، هنر صنعت بی نظیری محسوب می شود، می گوید:

ملیله جزو بومی ترین صنایع دستی این استان محسوب می شود که بیشترین قدمت تاریخی را از نظر تولید در این منطقه دارد.

 

یحیی رحمتی ادامه داد:

صنعتگران دیگر مناطق کشور که در حوزه ملیله فعالیت می کنند، یا استادکارانی هستند که از زنجان به این این مناطق مهاجرت کرده اند و یا علاقه مندان این مناطق از زنجانیان این هنر را آموخته اند.

در اصفهان، تبریز و مشهد ملیله تولید می شود

وی می افزاید:

هم اکنون در شهرهای مختلفی از جمله اصفهان، تبریز و مشهد ملیله تولید می شود ولی با طرح، نقش و ظرافت و کیفیت ملیله زنجان قابل مقایسه نیستند.

هنرمندان زنجانی دارای سبک و طراحی خاصی هستند

رحمتی اضافه می کند:

هنرمندان زنجانی دارای سبک و طراحی خاصی هستند و ملیله زنجان شناسنامه منطقی ویژه ای برای خود دارد و قابل تفکیک با دیگر آثار تولید شده در کشور هستند.

 

این هنر و صنعت که بار هنری آن بیشتر است

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زنجان، می گوید: این هنر و صنعت که بار هنری آن بیشتر است، برای عرضه در بازارهای داخلی و خارجی باید با تنوع و متناسب با سلیقه مخاطبان مختلف تولید کرد.

 

وی یادآوری کرد: در تولید ملیله باید قدرت خرید مخاطبان مختلف را نیز در نظر گرفت و متناسب با نیاز مصرف کننده، سلیقه، مد و نوآوری به تولید آن دست زد.

 

رحمتی اظهار کرد: باید برای ورود محصولات جدید ضمن حفظ هویت ملیله به بازار داخلی و جهانی برنامه ریزی و اقدام کرد.

 

معاون سابق صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، می گوید: پیش از این، فقط ظروف مختلف با هنر ملیله تولید می شد، اما از چندی قبل هنرمندان صنعتگر به تولید زیور آلاتی با بهره گیری از این هنر صنعت ظریف دست زده اند.

 

وی با بیان اینکه ملیله برای سازمان میراث فرهنگی از جایگاه و ارزش خاصی برخوردار است، ادامه می دهد:

همین موضوع است که مسوولان این سازمان را برای طراحی قالب های جدید و بازاریابی در سطح جهانی ترغیب می کند.

 

رحمتی ادامه می دهد:

تا ماه های آینده نتیجه اقدامات و مطالعات سازمان میراث فرهنگی در این زمینه در قالب کتابی منتشر می شود و علاقه مندان، هنرمندان و صنعتگران می توانند از نتایج آن بهره برداری کنند.

 

مدیر کل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان زنجان، بر لزوم شناسایی بازارهای هدف ملیله برای صادرات آن در جهان تاکید می کند و اهالی شرق آسیا را از طرفداران ظروف نقره ای می داند.

 

وی می افزاید:

باید از ظرفیت سفارتخانه ها برای معرفی آثار صنایع دستی به وی‍ژه ملیله بهره برداری کرد.

 

رحمتی یادآوری کرد:

هم اکنون صنعتگران موفق بسیاری بوده اند که اقدام به برگزاری نمایشگاه در کشورهای خارجی کرده و به فروش خوبی از این محل دست یافته اند.

 

مدیر کل میراث فرهنگی به برگزاری کارگاه هایی برای بازاریابی صنایع دستی با حضور این صنعتگران اشاره می کند و بازاریابی را مهمترین اصل در افزایش فروش تولیدات صنایع دستی می خواند.

 

گزارش: مینا افشاری ترک

منبع : سایت

 

گرداوری از گروه فن و هنر ایران زمین

 


:: برچسب‌ها: هنر, ایران, صنعت, صنایع دستی



هنر سنتی ایران زمین کلیات هنر های سنتی
نوشته شده در شنبه ٩ فروردین ۱۳٩۳
ساعت : ۱٢:٢٠ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

فصل اول - کلیات

1- چگونگی پیدایش صنایع دستی را توضیح دهید؟

در حدود 8000 سال قبل که به عصر «نوسنگی» معروف است، مردمی در منطقه وسیعی در آسیای جنوب غربی زندگی می کردند که برای نخستین بار در گروههای کوچک جمع آمده، در یک مکان ساکن شدند و اولین دهکده ها را به وجود آوردند. آثار به دست آمده از دوران پارینه سنگی، میان سنگی و نوسنگی، گواه بر فعالیت انسان در ساخت ابزار و وسایل سنگی است. ابزارهایی چون تیغه های دندانه دار و به شکلهای مختلف هندسی در مکانهایی مانند بیستون و غارهای هوتو و کمربند به دست آمده است. انسانی که یاد گرفته بود با کاشتن دانه های خوراکی مقدار بیشتری از آن را به دست آورد، ناگزیر بود آن را در جایی ذخیره کند. او ظرفهایی را می خواست که در برابر گرما و رطوبت هوا مقاومت داشته باشد و غلات، در آن فاسد نشود. از این رو انسان دوران نوسنگی با الهام از همان شکلهای طبیعی و با آمیختن آب و خاک، اولین ظرفهای سفالی را ساخت.

2- صنایع دستی را تعریف کنید؟

صنایع دستی که هم می تواند، حالت کارگاهی و هم حالت خانگی داشته باشد، همانند صنایع کوچک قابلیت استقرار در شهر و روستا را دارد، بدون نیاز به فن آوری پیشرفته، بیشتر متکی به تخصصهای بومی و سنتی است و قسمت اعظم مواد اولیه مصرفی آن در داخل کشور قابل تهیه می باشد. افزون بر این، صنایع دستی هر دو ویژگی مصرفی و هنری را داشته، برخوردار از بینش، ذوق، اندیشه و فرهنگ تولید کننده نیز هست و در مجموع آن را یک «هنر- صنعت نامیده اند».

3- صنایع سنگین را تعریف کنید؟

صنایع سنگین زمینه ساز توسعه اقتصادی هر کشور است و از آن به عنوان «صنایع مادر» نیز یاد می شود؛ نیازمند سرمایه گذاری بسیار زیاد، ماشین آلات و تجهیزات عمده نیروی انسانی و برخوردار از تخصصهای فنی می باشد.

4- صنایع سبک را تعریف کنید؟

صنایع سبک در مقایسه با صنایع سنگین، نیازمند تجهیزات و به همان نسبت سرمایه کمتر و نیروی انسانی با تخصصهای نسبتاً پایین است. لازمه استقرار آن، بهره گیری از ماشین آلات خودکار و نیمه خودکار است.

5- ویژگیهای صنایع دستی ایران را نام ببرید؟

1. صنایع دستی ایران محملی برای میراث فرهنگی و هنری این مرز و بوم است که ریشه در اعتقادات مذهبی و باورهای قومی و نیز قوه ابتکار و خلاقیت استادکاران ایرانی دارد.

2. امکان تأمین قسمت عمده مواد اولیه مصرفی از منابع داخلی؛ 
3. همانند و شبیه نبودن این فرآورده های تولید به یکدیگر؛ 
4. انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید به وسیله دست و ابزار و وسایل دستی؛ 
5. خود مصرفی بودن بخش عمده تولید و برآورده ساختن نیازهای داخلی؛

6- ویژگیهای صنایع دستی را از نظر اقتصادی توضیح دهید؟

1. سهولت ایجاد مراکز تولید؛ 
2. بی نیازی به سرمایه های کلان؛ 
3. اشتغال زا بودن این «هنر - صنعت»؛ 
4. وجود ارزش افزوده بالا؛ 
5. جنبه های کاربردی و تزئینی؛ 
6. داشتن زمینه ای مناسب برای جلب جهانگرد و صادرات؛

7- طبقه بندی صنایع دستی ایران را نام ببرید؟

1. طراحی سنتی و نگارگری
2. سفالگری و سرامیک سازی
3. بافته های داری
4. نساجی سنتی
5. شیشه گری
6. هنرهای مرتبط با فلز
7. هنرهای مرتبط با چوب
8. رنگرزی و چاپ سنتی
9. صحافی و جلد سازی سنتی
10. آثار لاکی و روغنی
11. رودوزی ها و بافتنی ها
12. سنگ تراشی و حکاکی روی سنگ
13. حصیر بافی
14. فرآورده های پوست و چرم
15. سایر صنایع دستی

 

فصل دوم - دستبافهای سنتی

 

1- دستباف را تعریف کنید؟

آنچه به وسیله دست یا به کمک وسایل ساده بافته می شود، «دستبافت» نامیده می شود. 

2- بافته های دستی چند گونه اند؟ نام ببرید. 
دو گونه اند: 
1. بافته های دستگاهی 
2. بافته های داری

3- بافته های دستگاهی و بافته های داری را تعریف کنید.

بافته های دستگاهی محصولاتی است که با کمک دستگاههای بافندگی دو وردی، چهار وردی، ژاکارد و نظیر آنها تولید می شود؛ مانند پارچه های ساده و نقش دار، زری. بافته های داری، دستبافهایی است که با کمک دارهای افقی و عمودی بافته می شود. این محصولات، دو دسته اند: بافته ای داری پرز دار مانند قالی و بافته های داری بدون پرز مانند گلیم.

4- دستگاههای بافندگی پارچه به چند گروه تقسیم می شوند؟

1. دستگاههای بافندگی ساده باف : 

که به آنها دستگاههای «دورد دار» نیز می گویند، برای بافت پارچه هایی با نقوش هندسی و راه راه به کار می رود.

2. دستگاههای بافندگی دستوری و ژاکارد : 

برای بافت انواع پارچه با نقوش غیر هندسی استفاده می شود؛ مانند دستگاههای ترمه بافی، زری بافی و مخمل نقش برجسته.

5- هر دستگاه بافندگی شامل چه قسمتهایی است؟ کار هر قسمت را توضیح دهید؟

1. وردها : 
کار طبقه بندی کردن تارها را بر عهده دارد که در نقش و طرح پارچه عامل مهمی هستند. 
2. میل میلکها : 
میله های باریکی هستند که در وسط آنها سوراخی برای عبور نخ تار وجود دارد. 
3. ماکو : 

وسیله ای است که ماسوره نخ در داخل آن قرار می گیرد و در عرض تارها، به صورت رفت و برگشت عبور می کند و باعث کشیده شدن پود به داخل تارها می شود.

4. ماسوره : 
قرقره ای کوچک است که نخ به دور آن پیچیده شده، درون ماکو قرار می گیرد. 
5. شانه : 

وسیله ای دندانه دار است که معمولاً از چوب یا فلز ساخته می شود و طول آن اندکی بیش از عرض پارچه است.

6. پدال یا رکاب : 

تخته ای است که به وسیله زنجیر یا نخ به وردها متصل شده، با فشار پای بافنده وردها بالا یا پایین رفته و باعث می شود دهانه یا دو دسته تار، باز شود و ماکو از آن عبور کند.

7. غلتک یا پارچه پیچ : 

وسیله ای استوانه ای شکل است که در قسمت زیرین دستگاه بافندگی قرار گرفته، پارچه بافته شده به دور آن پیچیده می شود.

8. متید : 
وسیله ای چوبی و گیره ماننده است که طول آن معادل عرض پارچه است و دو سر آن سوزنهایی تعبیه شده که به دو لبه پارچه فرو رفته و عرض آن را ثابت نگه می دارد. 
9. سایر ابزار و وسایل کمکی : 

بافندگان معمولاً از یک دستگاه ماسوره پیچی و یک دستگاه چله دوانی و یک دفتین نیز استفاده می کنند.

6- برخی از پارچه های سنتی ایران را نام ببرید؟

1. شعر 
2. کرباس 
3. زری 
4. ترمه 
5. مخمل 
6. جاجیم

7- بافته های داری به چند گروه تقسیم می شوند؟

1. بافته های داری پرزدار مانند انواع قالیها و گبه؛ 
2. بافته های داری بدون پرز مانند انواع گلیم؛

8- قالی چیست؟ 

قالی، بافته ای است از هزاران گره کوچک که به مدد سرپنجه های قالی بافان هنرمند بر خامه و نخ، زده می شود تا محصولی ساخته و پرداخته شود که علاوه بر جنبه های مصرفی، هنر را در مقیاس وسیع، مطرح و متجلی سازد.

9- مصالح و وسایل مورد نیاز در قالی بافان را نام ببرید؟

مصالح : پنبه، پشم، ابریشم 
وسایل : دار قالی، قلاب، کاردک، سیخ پودکشی، دفه و دفتین، شانه، قیچی، نقشه قالی 

10- چند نوع دار وجود دارد؟ هر کدام را جداگانه تعریف کنید؟ 
1. دار افقی 
2. دار عمودی 
دار افقی : 

دستگاهی است بسیار ساده که به موازات زمین، به فاصله 30 سانتی متری نصب می شود و شامل دو قطعه چوب استوانه ای با طول 5/1 برابر عرض قالی مورد نظر است که در بالا و پایین قرار می گیرد و سر اضافی آن به وسیله چهار عدد میخ چوبی یا فولادی بزرگ که در زمین کوبیده شده، مهار می گردد.

دار عمودی : 

که شکل تکامل یافته دارهای ابتدایی است، چارچوب مستطیل شکلی دارد که به طور عمودی بر سطح زمین مستقر می شود. این نوع دار از دو عدد چوب استوانه ای صاف و محکم که به طور موازی یکی در بالا و یکی در پایین قرار دارد و دو عدد چوب دیگر که حالت ستونهای دستگاه را دارند (راست روها) تشکیل شده است.

11- گوه، چوب کوجی و چوب هاف را تعریف کنید؟ (شکل صفحه 18)

گوه : 

قطعه چوب گونیا شکلی است که برای محکم کردن دو طرف زیردار، در شکاف پایین راست روها کوبیده می شود. در موقع شل کردن چله ها و پایین کشی قالی کوهها را بیرون می آورند.

چوب کوجی : 

چوبی است استوانه ای شکل به اندازه عرض دار قالی که برای تنظیم و تفکیک نخهای چله و جلوگیری از کجی قالی به کار می برند.

چوب هاف : 

باریک تر از چوب کوجی است، در بالای آن قرار می گیرد و در زمان پود دادن برای زیر و رو کردن چله ها از آن استفاده می شود

12- سیخ پودکشی، دفه و دفتین و شانه را تعریف کنید؟ (شکل صفحه 19)

سیخ پودکشی : 

تسمه فلزی نازک و باریکی است که سر آن حالت قلاب دارد و برای پودکشی در روش بافت ترکی از آن استفاده می شود.

دفه و دفتین : 

ابزارهایی هستند که برای کوبیدن پود و ریشه های بافته شده از آنها استفاده می شود. در روش فارسی از نوع سنگین آن که پره های بیشتری دارد استفاده می شود که به آن «دفتین» می گویند. در روش ترکی نیز «دفه» به کار می برند.

شانه : 

وسیله ای است که برای کرک گیری و جلو کشی ریشه های زده شده در حین بافت به صورت شانه کردن به کار می روند.

13- نقشه قالی چگونه طرحی است؟

طرحی است که به وسیله طراحان و نقشه پردازان روی کاغذ شطرنجی رسم می شود. گاهی نیز از یک قالی بافته شده به عنوان نقشه استفاده می شود. یکی از مهمترین عناصر هنری قالی ایران، طرحهای آن است. تنوع و زیبایی این طرحها شهرت جهانی دارد و حاکی از ذوق، سلیقه فرهنگ و اعتقادات هنرمندان این مرز و بوم است.


14- مراکز مهم تولید قالی در ایران را نام ببرید؟ 

1. قالی با چله ابریشم : 
در شهرستانهای اصفهان، قم، ساوه، مراغه، زنجان و بناب بافته می شود. 
2. قالی با چله نخی ظریف : 
در شهرستانهای اصفهان، تبریز، نایین، کرمان، کاشان و بیجار تولید می شود. 
3. قالی با چله نخی نسبتاً ظریف : 
در اراک، چهار محال و بختیاری، مشهد، سبزوار، سیستان و بلوچستان تولید می شود. 
4. قالب با چله نخی و پشمی : 
در میان عشایر ایران، قشقایی ها، بختیاری ها، ایل بویر احمد و ترکمن ها رواج دارد.

15- گبه چیست؟ ویژگیهای بافت گبه را توضیح دهید؟

واژه گبه به معنی «زمخت و درشت» نام مشهورترین فرش اصیل درشت بافت عشایری است. بافتن گبه با طرحهای ذهنی و ابتکار هندسی و نقشهای حیوانات به ویژه شیر، پلنگ، اسب، گوزن و انسان انجام می شود پشم مصرفی در بافت گبه خودرنگ است و معمولاً از سه تا چهار رنگ تجاوز نمی کند.


16- گلیم چیست؟ 
در ابتدا به جامه درشت پشمین، گلیم می گفتند ولی در حال حاضر، گلیم، بافته ای است داری و بدون پرز که با نخ پشمی، پنبه ای یا کنفی، با درگیری تار و پود بافته می شود. به این ترتیب که از نخ پنبه ای به عنوان تار و از نخ پشمی رنگارنگ به عنوان پود استفاده می شود. در گلیم بافی، نقشه کاربرد چندانی ندارد. گلیم های هر منطقه طرح و رنگ ویژه ای دارد که با توجه آن از بافته های مناطق دیگر مجزا می شود.

17- گلیم های ایرانی به چند شیوه ساخته می شود؟

1. شیوه پودگذاری 
2. شیوه پود پیچی 

18- شیوه پودگذاری را توضیح دهید؟

در این شیوه، تنها از نخ تار و نخ پود برای بافت گلیم استفاده می کنند. پودهای رنگارنگ را از زیر و روی رشته های تار می گذرانند. با تغییر رنگهای پود است که نقشها پدیدار می شود و هر دو رویه گلیم، صاف، هموار و همرنگ است.

19- شیوه پود پیچی را توضیح دهید؟

در این شیوه، علاوه بر نخ تار و نخ پود، از پود نازک نیز در بافت گلیم استفاده می شود و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور کرده، سپس با عبور پود نازک و کوبیدن آن با شانه، عمل درگیری نخهای تار و پود قطعی می شود. این شیوه بافت که بسیاری از صاحبنظران آن را حد واسطی میان گلیم بافی و قالی بافی و در واقع منزلگاه تکامل گلیم بافی به قالی بافی دانسته اند.

 

 

فصل سوم - سفالگری

 

1- مراحل تاریخی هنر سفالگری را بیان کنید؟ 

تاریخ آثار سفالی به دست آمده از گنج دره تپه و غار کمربند به حدود 8000 سال قبل از میلاد می رسد. این سفالها دست ساز بوده در ساخت آنها فقط از خاک موجود در طبیعت استفاده شده است.

در مرحله دوم (هزاره پنجم و ششم قبل از میلاد) به سفالهای «چشمه علی»، «تپه زاغه»، «تپه سیلک» و «اسماعیل آباد» برمی خوریم که مانند سفالهای دوره اول خشن، با شکلها و تزئینات ساده، در اندازه های کوچک و با پخت ناقص ساخته شده اند. در ساخت آنها برای چسبندگی بهتر گل، از کاه خرد شده یا علف خشک استفاده کرده اند. در دوره بعد به واسطه استفاده «چرخ سفالگری» سفالها، ظرافت بیشتری پیدا کرده اند.

2- لعابکاری از کجا به ایران آورده شد؟

لعابکاری را «کاسیتها» از بابل که قرنها در تصرف آنها بود به ایران آوردند. قدیمی ترین نمونه تزئینات سفالی لعابداری که در ایران به دست آمده به «معبد چغازنبیل» و عهد عیلام میانه منسوب است.

3- اولین ماده مصرفی در ساخت ظروف سفالی چیست؟

گل رس یا خاک رس 


4- خاک رس به چند صورت در طبیعت وجود دارد؟ 
1. خاکهای اولیه : 

خاکهایی است که در کنار سنگهای مادر رسوب نموده، به وسیله آب یا باد جابه جا نشده، به طور نسبی خالص باقی مانده است.

2. خاکهای ثانویه : 

خاکهایی است که بر اثر عوامل طبیعی مانند باد و باران و جریانهای موقت یا دایمی رودخانه ها از محل اولیه منتقل و در این جا به جایی با مواد آلی و اکسیدهای مختلف مخلوط شده است. این نوع خاکها در مقایسه با خاکهای اولیه خلوص کمتری دارند اما از چسبندگی بیشتری برخوردار است.

5- موارد و مصالح مورد استفاده در سفالگری از نظر کمیت فیزیکی به چند دسته تقسیم می شوند؟

1. مواد اولیه پلاستیک (شکل پذیر یا رُسها) : 

به خاکهایی گفته می شود که خاصیت «پلاستی سته» دارند. یعنی خاصیتی که ماده را قادر می سازد تا در اثر یک نیروی خاری بدون شکست و گسستگی تغییر شکل داده، بعد از حذف یا کاهش نیرو، همچنان شکل خود را حفظ کند.

2. مواد اولیه غیرپلاستیک : 
خاصیت تغییر شکل ندارند

6- مواد اولیه غیر پلاستیک به چند دسته تقسیم می شوند؟

1. پر کننده ها : 

مانند سیلیس، سنگ چخماق و تالک، مواد غیرپلاستیکی هستند که به بدنه افزوده می شوند. معمولاً دارای نقطه ذوب بالا و مقاومت شیمیایی خوبی هستند.

2. گداز آورها : 

مانند فلدسپات، اکسیدهای سدیم، پتاسیم، بور یا باریم که در بدنه و لعاب سازی به کار می رود. گداز آورهای مورد استفاده در سرامیک سازی، بسیار متنوع اند.

7- ابزار و وسایل تولید را نام ببرید؟ کار هر یک از توضیح دهید؟

سنگ خرد کن : 
برای تبدیل قطعه های سنگ بزرگ به خرده سنگ استفاده می شود. 
آسیاب : 
برای پودر کردن مواد معدنی به کار می رود. 
الک : 
برای دانه بندی، تمیز کردن و جداسازی مواد از یکدیگر از الک استفاده می کنند. 
مخلوط کن : 
به هم زدن دوغابهای سرامیکی و ورز دادن خمیر سرامیک با مخلوط کن انجام می گیرد. 
خشک کن : 
برای خشک کردن دوغاب بدنه های خام قبل از پخت آنها را در خشک کن قرار می دهند. 
کوره : 
بدنه های خام و لعابدار را در کوره می پزند. 
چرخ سفالگری : 
برای ساخت ظرفهای سفالی از چرخ سفالگری استفاده می شود. 
ابزار کوچک چرخکاری: وسایلی است که برای شکل دادن ظرفهای سفالی، هنگام چرخ کاری به کار می رود.

8- روشهای تولید سفال را نام ببرید؟

1. روشهای دست ساخت 
2. روشهای ساخت ظروف با چرخ سفالگری 
3. روش ساخت دوغابی 

9- روشهای دست ساخت را توضیح دهید؟ 

این روش بیشتر حالت حجمی دارد و مانند مجسمه سازی در آن عمل می شود. روشهای تولید دستی به گونه های زیر قابل اجراست:

1. فشاری : 

در این روش ابتدا مقداری گل را به صورت گلوله ای در آورده، سپس با انگشت شست، سوراخی در وسط آن ایجاد می کنند. با گردش انگشت شست در سوراخ، دهانه ظرف را باز نموده، سپس با کمک سایر انگشتان، شکل دلخواه را به وجود می آورند.

2. مارپیچ یا فتیله ای : 

پس از ورز دادن گِل و پهن کردن آن به وسیله وردنه یا دست، آن را گلوله نموده، به صورت فتیله در می آورند. سپس نوارهای گل را به شکل دلخواه روی هم قرار داده، با لیسه صاف می کنند تا شکل مورد نظر به دست آید.

10- روش ساخت ظروف با چرخ سفالگری را توضیح دهید؟

در ساخت ظروف با چرخ سفالگری دو نوع چرخ به کار می رود: 
1. چرخ سفالگری کُند : 

ساده ترین شکل آن دو صفحه چوبی است که زیر صفحه بالایی حالت مقعر دارد، به طوری که صفحه زیرین، ثابت است و صفحه رویی می چرخد و گل را شکل می دهد.

2. چرخ سفالگری تند : 

با استفاده از این چرخ، سفالگر به کمک پا، صفحه زیرین یا طبق چرخ را به گردش در آورده، با دو دست گل را در صفحه رویی شکل می دهد. این روش در سفالگری بیشترین تولید را به خود اختصاص داده است.

11- روش ساخت دوغابی را توضیح دهید؟

در شکل دادن فرآورده های سرامیکی از ابزاری به نام قالب استفاده می شود. نکته اساسی، تفاوت جنس قالب و خاصیت فیزیکی بدنه مورد استفاده است.

12- روش پرس خمیر در قالب را توضیح دهید؟ 

در گذشته جنس بعضی از قالبها، رس پخته و روش شکل دهی به صورت پرس خمیر گل در قالب بوده است. در تولید فرآورده های سرامیکی برحسب نوع سادگی و پیچیدگی کار می توان از انواع قالبهای گچی استفاده کرد. این قالبها عبارتند از ساده، یک تکه و چند تکه.

13- روش ریخته گری دوغابی را توضیح دهید؟

در این روش، مواد سرامیکی را می توان به شکل دوغاب درآورده و استفاده کرد. دوغاب ریخته شده در قالب گچی پس از زمان معینی به علت تماس با دیوار گچی، جداره ای را تشکیل می دهد. در این هنگام دوغاب اضافی از قالب تخلیه می شود.


14- کار پرداخت به چه منظور صورت می گیرد؟ 

سفالگرانی که با چرخ، کار می کنند، یک روز پس از ساخت ظروف، کار «پرداخت» را به ویژه برای قسمتهای بیرونی ته ظرف با ابزار روی چرخ انجام می دهند. پرداخت کردن ظروف به سفالگر، این امکان را می دهد که قسمتهای اضافی و زیادی بدنه را تراشیده، علاوه بر یکنواختی در ضخامت بدنه، برای ظرف پایه کف حلقوی ایجاد کند.

15- انواع تزئین بدنه های سرامیکی را نام ببرید؟

1. تزئین روی بدنه خام 
2. تزئین با رنگ و لعاب

16- تزئین روی بدنه خام به چند روش صورت می گیرد؟

الف) نقش بریده یا مشبک : 
بریدن نقش به وسیله ابزار برنده و نیز از روی بدنه خام را «نقش بریده» می نامند. 
ب) نقش کنده یا حکاکی : 
کندن نقش بر روی سطح بدنه خام را «نقش کنده» می نامند. 
ج) نقش افزوده یا برجسته کاری : 
افزودن نقش بر روی بدنه خام را نقش افزوده می نامند.

17- تزئینات با رنگ و لعاب به چه صورتی انجام می شود؟

تزئینات نهایی روی بدنه های سرامیکی با اکسیدهای رنگی انجام می شود. تزئین به وسیله لعابهای رنگی، چهار گونه است:

1. سفالینه های یک رنگ : 

از متداول ترین ظروفی است که ساخت آن تقریباً از ابتدای هزاره اول قبل از میلاد مورد توجه قرار گرفته است. در دوره اسلامی پوشش ظروف با لعاب یکرنگ ادامه پیدا کرده و رنگهای لاجوردی، آبی، سبز، زرد، قهو ه ای و بیشتر از همه لعاب فیروزه ای دیده می شود.

2. تزئین زیر لعاب : 
در این نوع تزئین معمولاً نقاشی، کنده کاری یا نقش برجسته در زیر لعاب دیده می شود. 
3. نقاشی هفت رنگ : 

سفالگران دوره سلجوقی پس از موفقیت در ساخت ظرفهای مختلف به نوعی سفالینه که بین هنرمندان اسلامی به «نقاشی رو لعاب» یا «هفت رنگ» معروف است، دست یافتند. امروزه از این روش در ساخت ظروف و به ویژه کاشی در ابعاد وسیع استفاده می شود.

4. کاشی لعاب پران : 

بر روی سر در مسجد نطنز نوار کتیبه ای با زمینه نخودی و حرف فیروزه ای مشاهده می شود. این کتیبه که ساخت آن به شیوه «لعاب پران» مشهور است، استفاده زیادی در تزئینات ظریف کاشی کاری دارد.

18- کوره های سفالی به چند گروه تقسیم می شوند؟

1. کوره های ابتدایی : 

که اجاق و اتاق آنها از هم جدا نیست یعنی مواد سوختی هم در همان محلی قرار دارد که سفالها برای پختن، چیده می شود. کنترل ما در این کوره ها مشکل، اتلاف حرارت زیاد، ضایعات کوره نیز زیاد و غیر قابل پیش بینی است.

2. کوره های پیشرفته : 

که اجاق و اتاق کوره از یکدیگر جداست. این کوره ها چه در داخل زمین و چه در روی آن ساخته شوند، حرارت آنها قابل کنترل و ضایعات آنها قابل پیش بینی است.

19- عوامل مؤثر در پخت سفال را ذکر کنید؟

خروج یا تبخیر آب فیزیکی و شیمیایی مواد، سوخت مواد آلی، تکمیل سوخت بدنه، واکنشهای شیمیایی، تغییرات حجمی فشار کوره.

 

فصل چهارم - مصنوعات چوبی

 

1- چرا زمان ساخت نخستین مصنوعات چوبی معین نیست؟ 

زیرا چوب ماده ای است، آسیب پذیر که شرایط مختلف جَوّی، محیطی و گذشت زمان بر روی آن تأثیر مستقیم و غیرمستقیم داشته، آن را فرسوده و به تدریج نابوده می کند. بنابراین تاریخ و زمان مشخصی در مورد استفاده انسان از این ماده در دست نیست.

2- چه شواهدی از کاربرد در زمان هخامنشیان در دست است؟ دو مورد بیان کنید.

داریوش در فرمان بنیاد شهر شوش می گوید: «تخته و چوب یکا از گاندرا و کرمانیا آورده شد)». واژه (یکا) در زبان فارسی همان درخت جگ است که چوبی قهوه ای رنگ و سخت دارد. از این نقش برجسته قصر آپادانا در دوره هخامنشی آشکار می شود که چوب را برای استفاده کاربردی و تزئینی در دوران مادها نیز به کار می گرفتند. در قسمتی از این نقش برجسته یک درباری ماد در حال حمل یک صندلی چوبی مشاهده می شود که مربوط به سده پنجم پیش از میلاد است.


3- ساسانیان به چه منظور در ساختن دیوارها از (کلافهای چوبی) استفاده می کرده اند؟ 

در زمان ساسانیان استفاده از چوب در ساختمان رواج بسیار داشته است. به ویژه استفاده از کلافهای چوبی در میان دیوارها به منظور استحکام بخشیدن رایج بوده است.

4- جنسیت کاری را تعریف کنید؟

واژه منبّت از نبات به معنی گیاه، گرفته شده است و در اصطلاح به نقش برجسته و کنده کاری روی چوب گفته می شود.


5- ابزار و وسایل مورد نیاز در منبّت کاری را نام ببرید؟

 
1. مغار 
2. چکش چوبی (تخماق) 
3. دیگر وسایل و ابزار

6- مغار را تعریف کنید و انواع آن را ذکر کنید؟

مغار: تیغه ای است فولادی با دسته چوبی یا پلاستیک فشرده که در مقابل ضربه، مقاوم است. مغارها به چهار گروه تقسیم می شوند:

1. مغارهای تخت : 

که تیغه ای تخت با لبه برش صاف دارد و برای دوربری خطوط و کنده کاری زمینه منبّت استفاده می شوند.

2. مغارهای نیم واز : 

که دارای تیغه ای ناودانی شکل با لبه برش هلالی است و برای دوربری قسمتهای منحنی شکل و ساخت و ساز استفاده می شود.

3. مغارهای لگویی : 

با تیغه ای ناودانی شکل و لبه برش نیم دایره است و از آن برای دوربری قسمتهای دایره ای شکل و ساخت و ساز نقوش استفاده می شود.

4. مغار شفره : 

با تیغه ای ناودانی با لبه برش به شکل هفت است و از آن برای شیار زدن و دوربری اولیه نقوش استفاده می شود.

7- چکش چوبی چه کاربردی دارد؟

چکش چوبی وسیله ای است که از یک دسته و یک سر چوبی درست شده و منبت کاران برای ضربه زدن به سردسته مغار از آن استفاده می کنند.


8- مراحل تولید منبت را توضیح دهید؟

 
1. انتخاب و آماده نمودن طرح و قطعه چوب مناسب برای منبت کاری؛ 
2. انتقال طرح روی چوب : 

که از طریق چسباندن طرح روی چوب، طراحی مستقیم، کپی کردن طرح، گرده کردن طرح روی چوب مورد نظر انجام می گیرد.

3. دوربری : 

برای شکل گیری نقش منبت، ابتدا دوربری و سپس زمینه ی اطراف نقوش را کنده کاری می کنند.

4. کنده کاری : 

با استفاده از مغاز تخت، ابتدا چوب اضافی کناره های زمینه کار و در نهایت چوب اضافی بخشهای میانی زمینه را برمی دارند.

5 . ساخت و ساز و روسازی : 
پس از تراشیدن زمینه کار، با مغار مناسب، ساخت و ساز را شروع می کنند.

9- معرق چوب چیست؟

معرق چوب تلفیق و ترکیبی است از انواع چوبهای خودرنگ، مواد و مصالحی مانند استخوان، صدف، روی، مس، عاج، خاتم و غیره که در روی سطح چوبی، نقشی را به وجود می آورد.


10 - چه مواد مصالحی در ساخت معرق چوب کاربرد دارد؟ 
مواد و مصالحی که در ساخت معرق چوب به کار می رود، به دو گروه چوبی و غیر چوبی تقسیم می شوند:

 
1. مواد و مصالح چوبی : 

در معرق چوب از انواع چوب خودرنگ مانند گردو، چنار، عناب، نارنج، سنجد، زبان گنجشک، راش، گلابی، فوفل و بسیاری از چوبهای دیگر، بنا به طرح مورد نظر و سلیقه معرق کار انتخاب و استفاده می شود.

2. مواد و مصالح غیر چوبی : 

هنرمند معرق کار، بنا به ذوق و سلیقه خود و طرح کار می تواند از مصالح دیگری مانند عاج، استخوان، صدف، فیبرهای مصنوعی، خاتم، مس و برنج استفاده کند.

11- ابزار و وسایل مورد نیاز در ساخت معرق چوب را بیان کنید؟

1. میز کار : 
که باید متناسب با قد معرق کار باشد. 
2. تخته پیشکار : 
تخته ای کوچک و معمولاً نئوپان یا هفت لایی است که در جلوی آن شکافی به شکل هفت وجود دارد. 
3. کمان اره : 
که اره مویی بر روی آن بسته می شود. 
4. اره مویی : 

تیغه ای برنده و بسیار ظریف است که اندازه های مختلفی دارد. 
5. در معرق کاری ابزار و وسایل دیگری مانند چوبسای، چکش، میخ سایه، میخ کش، تیزک و رنده به کار می رود.

12- روش تولید معرق چوب را توضیح دهید؟

1. رنگ بندی : 
طرح مورد نظر را با توجه به رنگ، بافت و جنس مصالح مورد استفاده در معرق، رنگ بندی می کنند. 
2. علامت گذاری و خُرد کردن طرح : 

با توجه به رنگ بندی، طرح مورد نظر را علامت گذاری و شماره گذاری نموده، خرد کرده، بر اساس نوع مصالح، دسته بندی می کنند.

3 . برش کاری : 
هر قطعه طرح را با اره مویی به دقت می برند. 
4. جفت و جور کردن : 

همه قطعه های طرح را مطابق علامت گذاری، کنار هم چیده، به یکدیگر می چسبانند، سپس در محل مربوطه روی زیر کار پرس می کنند.

5. پر کردن زمینه با چوب : 
معرقی که زمینه آن با چوب پر می شود، معرق «زمینه چوب» نام دارد.

13- معرق منبت چیست؟

به معرقی که نقشهای آن برجسته است، معرق منبت گفته می شود. برای ساخت معرق منبت ابتدا همه قطعه ها را مانند معرق می بُرند و بعد آنها را به طور مجزا به شیوه منبت کاری ساخت و ساز نموده، کنار یکدیگر جفت و جور می کنند. در پایان کار، قطعه ها را روی زیر کار در محل مربوطه نصب می کنند.


14- خاتم سازی را تعریف کنید؟ 

هنر آراستن سطح اشیاء، به صورتی شبیه موزاییک، با مثلثهای کوچک و طرحهای گوناگون، خاتم سازی است. خاتم همواره به صورت اشکال منظم هندسی بوده است. این اشکال هندسی را با قرار دادن مثلثهای کوچک در کنار هم نقش بندی می کنند. هر چه مثلثها ریزتر و ظریفتر باشند، خاتم مرغوبتر است.

15- مهمترین شاهکارهای خاتم دوره صفویه را نام ببرید؟

از شاهکارهای خاتم دوره صفویه می توان صندوق مرقد امام موسی کاظم (ع)، صندوق مرقد امام حسن عسگری (ع) و ضریح حضرت سید علاء الدین حسین در شیراز را نام برد.


16- گره چینی را تعریف کنید؟ 

گره چینی چوب از هنرهای ظریفی است که از اوایل دروه اسلامی در ایران رایج بوده است. گره ها اتصالات کوچکی از چوب هستند که به صورت زبانه ای به یکدیگر قفل می شوند و نقشهای زیبایی را به وجود می آورند، که هرچه ظریفتر باشند، از نظر هنری ارزش بیشتری دارند.

17- ابزار و وسایل مورد نیاز برای ساخت گره را ذکر کنید؟

از چوب چنار، گردو، نارنج، گلابی و عناب برای ساخت گره چینی استفاده می شود. ابزاری که برای ساخت گره، مورد استفاده قرار می گیرد تقریباً همان ابزاری است که در یک کارگاه درودگری وجود دارد؛ مانند: انواع اره، رنده، گیره، میز کار، خط کش و ...


18- روش تولید گره چینی را توضیح دهید؟

 
1. تعیین اندازه کار؛ 
2. طراحی و رسم گره مورد نظر بر اساس اندازه کار که نیاز به تجربه و تسلط و وقت دارد. 
3. الگو برداری : 
از روی قسمتهای مورد نیاز گره رسم شده، الگو یا قالب برداشته می شود. 
4. ساخت چارچوب : 
چارچوب در اندازه مورد نظر ساخته می شود. 
5. برش چوب آلتها : 
برای ایجاد نقش گره، چوبها به ضخامت بند رسم شده بریده می شود. 
6. واگرفتن قالب روی چوب آلتها : 
به تعداد مورد نیاز چوبهای واگیره، از قالبهای آماه شده، تهیه می شود. 
7. نشان کردن آلتها : 
به وسیله اره پشت بنددار، زوایه های اتصالات روی چوب آلتها برش می خورد. 
8. ابزار زدن روی آلتها : 
با رنده ابزار، روی آلتها ابزار می زنند. 
9. ساخت اتصال آلتها : 
دو سر هر یک از آلتها فاق و زبانه می شود. 
10. چیدن آلتها : 
چیدن گره و درگیر نمودن اتصالهای ساخته شده، آخرین مرحله کارگر چینی است. 


19- خراطی، چه هنری است؟ تعریف کنید؟ 

خراطی، ساختن اشیاء از چوب است که سابقه ای بسیار طولانی دارد. بقایای نقش برجسته های کاخ داریوش در تخت جمشید نشان می دهد که تخت و چهار پایه و عود سوز آن به شویه خراطی تهیه شده است.

20- در حصیر بافی از چه مواد و مصالحی استفاده می شود؟

انواع نی، بوریا، علف، ساقه برگی نخل، پوست بعضی از درختان، ترکه بید یا درختان دیگر در بافتن حصیر به کار می رود.


21- حصیر به چند روش بافته می شود؟ (شکل صفحه 58)

 
حصیر به طور عمده با دو روش «مارپیچ» و «درهم بافته یا مشبک» بافته می شود.

22- روش حصیربافی مارپیچ را توضیح دهید؟

این روش از دو عنصر تشکیل شده است: پایه و باریکه یا نواری که برای دوختن آن به کار می رود. «پایه» قطعه ای طویل و انعطاف پذیر و معمولاً با مقطع دایره یا بیضی است که از دسته ای علف، پوست درخت، چندین ترکه یا ترکیبی از آنها تشکیل می شود، برای بافتن سبد پس از مارپیچ کردن پایه به دور خود، آن را با نواری از جنس علف یا تراشه محکم می کنند. در صورت مرکب بودن پایه، آن را به هم می بندند و هر مارپیچ را به دیگری متصل می کنند. روش مارپیچ مناسب ساختن بسیاری از شکلهای مدوّر است.

23- روش درهم بافته یا مشبک را توضیح دهید؟

نوع ساده این بافت از به هم بافتن دو گروه نوار از ماده مصرفی به وجود می آید که معمولاً به شیوه تار و پود عمود بر یکدیگر قرار می گیرند. اما گاهی ممکن است از زاویه قائمه خارج شوند. تارها از نظر ضخامت و انعطاف با پودها یکسانند اما رنگ آنها می تواند متفاوت باشد. در این روش، تنوع کمی وجود دارد که در میزان ظرافت تولیدات آن به چشم می خورد. این روش در تهیه ظروف و زیراندازها به کار می رود.

 

 

فصل پنجم - مصنوعات فلزی

 

1- سیر تحول ساخت «مصنوعات فلزی» را بیان کنید؟ (شکل صفحه 64)

مردم نواحی بمپور، شهداد، تل ابلیس، تپه سیلک و تپه زاغه از حدود هفت هزار سال پیش با ساخت اشیای فلزی، به ویژه اشیای مسی آشنا بوده اند. پس از کشف فلزات دیگر، فلزکاران با افزودن قلع به مس آلیاژ سختی به دست آوردند و به دنبال آن عصر مفرغ آغاز شد که قدمت آن به حدود سه هزار سال قبل از میلاد می رسد. با تشکیل حکومت هخامنشی هنر فلزکاری تحول یافت و جایگاه ویژه ای در صنعت این دوره پیدا کرد. هنر فلز کاری در دوره سامانی هنری درباری بود که هنر مردمی را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. در اوایل دوره اسلامی استفاده از آلیاژهای مختلف رایج شد. در دوره صفویه علاوه بر آلیاژها، از آهن و فولاد نیز اشیایی نفیسی با تزئین طلاکوبی ساخته شد. تا چندی پیش اشیای فلزی بسیاری چون سینی، دوری، کاسه، آینه و شمعدان و بسیاری ابزار و لوازم دیگر که روشهای ساخت و تزئین هر یک از آنه نیز متفاوت بود، ساخته می شود.

2- هنر دواتگری را تعریف کنید؟

ساخت اشیای فلزی به روش سرد به «دواتگری» معروف است که شاید بتوان گفت از نخستین شغلهاست و سابقه چند هزار ساله دارد. در ابتدا دواتگران با کوبیدن یک قطعه سنگ بر روی فلز سرد، ظرف یا شیء ساده را می ساختند.

3- شیوه های ساخت ظروف در هنر دواتگری را نام ببرید؟

1. ساختن اشیاء به صورت یک تکه یا بدون درز؛
2. ساختن اشیاء با استفاده از دستگاه یا به روش خم کاری؛
3. ساختن اشیاء به صورت چند تکه یا درزدار.

4- شیوه ساخت اشیاء، به صورت یک تکه یا بدون درز را توضیح دهید؟ (شکل صفحه 65)

در این روش ابتدا ورق فلز را به شکل دایره ای که شعاع آن حداقل برابر ارتفاع ظرف مورد نظر است می برند، سپس مرکز آن را بر روی سندان قرار داده، با چکش از مرکز به طرف محیط، ضربه های یکنواخت و کنار هم، به صورت مارپیچ وارد می کنند تا ورق به شکل کاسه در آید. آن گاه آن را وارونه بر روی سندان گذاشته با ضربه هایی در پیرامون دهانه ظرف را جمع می کنند تا به شکل گلدان یا مشابه آن درآید.

5- شیوه ساخت اشیاء به صورت چند تکه یا درز دار را توضیح دهید؟

در این روش هنرمند ابتدا فلز را به شکل مستطیل می برد. طول و عرض این مستطیل برابر اندازه حداکثر محیط و ارتفاع ظرف مورد نظر است. سپس لبه دو ضلع رو به روی هم را با چکش به حدی نازک می کند که به نصف قطر اولیه برسد. پس از اینکه لبه ظرف می کاهد، در قلمزنی و تزئین، مشکلاتی ایجاد می کند. بنابراین بیشتر قلمزنان ترجیح می دهند از ظرفهای یک تکه یا بدون درز استفاده کنند.

6- شیوه ساخت اشیاء با استفاده از دستگاه یا به روش خم کاری را توضیح دهید؟

در این روش، هنرمند از دستگاهی به نام «سه نظام» استفاده می کند. به این ترتیب که همانند روش اول یک صفحه گرد فلزی می برد و آن را همراه با قالبهایی که از جنس چدن و به شکل ظرف ساخته شده، به دستگان می بندد و در حالیکه دستگاه روشن است و فلز و قالب را می چرخاند، با قلمهای فولادی به طول 50 سانتی متر، فلز را فشرده، بر روی قالب می خواباند. در نتیجه ورق فلز به شکل قالب در می آید.

7- هنر قملزنی را تعریف کنید؟

یکی از روشهای تزئین فلز «قلمزنی» است که طی آن با استفاده از چکش و انواع قلم، نقش مورد نظر را روی فلز ایجاد می کنند.

8- شیوه ای رایج در قلمزنی را نام ببرید.

1. شیوه عکسی 
2. شیوه زمینه پر 
3. شیوه منبت
4. شیوه برجسته 
5. شیوه مشبک
6. شیوه قلم گیری

9- هنر ملیله سازی را تعریف کنید؟

ساخت ظرف یا شیء با رشته های نازک فلز به «ملیله سازی» معروف است.

10- هنر زرگری را تعریف کنید؟ (شکل صفحه 68)

ساخت زیور آلات از طلا و نقره را «زرگری» و نشاندن سنگهای قیمتی روی آنها را «جواهر سازی» می گویند.

11- هنر کوفته گری را تعریف کنید.

هنر کوفته گری یا فولاد سازی، در واقع بر گرفته از ساخت اشیای آهنی است که به صورت هنری توسعه یافته است. این هنر در دوره هخامنشیان با ساخت جنگ افزارها و مهرها رایج بوده است.

12- هنر طلا کوبی را تعریف کنید. (شکل صفحه 70)

موج دار کردن فولاد با طلا و نقره را «طلاکوبی» می گویند. که به زرکوبی یا مطلا کاری نیز مشهور است. در گذشته طلا کوبی روی فلزاتی مانند مس، برنج و مفرغ نیز انجام می شد.

 

فصل ششم - نگارگری

 

1- نگارگری را تعریف کنید؟ 

نگار در معانی متعددی چون نقش و نقاشی؛ نقشی که از حنا بر دست و پای محبوب کنند، تحریر، بت، صنم و معشوق به کار رفته است. در حقیقت «نگارگری» مفهوم عام دارد و روشها و سبکهای گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می شود، چه آنها که در کتاب و نسخه های خطی صورت گرفته شامل تذهیب کاری، تشعیر، حاشیه سازی، جدول کشی، گل و مرغ و غیره است، چه آنها که بر دیوار بناها یا بومهای دیگر انجام گرفته است. نگارگری ایران تجسم و ابداع هر چه بیشتر زیباییهاست که در خیال روشن هنرمند نقش می بندد.

 

2- تفاوت نگارگری ایران با مینیاتور غربی چیست؟

در اروپا، لفظ «مینیاتور» به نقاشیهای ظریف داخل کتابهای مذهبی دوره های «بیزانس» و «گوتیک» گفته می شود. این واژه نخست به وسیله جهانگردان اروپایی و سپس توسط خاورشناسان سده نوزدهم در مورد نقاشی ایران استفاده شد. ولی هنرمندان ایرانی بیشتر عنوان «نگارگری» را برای نقاشی سنتی ایران جایز می دانند.

3- مکتب بغداد به چه دوره ای از تاریخ مربوط است؟ ویژگیهای بارز آن کدام است؟

با ترجمه کتابها از زبانهای پهلوی، سانسکریت و یونانی به عربی در دوره عباسی و نسخه برداری از این کتابها، زیباسازی و نقش تصویر در آنها نیز رایج شد. مشهورترین نسخه خطی در میان این کتابهای علمی، نسخه ای از کتاب «دیستوریدوس» به تاریخ 619 ها. ق است که هم اکنون اوراق شده است. از ویژگیهای نگاره های این دوره، شباهت چهره ها به نژاد سامی (عربی) است.


4- ویژگیهای نگارگری مکتب سلجوقی را نام ببرید؟ 

در مکتب سلجوقی، نقشها و تزئینات بر روی متن رنگ آمیزی شده، پدیدار شده اند. چهره ها با چشمهای بادامی و شبیه به نژاد زرد و لباسها با گل و گیاه و نقوشی به سبک «اسلیمی» تزئین می شد.

5- قدیمی ترین و معروفترین نسخه شاهنامه که تاکنون شناسایی شده کدام است و مربوط به چه دوره ای است؟

قدیمی ترین نسخه شاهنامه، «شاهنامه کاما» مربوط به دوره سلجوقی است. 


6- ویژگیهای نگارگری مکتب مغول را توضیح دهید؟ 

با حمله مغول به ایران، موجی از ویرانی و مرگ، ایران را فرا گرفت و هستی مردم را تهدید کرد. ولی مغولان در اثر آشنایی با فرهنگ و هنر ایرانی و نفوذ اسلام، از هواخواهان فرهنگ و هنر ایرانی شدند. ارتباط ایلخانان با اقوام خود به ویژه چین، باعث نفوذ برخی از عوامل نقاشی چین در نقاشی ایرانی شد. به این ترتیب که ابرهای مواج کنگره دار داخل هم، تنه درختان گره دار و بسیار پیچیده، صخره های بلند و قله های نوک تیز نوعی منظره سازی ناهمگن با نقاشی ایران که با ویژگیهای نقاشی عصر مغول تلفیق شده، در آثار این مکتب وجود دارد. همچنین پر تحرک شدن انسانها و حیوانها، درشتی و نازکی خطها و چین و شکن لباسها، به کارگیری صحنه های پر جمعیت تر و بر روی هم مجموعه مؤثرتری را به معرض دید می گذارد.

7- مکتب هرات چگونه شکل گرفت؟

تیمور پس از تصرف شهرهای ایران، سمرقند را پایتخت خود قرار داد. او با کوچ دادن هنرمندان ایرانی و بغدادی به سمرقند، باعث شد که این شهر مرکز فرهنگ و هنر سرزمینهای اسلامی قرار گیرد. پس از تیمور، پسرش شاهرخ «هرات» را به پایتختی برگزید و هنرمندان را به هرات دعوت کرد و بدینسان مکتب هرات پایه ریزی شد.

8- ویژگیهای نگارگری مکتب هرات کدام است؟

هنر این دوره، هنری واقعی، ملی و موافق با طبع و روحیه ایرانی است. در این دوره، نگارگری وارد مرحله جدیدی از شکوفایی و تحول شد و به عالی ترین درجه خود رسید. کمال الدین بهزاد از هنرمندان این دوره، تحولاتی شگرف در هنر نگارگری ایران به وجود آورد که می توان به درستی و پر تحرک بودن طرحها همراه با پختگی شگفت انگیز رنگها و ظرافت به کار گرفته شده در نمایش درختان، گلها و حالتهای مختلف چهره ها اشاره کرد.

9- کدام کتابها در دوره مکتب هرات مصور شده است؟

کلیله و دمنه، شاهنامه بایسنقری، مجمع التواریخ اثر حافظ ابرو، ظفرنامه، خمسه نظامی از کتابهای مصور شده این دوران است.

10- کار نگارگران مکتب تبریز چه ویژگی هایی دارد؟

نگارگران تبریزی بی آنکه سطح تخت نقاشی را بشکنند، ترکیب بندیهای چند سطحی آفریدند که از پایین به بالا گسترده می شود و غالباً از حد فوقانی قاب بیرون می زند. همه چیز آکنده از حرکت و جنبش است. رنگها درخشان، پرمایه و پرکشش حساس و آرام است. از جمله ویژگیهای نقاشیهای این دوره پوشش سر اشخاص به صورت کلاه قرمز رنگ قزلباشی است که دوازده ترک دارد.

11- تذهیب را تعریف کرده و از آن چه استفاده ای می شود؟ (تصویر صفحه 84)

تذهیب به معنی زراندود کردن و طلاکاری با نقوش الهام گرفته از طبیعت، ولی کاملاً تجریدی، منظم و هندسی است که با خطوط مشکی و آب طلا تزئین شده است. در اوایل دوره اسلامی تذهیب برای تزئین و جداسازی آیات قرآن مجید مورد استفاده قرار گرفت. در سده سوم و چهارم هجری ساده و بی پیرایه و با نقوش ساده و هندسی به کار گرفته شد. در سده هشتم با شکوه و مجلل، در سده نهم و دهم ظریف و پرمایه و در سده یازدهم و دوازدهم به اوج تنوع و تعدد مکاتب خود رسیده است.

12- تشعیر را تعریف کنید و موارد استفاده آن را ذکر کنید؟

تشعیر از شعر به معنای «مو» گرفته شده است. در تشعیر، خطوطی به نازکی و ظرافت یک موی به کار می رود که علت نام گذاری این هنر است. تشعیر با نقوش گیاهی و جانوری همراه است و معمولاً در حاشیه نسخه های خطی یا مرقعات با طلا رسم می شود

13- ابزار و مواد نگارگری را نام ببرید؟

قلم مو - بوم - رنگ - بست

14- بوم را تعریف کنید؟

به هر چیزی که نقش، بر روی آن صورت گیرد، «بوم» یا «کار» گویند. بوم می تواند از جنس فیبر سفید، چوب، کاغذ، مقوا، صاف و عاج باشد که هریک از این مواد، شرایط خاص خود را دارد و قبل از استفاده برای زمینه کار آن را آماده می کنند.

15- رنگهای مورد استفاده در نگارگری به چند گروه تقسیم می شوند؟ نام ببرید.

1. رنگهای گیاهی : 
پوست گردو، چای و غیره که بیشتر برای رنگ کردن بوم و کاغذ به کار می رود. 
2. رنگهای معدنی : 
طلا، نقره، لاجورد، سرنج و انواع اکسیدهای فلزی 
3. رنگهای شیمیایی

16- رنگهای روحی و رنگهای جسمی چه هستند و کاربرد آنها چیست؟

رنگهای روحی، رنگهایی هستند با رنگ دانه های ریز و شفاف مثل آبرنگ که برای تزئین قلمگیری و صورت سازی به کار می روند. رنگهای جسمی، رنگهایی هستند با رنگ دانه های درشت و قدرت پوشانندگی زیاد مثل گواش و رنگها پودری.

17- بست چیست؟ چرا از آن استفاده می کنند؟

از بست به عنوان چسب مورد استفاده در رنگ بهره گیری می شود. بستهای مورد استفاده در نقاشی بیشتر از انواع صمغ درختا، صمغ عربی و کتیراست. بعضی از بستها حالت کریستایی و شکننده دارند، مانند «آب نبات» که به هنگام استفاده باید به نسبت مشخص شیره انگور یا خرما به آن اضافه شود. از بستهای حیوانی نیز که از جوشانیدن استخوان و پوست و روده و شاخ تهیه می شود، مایع رقیق آن در بوم کردن بعضی از زمینه ها به کار می رود.

 

 

فصل هفتم - رودوزیهای سنتی

 

1- رودوزیهای سنتی را تعریف کنید؟

رودوزی آن دسته از صنایع دستی کشور ماست که طی آن طرحها و نقوش سنتی با ابزاری ساده نظیر سوزن، قلاب و غیره و با بهره گیری از انواع نخهای رنگین یا فلزی بر روی پارچه های بدون نقش به وجود می آید.

2- چهار گروه اصلی روزدوزیهای سنتی را نام ببرید؟

1. رودوزی با حذف تار و پود؛ 
2. رودوزی با نخهای رنگی؛ 
3. رودوزی با زمینه پر؛ 
4. رودوزی با افزودنیهای تزئینی؛

3- نمونه هایی از رودوزیهای با نخهای رنگی را توضیح دهید؟

1. چشمه دوزی : 

قدیمی ترین رودوزی اصفهان است که معمولاً روی کتاب سفید یا رنگی با نخهای همرنگ یا رنگی انجام می شود. این دوخت به وسیله نقشه و شمارش الیاف کتاب صورت می گیرد.

2. سکه دوزی : 

عبارت است از بیرون کشیدن تعدادی تار، پود یا هر دو از نقطه یا نقاط معینی از پارچه و پر کردن جای آن با سوزن، به طوری که نقشی از آن پدید آید.

3. شبکه دوزی : 

معمولاً روی پارچه کتانی، ابریشمی و پشمی ظریف، در اطراف کارهای قلابدوزی انجام می شود. باقت پارچه باید ساده باشد. محل شبکه را قبلاً روی پارچه تعیین کرده، نخهای پارچه را به اندازه لازم می کشند. برای دوخت آن از نخ همرنگ یا رنگی استفاده می کنند.

4- دو نمونه از رودوزیهایی که با (نخهای رنگی) انجام می شود نام ببرید؟

1. قلاب دوزی : 

ابتدا نقوش، روی پارچه شسته شده منتقل و پس از آن پارچه به کارگاه بسته می شود. نخ را به پشت کارگاه می برند و قلاب فلزی را که دارای دسته چوبی است از روی نقش در پارچه فرو می کنند. نخ زیر پارچه را به دور قلاب و پیچیده، قلاب را می چرخانند و از پارچه بیرون می آورند.

2. برودری دوزی (دندان موشی) : 

ابتدا روی نقشه را با نخ دولا دوخته، بعد روی آن را دندان موشی می دوزند. سپس بین نقشه هایی که در وسط دوخته می شود، بندهایی ایجاد می کنند. برای دوختن این بندها، نخ را سه مرتبه از یک طرف به طرف دیگر می برند و دور این نخها را از سمت راست به چپ دندان موشی می کنند، تا پر شود.

5- دو نمونه از رودوزی با زمینه پر را توضیح دهید؟

1. بخارا دوزی : 

از تزئینات سنتی ایران است که بیشتر روی پارچه های چلوار یا کتاب و به ندرت بر روی پارچه های ابریشمی انجام می شود. پس از انتقال نقش روی پارچه، از نخهای ابریشم تابیده به حالت توپردوزی کوتاه و بلند، استفاده می کنند.

2. سوزن دوزی بلوچ : 
کار با نخهای دمسه به رنگهای تند بر پارچه های کتان انجام می شود.

6- دو نمونه از رودوزی با افزودنیهای تزئینی را توضیح دهید؟

1. ملیله دوزی : 

دوختن ملیله بر پارچه را ملیله دوزی می گویند. ملیله یا نقره ای یا طلایی است که میانش مثل لوله خالی باشد. ملیله معمولاً بر پارچه های مخمل یا ترمه دوخته می شود.

2. نقره دوزه : 

هم ردیف ملیله دوزی است و معمولاً روی پارچه مخمل، ابریشم، تافته، اطلس، توری و کتان انجام می شود. نقره، سیمهای نازکی از طلا یا نقره است که مانند نخ با کمک سوزنی که قطر آن متناسب با ضخامت نقره مصرفی است، بر پارچه نقش می اندازند.

7- رودوزیهای تلفیقی چگونه انجام می شود؟

پس از انتقال طرح مورد نظر روی پارچه ساتن یا مخمل با دوختن پولکهای مطلا، ملیله و منجوقهای الوان روی طرح آن را پر می کنند. در این تزئینات، گاهی فلزاتی شبیه سکه به رنگهای مختلف به کار می برند.

 

فصل هشتم - رنگرزی و چاپ سنتی

1- رنگرزی را تعریف کنید؟

تثبیت یک ماده رنگ دار بر روی سطح اتکای مورد نظر را «رنگرزی» می گویند. ماده رنگی ممکن است به سطح جسم، چسبیده و ثابت شود یا آنکه در داخل الیاف نفوذ کند.

2- مراحل اساسی رنگرزی سنتی را نام ببرید و توضیح دهید.

1. دندانه دادن 
2. رنگرزی 
داندانه دادن : 

به مجموعه عملیاتی می گویند که بر روی انواع الیاف انجام می شود. تا قدرت رنگ پذیری آنها را افزایش داده رنگ حاصل شده را ثابت و بادوام سازد. موادی را که به این منظور به کار می رود، دندانه می نامند. دندانه در روی سطح الیاف، خلل و فرج یا فراشی به وجود می آورد که باعث نفوذ بیشتر رنگ به داخل الیاف شود.

در رنگرزی برای آماده نمودن الیاف، ابتدا آنها را در حمام آب گرم 30 تا 40 درجه سانتیگراد برای مدت دو ساعت خیس کرده، سپس در آب نیم گرم شستشو می دهند تا مواد اضافی و چربی آن گرفته شود. چنانچه کلافها خشک شود، برای رنگرزی مجدداً آنها را نمدار می کنند و داخل آب گرم حدود 70 درجه سانتیگراد می ریزند، حرارت می دهند و دندانه را به آن اضافه می کنند. سپس الیاف دندانه شده را داخل حمام رنگ می ریزند و دمای حمام را به تدریج به نقطه جوش می رسانند. در طول مدت جوش هر چند دقیقه یک بار الیاف را به هم زده، زیر و رو می کنند تا به طور یکنواخت رنگ بگیرد.

3- دوام رنگهای آنیلینی چگونه است؟

رنگهای آنیلینی در اواخر زمامداری ناصرالدین شاه قاجار وارد ایران شد. این گونه رنگهای شیمیایی بی دوام است و با شستشو از بین می رود.

4- عیب رنگهای کرومی را بگویید؟

عیب رنگهای کرومی ثبات بیش از حد وسایل بهداشتی آن است. رنگهای طبیعی با گذشت زمان و در نتیجه تأثیر نور یا شستشو، خامی خود را از دست می دهد و مایه ای نرم، مخملی و زیباتر به خود می گیرد و این نکته ای است که در رنگهای شیمیایی کرومی دیده نمی شود.

5- چاپ سنتی را تعریف کنید؟

کلیه فرآورده هایی که با قلم مو، قالب و شابلون، رنگ آمیزی و پذیرای نقش می شوند، در گروه «چاپ سنتی» قرار می گیرد؛ مانند چاپ قلمکار و چاپ کلاقه ای.

6- چاپ سنتی روی پارچه به چند گروه تقسیم می شود؟

1. چاپ روی پارچه های پنبه ای و کتانی که به «قلمکار سازی» یا چیت سازی معروف است و تاریخی طولانی دارد. 
2. چاپ روی پارچه های ابریشمی که به چاپ کلاته ای مشهور است.

7- روش چاپ قلمکار سازی را توضیح دهید؟

در این شیوه از چاپ نقش اندازی با قالبهای چوبی، بیشتر روی پارچه های پنبه ای یا کتانی نظیر چلوار، متقال و غیره یا پارچه های کدری ساده انجام می شود. طراحی و ساخت قالبهای چوبی اولین و شاید مهمترین مرحله چاپ قلمکار است.

ابتدا نقش مورد نظر با مداد بر روی کاغذ پوستی یا روغنی رسم و سپس کار تفکیک رنگ انجام می شود. آنگاه نقش مربوطه به هر رنگ را بر روی چوب گلابی یا زالزالک منتقل نموده، اطراف آن را به کمک ابزار مخصوصی مانند چاقو یا مغار می تراشند تا نقوش، حالتی برجسته به خود گیرد. معمولاً برای هر طرح چهار قالب می سازند که هر قالب یک رنگ را بر روی پارچه منتقل می کند پس از انتخاب و آماده کردن پارچه مورد نظر در اندازه مناسب، حاشیه دوزی و ریشه تابی، آن را برای چاپ آماده می کنند. برای سفید کردن، پارچه ها را در معرض نور خورشید قرار می دهند. هنرمند با کمک قالب چوبی به چاپ نقش بر روی پارچه می پردازد. در پایان پارچه نقش زده را می شویند تا رنگهای اضافی از بین برود.

8- گازری کردن پارچه را تعریف کنید؟

برای ثبات رنگ پارچه پوست انار ساییده شده را در آب جوش ریخته، مقداری مغز روناس به آن می افزایند و حرارت می دهند. سپس پارچه را در داخل پاتیل می جوشانند. با بیرون آوردن و شستن مجدد آن رنگهای به کار رفته ثابت می ماند. به این مرحله «گازری کردن» پارچه می گویند.

 

 

فصل نهم - شیشه گری

 

1- سیر تاریخی هنر شیشه گری را بیان کنید؟

قدیمی ترین نمونه ها از شیشه های دست ساز در خاورمیانه پیدا شده است. باستان شناسان معتقدند که سومریها در هزاره سوم قبل از میلاد با شیشه، آشنایی داشته اند. گیرشمن بطریهای شیشه ای زیادی از حفاریهای معبد چغازنبیل به دست آورده است. از زمان هخامنشیان، شواهد اندکی برای استفاده کلی از شیشه در دست است. آثار شیشه ای کهن نشان می دهد که تا قبل از سده اول پیش از میلاد، از شیشه فقط یه حالت توده ای استفاده می کرده اند. با کشف اشیای شیشه ای زمان پارتها و ساسانیان می توان گفت صنعت شیشه سازی در ایران رواج کامل داشته و از دو روش ساخت «دمیدن در قالب» و «دمیدن آزاد» استفاده می شده است. از دوره سلجوقیان تا دوره مغول ظرفهای شیشه ای بسیار زیبا با تزئینات مختلف به صورت مینایی، تراشیده یا با نقوش افزوده از کوره شیشه گران شهرهای مختلف ایران بیرون می آمد.

2- مواد و مصالح شیشه گری را نام ببرید؟

1. عناصر پایه : 

سیلیس یا اکسید سلیسیم ماده اصلی تمام تولیدات شیشه است که به صورت شن، سنگ چخماق یا سنگ چینی وجود دارد. اکسید بوریک به عنوان عنصر اصلی در ساخت شیشه استفاده می شود.

2. عناصر ذوب کننده : 

این عناصر مانند سود به صورت کربنات سدیم، سولفات سدیم، استات سدیم نقطه ذوب سیلیس را پایین آورده، به ضمیر شیشه حالت قلیایی می دهند.

3. عناصر تثبیت کننده : 

برای مخلوط شدن بهتر مواد اصلی و ذوب کننده و همچنین جلوگیری از حل شدن شیشه در مواد مختلف از این مواد استفاده می کنند. کربنات کلسیم از رایج ترین مواد تثبیت کننده است.

4. عناصر سفید کننده : 

برای خنثی کردن یک رنگ در خمیر شیشه از رنگ دیگر استفاده می کنند؛ مثلاً برای خنثی کردن قرمز از سبز استفاده می کنند.

3- وسایلی که در کارگاه شیشه گری مورد استفاده قرار می گیرد را نام ببرید؟

1. بوری (میله دم) : 

لوله توخالی و فولادی به طول 120 تا 150 سانتی متر و قطر 5/1 تا 2 سانتی متر است که برای برداشتن شیشه مذاب از داخل کوره به کار می رود.

2. سنگ کار : 
از جنس سنگ یا فلز بری گرم کردن مواد روی میله دم استفاده می شود. 
3. قاشق چوبی : 
به صورت ملاته گیر که همیشه خیس است و نقش قالب را دارد. 
4. دستگاه آب : 
حوضچه فلزی مکعب مستطیل که دارای آب است.

4- روشهای ساخت شیشه را نام ببرید؟

1. روش فوتی 
2. روش فوتی قالبی 
3. روش پرسی

5- روش فوتی را توضیح دهید؟

برداشت ماده مذاب را کوره به وسیله بوری یا میله دم که قبلاً گرم شده، ثابت کردن ماده مذاب روی نوک میله، مرمری کردن یا ورز دادن و چرخاندن آن روی میز کار و گرد کردن آن، دوباره گرم کردن خمیر شیشه روی سر میله، دمیدن در میله و ایجاد حباب کوچک در وسط خمیر سر میله، سرد کردن خمیر تا جایی که سرخی خود را از دست دهد، برداشت مجدد خمیر از کوره و ثابت کردن آن روی میله دم، قاشقی کردن خمیر سر میله یا یکنواخت کردن آن، کارهایی است که باید انجام شود تا استاد کار ساخت شیشه را آغاز نماید. از این مرحله به بعد استاد کار میله دم را گرفته، به چرخش درمی آورد تا شکل اولیه ظرف را بسازد. سپس آن را به دستِ پا قالبی ساز می دهد تا شیاری در محل اتصال شیشه و میله فلزی واگیره ایجاد کند. سپس از آن واگیره گیر میله واگیره را به ته ظرف می چسباند و استاد کار میله دم را از محل شیار ظرف جدا می کند. بعد از این مرحله، کار شکل دادن و ساخت و پرداخت دهانه و لگوی ظرف شروع می شود. در مرحله بعد دسته و تزئینات را روی آن قرار می دهد. در پایان ظرف را با میله واگیره به پشت بر می دهد تا به گرمخانه ببرد سپس کوره را خاموش می کنند تا اشیاء هم زمان با سرد شدن هوای داخل کوره خنک شوند.

6- روش فوتی قالبی را توضیح دهید.

در این روش، ابتدا مقداری از مواد مذاب را با میله دم از کوره برداشته، پس از آماده کردن و یک بار دمیدن در آن مقداری مواد به آن اضافه نموده گرم می کنند. سپس آن را در قالب قرار داده در میله دم می دمند تا خمیر شیشه شکل قالب را به خود بگیرد. سپس از میله دم جدا نموده، لبه کار را صاف می کنند و آن را به گرمخانه می برند، مانند انواع بطری، آبلیمو ، گلاب و غیره.

7- روش پرسی را توضیح دهید؟

ساخت در قالبهای پرس بادی نیز بیشتر برای انواع بطری به کار می رود، به این صورت که مقدار مناسب مواد مذاب با میله دم از کوره بر می دارند و آن را بسیار سریع از میله دم جدا کرده در قالب پرس قرار می دهند و با بستن قالب و فشار هوای وارد شده در قالب، خمیر شکل مورد نظر را می گیرد. سپس قالب را باز کرده، به سرعت شیء ساخته شده را خارج نموده، در گرمخانه قرار می دهند.

8- روش تولید شیشه رنگی را توضیح دهید؟

برای رنگی کردن شیشه، در خمیر آن از اکسیدهای فلزی به ترتیب زیر استفاده می کنند: 
1. اکسید آهن : 

رنگ سبز روشن و تیره به دست می آید. همچنین با افزودن اکسید کبالت به آن، آبی خیلی کمرنگ به وجود می آید.

2. اکسید کرم : 
رنگ سبز، زرد یا آبی سبز خواهد داد. 
3.اکسید مس : 
معمولاً رنگ سبز یا آبی سبز خواهد داد. در بعضی حالات نیز رنگ قرمز ایجاد می کند.

9- روش آب گز کردن را بیان کنید.

شیء شیشه ای ساخته شده را بعد از انبری کردن، در مقابل حرارت کوره قرار می دهند تا کاملاً گداخته شود. سپس آن را وارد آب کرده، به سرعت خارج می کنند. به این ترتیب ترکهای ریزی در بدنه پدید می آید سپس آن را در کوره حرارت می دهند تا ترکها به هم جوش بخورد. بعد از آن به تمام کردن ساخت ظرف ادامه می دهند.

10- قدیمی ترین کار تکمیلی و تزئین بر روی شیشه کدام روش است؟ توضیح دهید.

تراش شیشه است. در حال حاضر نیز تراش شیشه در کارگاههای شیشه گری معمول است. برای تراش، شیشه را با ضخامت زیاد و گاه دو پوست و سه پوست می سازند و از چرخهای سیلیسی 20 تا 30 سانتیمتری تراشهای مختلف استفاده می کنند.

11- نقاشی روی شیشه را توضیح دهید. (شکل صفحه 119)

این کار به دو صورت سرد و گرم اجرا می شود. برای نقاشی سرد از رنگهای روغنی بر روی شیشه های مات، شفاف یا رنگی استفاده می کنند. در نقاشی گرم از لعابهای رنگی شیشه ای با نقطه ذوب پائین استفاده می کنند. پودر این رنگها به طور عام وارداتی هستند. آنها را با تربانتین مخلوط کرده، با قلم مو روی شیشه نقاشی می کنند. سپس کار نقاشی شده را به گرمخانه برده، حرارت می دهند تا رنگ روی شیشه تثبیت شود.

 

فصل دهم - سایر مصنوعات صنایع دستی

1- سراجی سنتی را توضیح دهید؟

تهیه پوست و چرم و استفاده های کاربردی از آن بیشتر تابع موقعیتها و مناطقی است که انسان در آن زیست نموده است. اهمیت فرآورده های چرمی در صنایع دستی تا حدودی به ساختمان فیزیکی چرم مربوط است. این ماده مانند پارچه قابل دوختن و مانند چوب نقش پذیر است، قابلیت کشش دارد و قابل رنگ آمیزی و شکل پذیری می باشد. این ویژگیها سبب گردیده تا چرم در دستهای یک ذهن خلاق، شکلهای متفاوتی به خود بگیرد و کاربردهای فراوانی داشته باشد. مانند کیف، کفش، کمربند و غیره از چرم ساخته می شود.

2- پوستین دوزی را توضیح دهید. مناطق مهمی که در آن پوستین دوخته می شود را نام ببرید؟

برای ساختن پوستین، ابتدا پوست را دباغی و سپس رنگ آمیزی و یکدست می کنند و از روی الگو برش می زنند. پس از آن با نخهای ابریشمی روی آن را گلدوزی می کنند و در پایان، قسمتهای مختلف را به شیوه سنتی به هم می دوزند. هنر پوستین دوزی در شاندیز، دوین، مشهد، قوچان و درگز در استان خراسان، هنوز هم رواج دارد.

3- انواع جلدها را از نظر روکش نام ببرید؟

1. جلد ضربی 
2. جلد روغنی 
3. جلد سوخت 
4. جلد معرق

4- جلد ضربی چگونه ساخته می شود؟

 

جلد ضربی را کوبیده نیز می گویند. به این ترتیب ساخته می شود که ابتدا طراّح یا مذّهب، طرح مورد نظر را روی دو قطعه برنج ضخیم طراحی می کند. سپس استاد قلمزن آن را حکاکی می کند. بعد از آن، صحاف این دو قطعه برنج حکاکی شده را کمی داغ کرده با چکش روی چرمی که قبلاً در آب نهاده و نم برداشته می کوبد تا اثر نقش بر روی آن منتقل شود. در صورت تمایل فرو رفتگی و بر جستگیهای ایجاد شده را با محلول طلا یا نقره می آرایند.

5- جلد روغنی چگونه ساخته می شود؟

 

ابتدا صحاف مقوا و عطف آن را به اندازه مورد نظر آماده می کند. سپس نقاش یا مذهب آن را بوم زده، زمینه نقاشی بر روی آن را فراهم می کند و تصاویری در رو و پشت مقوای جلد، نقاشی و رنگ آمیزی می کند. پس از پایان نقاشی جلوه خود نقاش روی آن روغن کمان می زده است و این روغن زدن را در فضای خالی از گرد و غبار چند بار تکرار می کرده تا نقش جلد تابناکی و جلوه پیدا کند و از هر آسیبی محفوظ بماند.

6- جلد سوخت چگونه ساخته می شود؟

 

ابتدا مذّهب، نقشه را روی کاغذ یا پشت چرم با قلم مو طراحی می کند. سپس سوخت ساز، با وسیله ای به نام «نقش بر» و با دقت بسیار، نقش آن را از بوم جدا نموده در محلی روی جلد یا درون آن که قبلاً با رنگ یا اطلس خوشرنگ آماده کرده، می کوبد تا بچسبد. به جهت رنگ تیره چرم مورد استفاده، به آن «سوخت» یا سوخته می گفتند.

7- روش ساخت جلد معرق را توضیح دهید؟

 

جلد معرق نیز مانند جلد سوخت است، با این تفاوت که در معرق قطعه هایی با رنگهای مختلف از چرم، تیماج یا ساغری بریده شده و روی زمینه آماده جلد، در کنار هم قرار می گیرد و نقشی را به وجود می آورد.

8- سه مورد استفاده از نمدار نام ببرید؟

نمد فرآورده ای است از پشم که بیشتر به عنوان لباس و کلاه یا زیرانداز از آن استفاده می شود.

9- روش تهیه نمد را توضیح دهید.

 

کار نمد مالی سخت و طاقت فرساست. پشم بعد از تمیز کردن و رنگرزی، حلاجی شده، سپس نمد مال با کمک دست و پا آن را روی زمین می غلتاند و در ضمن این کار کف صابون و آب به آن می افزاید. به این ترتیب پشم را در هم می کند و نمد می سازد.

10- پاپیه ماشه سازی را تعریف کرده و روش تهیه آن را توضیح دهید.

پاپیه واژه فرانسوی به معنی کاغذ و ماشه به معنی مجاله کردن است. روش کار چنین است که با کاغذهای باطله، آب و مقداری چسب خمیر تهیه می کنند و با آن اشیای کوچکی مانند قلمدان، جلد کتاب، جعبه آینه و غیره می سازند. پس از خشک شدن روی آن را نقاشی و سپس با لاک یا روغن می پوشانند.

http://tv7.ir/index.php/component/content/article/231-سرشاخه%E2%80%8Cی-جوملای-قدیمی/13_1388-10-07-07-43-19/71_1388-10-23-08-07-53/3318-250_1388-10-23-11-12-39?showall=1&limitstart=


:: برچسب‌ها: هنر, فن و هنر ایران زمین, سنتی, صنایع دستی



من یک ایرانیم یک پارسی
نوشته شده در پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳٩٢
ساعت : ۱۱:٥٥ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

با سلام و درود بر تمام فارسی زبانان و پارسیان ایران زمین
الان چند روزی داریم تا عید نوروز سال ۱۳۹۳ و من برای کار هنوز شیراز هستم.
اینجا هوای بسیار دلپذیری دارد. استان فارس شهریست بینظیر و خاص مانند تمام شهر های کشورم ایران.
هوا بارانیست و گاهی افتاب با نم نم باران و باد همراه است.
بدلیل وجود باران کار من که ساختمانی است یه جورایی تق و لق شده و وقتم را بر روی مطالعه و وب گردی میزارم.
تو یکی از سایتها با تعصب و جملات تند درباره ترک های ترکیه ٬ ترک ایران ٬ فارسها و...  جملاتی نوشته بودند.  کامنتی گذاشتم که ان را در این صفحه میخواهم کامل کنم.
من یک ایرانیم یک پارسی.. 
اگر بتوانیم خون تمام مردم سرزمین پارس قدیم و جدید که بسیار کوچک شده است را مورد انالیز قرار دهیم صد در صد با من هم نظر خواهید شد...
خون من تشکیل شده از ( خون اریایی ٬ خون ترکان و لران و کردان و همه مردم ایران زمین  ٬ خون اعراب ٬ خون زرتشت که سلام خدا بر او باد  ٬ خون پیامبر اسلام که سلام خدا بر او باد ٬ حضرت ابراهیم ٬ حضرت آدم و... )
... بنی ادم اعضای یک دیگرند... 
پس فارس و عرب و ترک و لر و...  نداریم
لحجه و زبان اکتسابی است و مرتبط با منطقه ایست که در آن به دنیا آمده ایم.  میتوانم همین الان تصمین بگیرم زبان کردی را یاد بگیرم.
میتوانم بروم و در هر جای دنیا که بخواهم زندگی کنم و بعد از سه نسل من نوه من خواهد گفت من متعلق به ان خاک هستم.
ما انسانها نباید برای یک قوم یا مردم یک منطقه صفت نادرست و منفی قائل شویم.  این یعنی تبعیض نژادی. 
همه جا خوب دارد ٬ بد هم دارد.  هیچ کس بد بر روی زمین بدنیا نیامده است ٬ اگر فلان شخص بد است باید با کفش او راه بروید تا بفهمید که اگر شما هم در جایگاه او بودید همین اعمال را انجام میدادید.  اما این دلیل بر ان نمیشود که من بخواهم به کسی ظلم کنم.
من ایرانیم
در منطقه ایران مرکزی زیست میکنم.  از نظر خودم لحجه ندارم ٬ البته بدلیل رفت و امد در شیراز دارم لحجه شیرازی میگیرم.
اصالتا یزدی هستم ٬ بچه تهران منطقه شمیران هستم ٬ همکنون در تهرانپارس سکونت دارم.
شما چطور ؟ لطفا شما هم بنویسید!  بنویسید کجایی هستید و به چه زبانی صحبت میکنید.
ایرانیان هیچ گاه نژاد پرست نبوده اند. 
ایرانیان همیشه به افراد غریبه اول سلام میکردند.
خداقوت تیکه کلام پیرمردان ایرانی است.
مردم ایران همیشه مهمان نواز بودند.
مردم ایران زمین برای سرزمین خود با افتخار جان خود را فدا میکنند.
هیچ قدرتی نمی تواند به نردم ایران زمین مسلط شود .
ایران دارای فرهنگی کهن است.  تمام علم جهان از ایران صادر شده است.  اولین صلح نامه بین‌المللی را ایرانیان در سراسر جهان اعمال کردند.

در هیچ کجای جهان این همه عشق را نمیتوانید ببینید.  البته نگاهم تبعیض نیست همه اقوام و ملل جهان برای خود حرف هایی برای گفتن دارند ٬ هنر دارند ٬ علم دارند.  اما حرف من برای ایرانیان است ٬ ما در همه چیز حرفی برای گفتن داریم از هنر و معمار گرفته تا منابع طبیعی ٬ فرهنگ ٬ علم ٬ اسطوره ها ٬ شاهنامه ها و کتابها ٬ اختراعات قدیم و جدید ٬ ابداعات ٬ و خلاصه همه چیز...
هیچ کس نمیتواند ادعا کند من برتر از دیگران هستم ٬ هر انسانی در جایگاه خود هدف و استعدادهایی منحصر به خود دارد.

به هر حال باز هم میگم :
من ایرانیم یک پارسی
من با ارزش های یک ایرانی ایرانی میشوم
من با نگرش پارسی خود ایرانیم
ارزش من تبعیض نیست
ارزش من دوست داشتن است. 

ایا آن چیز را که برای خود میپسندید ٬ برای دیگران هم میپسندید.
 

شما نیز بگویید کیستید ٬ کجایید ٬ و ارزش شما چیست ؟
با تشکر ف.حیدری. 
این جملات نظرات من بودند .

آیا میدانستید که :

زبان آذری نام زبانی ایرانی است که در منطقه آذربایجان بدان تکلم میشده و بعد از رواج زبان ترکی این زبان کمتر مورد استفاه قرار میگیرد ( لازم بذکر است من خودم تفاوت بین زبان آذری و ترکی را نمیدانم و از دوستان آشنا تمنا دارم درباره این موضوع کامنت بگذارند) .  زبان آذری به گفته پرفسور بارشاطر امریکایی یک زبان ایرانی است و در منابع بیشماری به این نکته اشاره شده است.
Link  :  yarshater'e. 1989
استاد هنینگ ٬ و.  کتاب زبان کهن آذربایجان
استاد هنینگ یک خاورشناس مشهور بوده که در کتابی که به فارسی ترجمه گردیده این موضوع را درج کرده اند
همین طور ٬ ابن مقفع ٬ ابن ندیم ٬ یاقوت حموی ٬ خوارزمی ٬ مسعودی ٬ ابولقاسم ابراهیم استخری ( اصطخری)  ٬ ابن حوقل ٬ مقدسی و...  که میتوانید گزیده هایی از کتاب های نویسندگان بیشتر را در لینک زیر کامل مطالعه فرمایید.
Www.azeryariaii.blogfa.com

مطالب درباره هنر و فرهنگ ایرانیان بسیار است بطوری که میتوان ادعا کرد خارج از ایران وبه زبان های دیگر مطالب بسیار بیشتر از کتابهاییست که در ایران است .


:: برچسب‌ها: شیراز, فن و هنر ایران زمین, کتاب, هنر



پارچه زربفت ابریشمی ایرانی به نقش بته جقه
نوشته شده در جمعه ٤ بهمن ۱۳٩٢
ساعت : ٦:٤٤ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

فارسی: پارچه زربفت ابریشمی ایرانی.

پارچه زربفت ابریشمی همراه با نخ‌های زرین و سیمین (گلابتون).

گونهٔ بافت: زربفت اطلسی، ژاکاردی.

نقشه و طرح: بته‌جقهٔ راست و چپ (بته‌جقهٔ ایرانی)، با تکرار نگارۀ پایه (نقش اصلی).

بافنده: استاد سید حسین مژگانی. ۱۳۴۲ خورشیدی.

طراح نقشه: استاد رضا وفا. ۱۳۱۸ خورشیدی.

دودمان پهلوی.

وزارت فرهنگ و هنر. کارگاه هنرهای زیبا.

English: Persian Silk Brocade.

Persian Textile (The Golden Yarns of Zari - Brocade). Silk Brocade with Golden and Silver Thread (Golabetoon).

Texture Type: Lower Warp (Brocade Atlasi). Jacquard.

Pattern and Design: Paisley Left and Right(Bote Jeghe), With Main Repeating Motif. (Persian Paisley)

Brocade weaver: Master Seyyed Hossein Mozhgani. 1963 A.D.

Brocade Designer (Pattern Designer): Master Reza Vafa Kashani. 1939 A.D.

Pahlavi Dynasty.

the Ministry of Culture and Art . Honarhaye Ziba workshop.

 


:: برچسب‌ها: هنر, سنتی, نقش, اثار باستانی



چلیپا ، نماد ، نقش هندسه ایران زمین
نوشته شده در جمعه ٤ بهمن ۱۳٩٢
ساعت : ٦:۳٥ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

نقش ایرانی - سرو راست قامت تا بته ی خمیده

من ( مدیر سایت ) بدنیا آمده در تهران اما اصالتا اهل یزد و شهری با نام ابرکوه هستم . ابرکوه ( ابرقو ) شهریست با قدمتی بیش از شهر استخر . در این شهر کوچک سرو ایست با 4500 الی 7000 سال قدمت و در جهان فقط سه سرو با این خصوصیات وجود دارد . اما متاسفانه بدلیل رسیدگی نکردن به این سرو و از همه بدتر نبود تبلیغات برای جذب توریست ، این سرو در حال فراموش شدن از یادهاست .

از آنجایی که حرفه من به عنوان یک معمار به هنر مربوط میشود . تصمیم گرفتم در سایتهایی که با رشته هنر مرتبط هستند درباره این سرو یا هر چیزی که به سرو ایران مربوط است مطلب بنویسم . امید که بازدید کنندگان با درج نظراتشان این پست را ارتقاء دهند .

 

سرو راست قامت تا بته ی خمیده

درخت:

از دورترین ایام، تصویر مثالی درخت به مثابه آینه تمام نمای انسان و ژرف ترین خواستهای اوست. این تصویر مثالی، زایندهی انبوهی رمز است که در شاخه های بیشمار گسترش می یابند و خرمن خرمن در بستر اساطیر و دیانات و هنرها و ادبیات و تمدن های گوناگون می ریزند.

 

مونیک دوبکور در رمزهای زنده جان می گوید که درخت در کهن ترین تصویرش، بنا به توصیفی که از آن در اساطیر اولیه شده، درخت کیهانی غول پیکریست که رمز کیهان و آفرینش کیهان است. این درخت ستون و رکن کیهان است و زمین را به آسمان می پیوندد و وسیله ی دست یافتن به طاق آسمان و دیدار خدایان و گفتگو با آنست.

 

درخت زندگی درختی است که به علت طول عمر و زیبایی و سودمندیشان مقدس شمرده می شوند، از قبیل درخت سدر که چوبش گرانبهاست، نخل که خرما می دهد و ... .

 

فرهنگ نگاره ای: درخت زندگی در باغ عدن که میوه اش باعث جاودانگی می شد، مربوط به درخت کیهانی هندویی در ریگ ودا بود. از آن سوما یا آمریتا را تقطیر می کردند که آشام خدایان هندی بود و آن را با هئومای ایرانی و نکتار یونانی قابل مقایسه می دانستند، که همگی آن ها باعث زندگی جاوید، دانش کامل، خوشبختی و سایر آرزوها می باشد.

 

سرو:

 

نام علمی سرو از نام قدیمی یونانی آن اقتباس شده است و از دو واژه kuo به معنای تولید و parsio به معنای مساوی مشتق شده و به مناسبت تقارن شاخه ها و تاج درختان آنی می باشد.

 

درختان همیشه بهار مانند سرو و سرو آزاد و کاج، نزد بسیاری از اقوام مدیترانه ای و آسیایی نماد جاودانگی، یعنی حیات پس از مرگ است. و از اینجاست که کنارگورها در یونان باستان، ایتالیا، خاورمیانه(ایران)، هندوستان و چین و همچنین اروپای مسیحی یافت می شود و از این لحاظ، مربوط به امور تدفینی بود، که بدن را پس از مرگ از فساد حفظ می کرد. بر روی یادمانهای مربوط به میترا(مهر)، هفت سرو دلالت بر هفت سیاره دارد، که روح، در سفر خود به سوی آسمان، از آنها می گذرد.

 

انواع سرو:

 

 

 

تقدس درخت در میان ایرانیان

 

زیباپسندی و علاقه ایرانیان باستان به درخت به آنجا کشید که پیامبرش سروی از بهشت به ارمغان آورده و در کاشمر کاشت.

 

اگر لغتنامه دهخدا را تورقی بزنید در زیر مدخل سرو اینطور نوشته است:

 

نام درختی است معروف و مشهور ؛ و آن سه قسم می باشد:

 

یکی سرو آزاد( که چون شاخه هایش راست رسته و یا چون از قید کجی و ناراستی و پیوستن به شاخ درختان دیگر فارغ است به این نام خوانده شده . بعضی گویند : هر درختی که میوه ندهد آن را آزاد خوانند و چون سرو میوه ندهد آن را آزاد خوانند.

 

 

 

و دیگری سرو سهی( که دو شاخش راست رسته باشد. چه سهی به معنی راست آمده است{ برهان؛ غیاث})

 

و سیم سرو ناز( که شاخه هایش متمایل است)، و عربان سرو را شجره الحیات خوانند، چه گویند: هر جا که سرو هست، مار هم هست( در این باره می توان در ادامه ی این مبحث به حضور شیطان در شاه درخت اصحاب رسّ و همین طور در داستان درخت هولوپو به حضور مار اشاره کرد)

 

دکتر محمد یاحقی می گوید که درباورهای اسطوره ای ایران انتساب صفت آزادگی به سرو یادگار ارتباط آن با ناهید است که در اساطیر و افسانه ها رمزی از آزادی و آزادگی به شمار می رود.همچنین اضافه می کند سرو راست قامت، مانند مورد و هوم مقدس و از دیرباز، علامت خاص ایرانیان بوده است. که مطابق روایات ایرانی، زردشت این درخت را از بهشت آورد و در پیش در آتشکده کاشت(سرو کاشمر).

 

گرت زدست برآید چو نخل باش کریم / ورت زدست نیاید چو "سرو" باش آزاد(حافظ)

 

 

 

نقش سرو در دوره هخامنشی:

 

نظر دکتر حبیب ا... در کتاب تخت جمشید از نگاهی دیگر این می باشد که سرو نماد اهورامزدا، نخل نماد میترا و نیلوفر نماد آناهیتاست که در مکان های مخصوص در تخت جمشید حجاری شده و بازگوکننده اعتقادات و احترام آنها به این هدیه اهورایی می باشد.

 

بنیان شکل گیری بته جقه در دوران ساسانی:

 

 

 

در هنر ساسانی به کرات از بالهایی که به تعبیر نویسندگان معتبر، بال و به نظر نگارنده کتاب بته جقه چیست؟ برگها و حتی سرو خمیده می باشد استفاده شده است و همچنین مانند هنر هخامنشیان حیوانات بالدار مقدس می باشند. حتی در کلاه پادشاهان ساسانی نیز ردپایی از پر و یا همان بال به تعبیر علینقی وزیری صاحب کتاب تاریخ عمومی هنرهای مصور قبل از تاریخ تا اسلام دیده می شود. آرتور پوپ در کتاب شاهکارهای هنر ایران اشاره می کند که مزدک در راه آزادی و شکست نظام طبقاتی زمان خود(ساسانیان) گام بزرگی برداشت و او نیز همچون سرو، آزاده بود و آزادی را می پرستید و چه زیبا بود که در این زمان پیروانش، برای بزرگداشت و به یاد ماندن نام بزرگ و عقاید عمیقش سرو را که در بین ایرانیان باستان بسیار مقدس و قابل توجه و علامت آزادی و پایداری و مقاومت بود، به حالت خمیده و سوگوار نقش کردند و بدینوسیله بر آن شدند تا راه مزدک همچنان پایدار بماند و حق خود را به مزدک ادا نمایند و همین مسئله به مرور زمان پایه های ظهور بته جقه را در ایران پدید آورد. بنابراین می توان دانست که بته جقه اصالتی بسیار عمیق و جاودان دارد، گو اینکه اگر چنین نبود این طرح نیز مانند نقوش فراوان دیگر به دست فراموشی سپرده می شد.

 

به استناد روایات تاریخی علت پیدایش بته جقه را می توان مرگ مزدک در راه آزادی و شکست نظام طبقاتی دوره ساسانیان دانست.

 

بته جقه:

 

همانطور که درلغتنامه دهخدا آمده که جقه یا پرک بته ای است ، ساخته شده از پر پرندگان که بر بالای کلاه پادشاهان ایران است و آن تغیر یافته سرو سرافکنده است . نشانی از ایران و ایرانیان وحکایت کننده از راستی وتواضع ایشان است.

 

نقشی که بر شال های ترمه و قلم کاری های اصفهان دیده می شود شکل سروی است که نوک آن بر اثر وزش باد خم شده باشد.

 

بته جقه در دوران اسلامی:

 

نخستین بار که نگاره ی باستانی بته ای به معنای واقعی جقه می شود زیور کلاه امیران می گردد در پایان دهه ی سوم سده ی نهم هجری است که در مجلس مینیاتور مقدمه ی شاهنامه بایسانقوری(829 ه ق) اثر میر مصور، دستار کلاه دو تن از امیران مزین بدان است. در این مجلس مینیاتور، پادشاهی که بر تخت نشسته(سلطان محمود غزنوی) همان تاج کنگره دار در سده های پیشین را بر سر دارد، بدون پرکهای قائم(غیر بته ای) که در برخی از نقاشی های آن دوران زیور تاج پادشاهان بود.

 

در نیمه های سده ی دهم نقشمایه ی بته ای منزلتی ویژه و جایگاهی برتر پیدا می کند و بسان علامت شاهی و فرمانروایی زیور کلاه دستار گونه ی شاهان و شاهزادگان می گردد.

 

از این زمان است که بته جقه به مفهوم واقعی خود مصداق می یابد و شأن نمادی نخستین( که تجسم رمزی و آذینی جاودانگی و بی مرگی وخرمی پاینده ی درخت سرو بود) در جایگاه بالاتر اعتلا می یابد و نماد فرمانروایی و قدرت مطلقه می شود.

 

ناگفته پیداست که آنچه وجه تمایز شاهان و شاهزادگان و زیور سر فرمانروایان باشد، لاجرم در نظام پادشاهی از حرمت عظیم و حتی تقدس برخوردار می شود که به هیچ رو نباید در معرض هتک حرمت قرار گیرد و یا بر زمین گسترده شود و پایمال و لگدمال شود. درست به همین دلیل است که ما تا پایان کار صفویان نقشمایه ی بته جقه را در هیچ یک از قالیهای گرانقدر صفوی اثری از این نگاره نمی بینیم.

 

همانطور که گفته شد بته جقه ریشه در دوران باستان دارد. و از زمانیکه نقشهای اسلیمی که نقشهایی برگرفته از گیاهان است بکار گرفته شد بته جقه هم با آن تلفیق گردید.

 

بته جقه بر روی آثار:

 

نقش بته جقه بر روی دستبافهایی از قبیل ترمه، پته دوزی، قالی، کاشیکاری، و لباسهای ورزشکاران باستانی کار می توان مشاهده کرد.

 

سرو ابرقو: این سرو با ارتفاع قریب به 25 متر و قطر تنه 5/4 متر کاملا سرسبز و پابرجاست و به اظهار پروفسور الکساندر روف روسی عمر آن 4 تا 5 هزار سال تخمین زده می شود. این سرو تا حدی دربین مردم از وجهه ی تقدس برخوردار است که مردم به قصد تبرک و دلایل مذهبی پارچه و نخهایی بسته اند.

 

گلستان سعدی: چندین درخت نامور که خدای عزوجل آفریده است و برومند، هیچ را آزاد نخوانده اند مگر سرو را که ثمره ای ندارد. در این چه حکمت است؟ گفت: هر درختی را ثمره ای معین است که به وقتی معلوم به وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این صفت آزادگان است.

 

مارتین ورمازن: در آیین میترا نیز درخت سرو، وقف خورشید است.

 

 

 

منابع:

 

1. لغتنامه دهخدا

 

2. شناخت طرحها و نقشه های فرش ایران و جهان، ابوالفضل وکیلی،

 

3. گیاهان مقدس، پروفسور شفیع جوادی، چاپ دوم سال 74، موسسه جغرافیایی و انتشاراتی ارشاد

 

4. "سرو مهر یا درخت یلدا"، روزنامه اعتماد ملی، 16 آذر 87 ، ش 816

 

5. سیر و تحول بته جقه در ایران، سمانه کاکاوند، مقاله از اینترنت

 

6. شاهنامه فردوسی

 

7. رمزهای زنده جان، مونیک دو بو کور، ترجمه جلال ستاری، چاپ سوم 1387، نشر مرکز

 

8. بته جقه چیست؟، طاهره عطروش، چاپ اول 1385، انتشارات سی بال هنرچ

 

9. فرهنگ نگاره ای نمادها در فرهنگ شرق و غرب، جیمز هال، ترجمه از رقیه بهزادی، چاپ اول 1380، موسسه فرهنگ معاصر

 

10. فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، دکتر محمد جعفر یاحقی، چاپ دوم 1375، نشر سروش

 

11. تخت جمشید از نگاهی دیگر، دکتر عبدا... حبیب ا...، چاپ دوم زمستان 1377، نشر بنیاد فارس شناسی

 

12. شاهکارهای هنر ایران، آرتور آپهام پوپ، اقتباس و نگارش: دکتر پرویز ناتل خانلری، با همکاری موسسه انتشارات وانکلین تهران-نیویورک، چاپ 1945

 

 با تشکر از توجه شما


:: برچسب‌ها: هنر, چلیپا, باغ, اثار باستانی



چلیپا جاودانه جهانی چلیپا و اسلام
نوشته شده در جمعه ٤ بهمن ۱۳٩٢
ساعت : ٦:٢۸ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

چلیپا جاودانه جهانی(8)-چلیپا و اسلام

چلیپا و اسلام

مسجد جامع عتیق اصفهان

با ورود اسلام بسیاری از راه و روش‌های ایرانیان که نیکو بودند و گیرایی داشتند نه تنها زنده ماند بلکه پیشرو و بالنده هم شد .من جمله چلیپا چلیپا هم از زیبایی برخوردار بود و هم رنگ دینی داشت و مقدس به شمار می‌رفت و فراموش نشد. این یادمان با گیرایی گذشته خود در دوره اسلامی نیز کاربرد داشت و زندگانی دیگر آغاز کرد.

چلیپا و اسلام

با ورود اسلام بسیاری از راه و روش‌های ایرانیان که نیکو بودند و گیرایی داشتند نه تنها زنده ماند بلکه پیشرو و بالنده هم شد .من جمله چلیپا چلیپا هم از زیبایی برخوردار بود و هم رنگ دینی داشت و مقدس به شمار می‌رفت و فراموش نشد. این یادمان با گیرایی گذشته خود در دوره اسلامی نیز کاربرد داشت و زندگانی دیگر آغاز کرد.

از شکست ساسانیان تا سده 4 هجری این نماد پویایی چندانی نداشته و از کاربرد آن جز در نزد مسیحیان آگاهی فراوانی نداریم زیرا اندک است. اما رفته رفته زندگی دوباره یافته و پیکره‌ای که در اعتقاد مردم جای گرفته و نمایانگر جاودانگی و ابدیت بوده است . دوباره به خدمت مذهب درآمده و والاترین سرچشمه آرایش در هنر اسلامی شده است چونان که با ساختن یک شبکه گسترده و پردامنه با نام  "ا..." محمد، علی، با طرح‌های دیگرگونه نماد یگانگی وحدت همه شده است .

در روایات گفته پیامبر زمانی که به معراج می‌رفت سوار بر براق بود در نگارگری‌های دینی در جاهای گوناگون کشور به ویژه آنچه در شمال سرزمین ماست براق، تنه اسب، دم طاووس، سر انسان، بال فرشته‌ و کلاه ایرانی به سر دارد .

آنچه از دید ما ارزشمند می‌باشد آن است که در پاره‌ای از این پیکره‌ها بر پیشانی براق چلیپا نقش شده است .

   

   

کاشیکاری از آرامگاه بایزید که کلمه "علی" را چلیپا وار نگاشته اند.

  

   

   

   

   

اصفهان، مسجد جامع، ایوان درویش، واژه الله در چهارگوشه و نام محمد تشکیل دهنده چلیپا

   

   

   

 

اصفهان، مسجد جامع، ایوان استاد، واژه "علی"

   

چرخ خورشید میان تهی در مسجد جامع اصفهان روی دیوار ایوان جلوی گنبد خواجه نظام الملک

 چلیپا جاودانه جهانی(8)-چلیپا و اسلام

 

جمعه یکم بهمن 1389 20:53

 


:: برچسب‌ها: چلیپا, هنر, اثار باستانی



ساعت : ٦:۱٥ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

دیدار با استاد برجسته هنر کاشیکاری ایران

 

ماهرالنقش استاد بزرگ و مسلم هنر کاشیکاری جهان امروز است.

این استاد فرهیخته با بیش از هشتاد سال سن پربرکت هنوز هم پر جنب و جوش است.

هنوز هم بعد از هشتاد سال عمر به دنبال یادگیری و آموختن است.

 

 

رنگ و عشق
ماهرالنقش یادگار ارزشمند و میراث گرانبهای فرهنگی و هنری کشور ماست همیشه آرزو داشتم تا با استاد ملاقاتی داشته باشم که با همت یکی از دوستان که اصرار داشت نامی از او نبرم این اتفاق فرخنده رخ داد.

ما مردم عجیبی هستیم.

عده‌ای در عین بی‌هنری و بی دانشی چنان شهره خاص و عام می‌شوند که امر به خودشان هم مشتبه می‌شود که حتماً خبری هست. و عده‌ای در کمال علم و هنر چنان در گمنامی به سر می‌برند که گویی عابری هستند در کوچه پس کوچه‌های این شهر شلوغ.


توان نشریه مسافران چه اندازه است؟ می‌دانیم که اندک، اما با همین توان سعی داریم به سراغ بزرگان این سرزمین پرگهر برویم تا جایی که می‌توانیم قدرشناس آنها باشیم. و استاد ماهرالنقش از افرادی است که مثل و مانند ندارد.


با او به گفتگو نشستیم و گفتگویی که آغازش با شوق دیدار همراه بود و پایانش با حکایت دل پرخون استاد. لطفاً مطالعه فرمائید.





استاد، جنابعالی سابقه‌ای طولانی در معماری سنتی دارید در سالهای خیلی دور در مدارس عالی، هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها کتابی به قلم جنابعالی تدریس می‌شد به نام اصول فنی ساختمان که هنوز این کتاب به عنوان اولین کتاب از دروس پایه فنی در مدارس عالی و دانشگاه‌ها تدریس می‌شود البته کتابهای زیادی از جنابعالی با عناوین خط بنایی، کاشی‌کاری، مسجد حکیم و دهها اثر دیگر به چاپ رسیده با چنین زمینه‌ای می‌پرسم بهترین کار کاشیکاری که تخصص شما بیشتر روی آن است در کارهای دوران گذشته کدام است؟


• در سال 1339 بنا به دعوت دانشگاه علم و صنعت که در آن روزها به نام انستیتو تکنولوژی تهران بود وارد مرحله درسی شدم. برای تدریس نیاز به کتاب یا کتابهایی برای مطالعه بود ولی به هر کتابفروشی که سر می‌زدم اظهار بی‌اطلاعی از وجود چنین کتابهایی می‌کردند، بنابراین بر آن شدم که از هنرستانهای کشور کمک بگیرم!

پس از جستجو، مطلع شدم هنرجویان هنرستانها از جزوه و گفته‌های اساتید خود استفاده می‌کنند. در نتیجه در هر هنرستانی درس فنی برابر بود با آنچه استادان رشته‌های درسی برای هنرجویان از دانسته‌های خود بیان می‌کردند و جزوات با هم تفاوتهایی را داشتند.


هنرجویان هنرستانها بعد از گرفتن دیپلم، محلی برای ادامه تحصیل نداشتند و به نام تکنسین وارد مرحله کار می‌شدند.


اگر اشتباه نکنم در سال 1342 دانشگاه علم و صنعت کلاسهایی را برای پیشرفت این هنرجویان دائر کرد و در دو مرحله روزانه و شبانه دانشجو پذیرفت، بنابراین چون تعداد فارغ‌التحصیلان هنرستانها زیاد بود قرار بر این شد از آنها امتحان ورودی به عمل آید.

طرح سوالات امتحان ورودی قسمت ساختمان به عهده اینجانب گذاشته شد بعد از یکی دو سال که امتحانات برگزار شد و هنرجویان فهمیدند که طرح سوالات قسمت ساختمان با من است از گوشه و کنار کشور سوال می‌کردند که چه کتاب یا کتابهایی را مطالعه کنیم و من در جواب عاجز بودم چون کتابی غیر از جزوه‌ها نبود. در فکر فرو رفتم یادآور می‌شوم که قبلاً هم به من پیشنهاد برای نوشتن کتاب شده بود ولی خود را لایق چنین کاری نمی‌دانستم بنابراین دست به کار شدم و پس از مطالعه زیاد در سال 1344 کتابی به نام اصول عملی ساختمان در دویست صفحه نوشتم و خیلی سعی کردم با درسهای هنرستانها مطابقت داشته باشد. در آن روزها دانشگاه هیأت علمی داشت که نوشته‌های وارده را مطالعه و پس از بررسی و اظهار نظر چاپ یا رد می‌کردند.

با خود گفتم بهتر آن است که نوشته‌ها را به هیأت علمی ارایه کنم و این کار را کردم که پس از بررسی و مطالعه، با رای مثبت هیأت علمی مواجه شد و همه به من تبریک گفتند و کتاب به چاپ رسید و مورد استقبال هنرجویان قرار گرفت از این مسأله خوشحال بودم. نوشتن را ادامه دادم تا سال 1350 که کتاب اصول فنی ساختمان را در 420 صفحه به چاپ رساندم و در سراسر کشور توزیع شد و همه دانشکده‌های معماری و هنرجویان هنرستانها از آن بهره بردند و در سال 1359 با پیروزی انقلاب آموزش فنی و حرفه‌ای کشور از افراد فنی برای نوشتن کتابهای درسی برای همه رشته‌ها دعوت به عمل آورد تا کتابهای درس فنی هنرستانها را تدوین کنند بنابراین از من هم برای نوشتن کتابهای درسی رشته ساختمان دعوت شد و در یک گروه سه نفری به این مهم ادامه دادیم تا کتابها نوشته و آماده شد.

از سال 1360 هنرستانهای کشور مانند دیگر مدارس از کتاب بهره می‌بردند و کتاب فنی در اختیار هنرجویان قرار داده شد و در سال 1379 دفتر فنی آموزش و پرورش تجدید نظر در کتابهای درسی رشته ساختمان را به اینجانب محول کرد

(کتاب اصول فنی ساختمان پایه‌گذار کتابهای درس فنی در ایران شد)

کتاب اصول فنی ساختمان که از لحاظ فنی و پایه‌گذار برای همه قشرهای ساختمانی مثل دانشجویان، هنرجویان و حتی دست‌اندرکاران ساختمان مانند مهندسین فارغ‌التحصیل و دیگر قشرهای ساختمانی کاربرد داشت.

هر دو یا سه سال یک بار تجدید چاپ می‌شد تا در سال 1383 و گذشت بیش از 30 سال و تغییر بعضی از مصالح ساختمانی و به کار گرفتن تکنولوژی روز و مطابقت دادن آن با استانداردهای موجود تجدید نظر در متن آن به عمل آمد و چاپ یازدهم به علاقه‌مندان تقدیم گردید و اینک منتظر چاپ دوازدهم می‌باشیم.





از سالهای 1348 بررسی و تدوین کتابهای کاشیکاری ایران را که سالها در دست مطالعه داشتم شروع کردم و در سالهای 1361 تا 1365 این مهم انجام شد.

کاشیکاری که شاید ده قرن اساتید ورزیده‌ای روی آن کار کرده‌اند و یکی پس از دیگری کارها و دانسته‌های خود را سینه به سینه انتقال داده‌اند از فوت و فن‌های آن چیزی نمی‌گفتند و راجع به نوشتن کتاب یا کتابهایی که با آنها صحبت می‌شد می‌گفتند ممکن نیست بتوان نقش و نگارهای کاشیکاری را نوشت و اعتقاد آنها بر این بود که باید سینه به سینه آن را انتقال داد.

باید در جواب شما بگویم دوره صفویه اوج کاشیکاری ایران بود و با جرات می‌گویم سرمشق کاشیکاری ایران را هنرمندان کاشیکار دوره صفویه نوشتند و درسی را شروع کردند که صدای آن سالها در گوش هنرمندان کاشیکار باقی خواهد ماند.

می‌شود خواهش کنم بفرمائید که چند سال دارید؟

با توجه به سپری کردن این همه سالهای عمر پربار در زمینه مسیر خدمت به هنر این مرز و بوم که بارزترین نشانه آن موی سپیدتان است و به زبانی ساده‌تر از متقدمین و متاخرین هنر معماری کشور هستید و معماری دوران مختلف را درک کرده‌اید یعنی مرحله اول رضا شاهی، مرحله دوم دوران محمدرضا تا شروع انقلاب اسلامی چه نکات شاخصی را می‌توانید به عنوان شاخصه معماری آن دوران نام ببرید؟


• من در سال 1301 در اصفهان در یک خانواده معمار سنتی به دنیا آمدم و در جوانی به این کار عشق ورزیدم و مطالعات زیادی را انجام داده‌ام، معماران سنتی و پیشکسوتان هنر معماری از زمانهای دور برای خود تجربه‌هایی آموخته بودند تا در زمان نیاز از آن بهره برند.

باید یادآور شوم که تا قبل از معماری نو و دانشکده‌های معماری و فنی تمام طراحی‌ها یا محاسبات و تزیینات یک ساختمان به عهده معمار بود و کسی به آسانی نمی‌توانست بگوید من معمار هستم. شناخت مردم هم با تجربه معماران همراه بود.


قصور پادشاهان، کاخهای حکمرانان، خانه‌های اشراف و ثروت‌مندان و اهل ذوق، مساجد، اماکن متبرکه و ساختن بناهای مذهبی که امروز یکی پس از دیگری از لحاظ معماری، محاسبات، تزیین با نکته‌های زیادی همراه است و قابل یک بررسی کامل می‌باشد از گذشتگان به آیندگان به ارث رسیده و امروزه سازمانی به نام میراث فرهنگی باید از آنها نگهداری و حفاظت کند.

این آثار دسترنج همان معمارانی است که نه دانشگاه و نه دانشکده معماری دیده بودند و با کار و تجربه اندوختن و دود چراغ خوردن‌ها به این مقام رسیدند.





ضمناً یادآور می‌شوم که در شهریور 1386 کنگره‌ای به نام کنگره ریاضیات معماری ایران اسلامی توسط خانه ریاضیات اصفهان و کشور هلند در اصفهان برگزار می‌شود که مروری بر معماری گذشته و ریاضیات معمارانی که توانسته‌اند محاسبات مسجد جامع، مسجد شیخ لطف‌اله و مسجد شاه و مشابه آنها را انجام دهند باشد مقالات رسیده این کنگره چاپ و در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.


معماران ایرانی با شناخت روی آب و هوای هر منطقه و حفر چاه‌هایی (گمانه) به منظور اطلاع پیدا کردن از لایه‌های زمین توانستند به فراخور آب و هوا و استحکام زمین بنا بسازند.


معماران به سرای خود اکتفا نکردند و پا را فراتر نهادند و به هر شهر و دیاری که از هنر و هنرمند استقبال می‌شد می‌رفتند و آثاری زیربنایی با تزیینات خاص خود، که برای ابد ماندگار باشد می‌ساختند. در کشور هندوستان قصرهای بی‌مانند قلعه سرخ و مشابه را بنا کردند و با انواع هنرها آن را تزیین نمودند در گوشه سقفی دیدم یک بیت شعر را با خط نستعلیق فارسی گچبری و نوشته بودند:


«اگر گویی بهشتی در زمین است همین است و همین است و همین است.»
ساختمان زیبای تاج محل که امروزه مایه افتخار جهانیان است و هرساله میلیونها گردشگر از این بنا دیدن می‌کنند به دست استاد عیسی شیرازی طراحی و ساخته شده است. در مسجد جهانشاه در پاکستان و مسجد وزیرخان در لاهور که به دست معماران ایرانی ساخته شده انواع اشعار فارسی با خط نستعلیق با کاشی و حکاکی روی سنگ و گره‌سازیهای معرق و هفت رنگی را بر پیکره بناها ساخته‌اند که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. در افغانستان کاشیکاری‌های مزار شریف و مسجد جامع هرات که ریشه در کاشیکاری ایرانی دارد ساخته شده، در کشورهای شمالی با آجر و کاشی خطوط معقلی و گره‌سازی را چنان زینت‌بخش بنا کرده‌اند که پس از سالها هنوز درخشندگی روز اول را داراست.
معماران با آگاهی از آب و هوای متنوع موجود (کویری- سردسیری- مرطوب و گرم) سعی بر آن داشته‌اند تا هوای مطبوع را به فضای داخلی خانه هدایت کنند و امروزه شاهد بسیاری از این بناها هستیم.






پس از گذشت زمان و نسل به نسل گشتن معماری در ایران و رسیدن به دوره فترت و رکود بازار کار که از زمان حکومت قاجار تا آغاز دولت پهلوی ادامه داشت در گوشه و کنار قصرها یا خانه‌هایی به نام … الدوله … السلطنه یا …. الممالک بدست وارثین معماری ساخته شد.
زمان می‌گذشت کشور با اغتشاشاتی همراه بود ناامنی و هرج و مرج زیاد شده بود مردم به فکر حفظ جان و مال خود بودند و وارثین معماری برای دل مشغولی خود و حفظ دانسته‌های خود به مداد و کاغذ روی آورده بودند و هرکدام به فراخور حال و کار خود، نقش‌هایی را در دفترها با کاغذهایی به هم پیوسته که به نام طومار خوانده می‌شد ثبت نمودند تا شاید روزی به کار آید. با استقرار پهلوی اول و نجات ممالک از هرج و مرج و امن شدن شهرها و شروع احداث بعضی ساختمانها و تغییر نام اداره مضتظرفه به نام صنایع ملی.
و تشکیل کارگاهی در اداره صنایع ملی و جمع کردن اساتید حرفه و فن و تشکیل کلاسهایی برای آموزش نوجوانان رونق هنر را دو چندان کرد، در دهه دوم تعمیرات کلی در مساجدی نظیر مسجد شیخ لطف ا…، مسجد جامع، مسجد شاه و مساجدی که در گذر زمان رو به خرابی رفته بود انجام شد. کاشیکاری قسمتهایی از مسجد سید اصفهان، استفاده نمودن از اساتید، احداث موزه ملی، بازگشایی موزه‌های متعدد در شهرستانها، تشکیل هنرستان هنرهای زیبا و دانشکده فنی از جمله اقداماتی بود که برای جوانان راهگشا گردید و جان تازه‌ای به معماری و شهر بخشید. زمان می‌گذشت ازدیاد جمعیت وسعت شهرها، احداث خیابانهای جدید و آنهایی که زمین‌هایشان در حاشیه خیابان قرار می‌گرفت سعی بر آن داشتند که ساختمانهایی زیبا بسازند.
در این زمان کارکشتگان معماری از آجر که از مصالح زیربنایی در ساختمان بود بهره برده و ساختمانهای زیادی را احداث نمودند که آثار این ابنیه را هنوز در خیابانهای ناصرخسرو و خیابان امیرکبیر تهران و… می‌توان مشاهده کرد. شهرستانها هم به تبعیت از پایتخت خالی از این مقوله نبودند. ساختمانهایی بنا شده بود و مردم سعی داشتند با آرامش نسبی که به وجود آمده به کار خود ادامه دهند، که با شعله‌ور شدن آتش جنگ جهانی دوم، ایران هم نتوانست از این شعله‌ها جان بدر برد بعد از جنگ و ازدیاد جمعیت و رکود بازار تجارت و فقر عمومی تعدادی سودجو به نام معمار در کنار خیابانها خانه‌هایی یک طبقه و دو طبقه در زمین‌هایی به عرض 5 الی 6 متر با دیوارهای تیغه‌ای بنا کردند.
در دهه 30 ورود معماران تحصیل کرده به میدان رقابت، معمارانی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند و آنهایی که در دانشکده‌های معماری داخلی از روی کتابهای خارجی معماری را یاد گرفته بودند بدون اطلاع از زندگی روزمره، آداب و رسوم مردم، هوای چهار فصل کشور و زندگی ملی و مذهبی ساختمانهایی را بنا نهادند که نه در زمستان توان گرم کردن آن را داشتند و نه در تابستان قادر به خنک کردن آن بودند، اتاق‌ها با پنجره‌های بزرگ شیشه‌ای، در و پنجره‌های آهنی و آلومینیومی بی‌محتوا و خلاصه خیلی چیزهای دیگر که شرح آن مفصل است.
اوایل دهه چهل با اقتباس از دیگر کشورها که با ازدیاد جمعیت روبرو بودند ساختن شهرکهای اقماری و آپارتمان‌سازی با آجر در سه و چهار طبقه شروع شد و سپس با ورود تکنولوژی نو یعنی ساختمانهای اسکلت فلزی و بتن و ساختن آپارتمانها در چندین طبقه و کم کم کوتاه شدن دست معماران سنتی و با تجربه از معماری اصیل و به انتها رسیدن عمر یک یک آنها، معماری شکل دیگری به خود گرفت به طوری که در دهه پنجاه تعداد انگشت‌شماری از معماران در سنینی بودند که دیگر قادر به کار نبودند ولی کسانی که به معماری ایران علاقه‌ای داشتند هنوز در فکر یادگیری و استفاده از آنها بودند.

از دقت نظر جنابعالی در پاسخ به سوالات متشکرم حال می‌خواهم بپرسم در دوران جمهوری اسلامی با توجه به گذشت نزدیک به سه دهه چه کارهایی را می‌توانیم شاخص بدانیم؟
• پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی و تحت الشعاع قرار گرفتن همه کارها با جنگ تا پیروزی آن با گسترش فضاهای فرهنگی- مذهبی، اماکن متبرکه، مسجدسازی و مصلی‌هایی که در آن نماز اقامه می‌شد از کارهای مهمی بود که شروع شد. ساختمانهای دولتی و نیمه‌تمام تحت شرایط خاص خود بود مسجدسازی و کارهای دینی مذهبی و خیریه که شروع شده بود با توجه به تورم روزافزون و نداشتن بودجه‌های آنچنانی که نیاز کارهای هنری بود و صرفه‌جویی‌های کارفرمایان برآن شدند که از ارزان‌ترین کارهای هنری بهره برند بنابراین در کاشیکاری مساجد از آجر و کاشی به شکل گل و بوته معرق توانستند دیواره‌ها را زینت دهند. در احداث مصلی‌های شهرها تا آنجا که توانستند از هنرمندان استفاده کردند و هنری تازه را پایه‌گذاری نمودند با عنایت به مرکزیت مصلی‌ها در جهان اسلام و با توجه به اینکه این محل جایگاه همه گروه‌های هنری و مذهبی بود به هنرهای به کار رفته در آنها توجه بیشتری شد با وجود تمام تلاش‌ها متاسفانه در اصفهان با آن همه هنر نهفته در ان شهر و نامگذاری آن به نام پایتخت فرهنگی جهان اسلام، شاهد ناهماهنگی گلدسته‌های مصلی اصفهان با سایر گلدسته‌های شهر اصفهان هستیم.
اماکن متبرکه و زیارتگاه‌ها که با ازدیاد جمعیت روزافزونی روبرو بود برنامه تازه‌ای را طلب می‌کرد. نیاز به توسعه این اماکن کاملاً به چشم می‌خورد مخصوصاً در حرم حضرت امام رضا (ع) که زیارتگاه مسلمین جهان می‌باشد چشمگیر جلوه می‌کرد و هر روز که می‌گذشت شاهد فشرده شدن جمعیت در صحن‌های قدیمی و بسته شدن راه عبور و مرور بودیم که متولیان وقت را بر آن داشت تا برنامه‌هایی را تدوین کنند و حریم حرم را گسترش دهند. بنابراین بعد از جلساتی و اتخاذ تصمیمات و مشاوره‌هایی گسترش حریم حرم به تصویب و با مشاورین آستان قدس رضوی هماهنگی لازم به عمل آمد. احداث صحن‌های اطراف حرم در آغاز ساخت و سازها از سرعت خوبی برخوردار نبود.
سال 1379 مدیریت عامل حریم حرم را به آقای مهندس عزیزیان سپردند. ایشان با توجه به سوابق کاری و آشنا بودن به تمام جوانب کار و دانستن نکاتی که هم جنبه اداری داشت و هم جنبه کاری، آغاز به فعالیت کردند. آقای مهندس عزیزیان جنبه‌های کاری مختلف را گسترش داد و با مدیریت قاطع که خاص اوست و مهندسین کار کشته و و کاردان که هر کدام برای خود مدیری لایق بودند و تفکیک کارها به فراخور هر گروه، توانست در جنبه‌های مختلف کار پیشرفتی شگرف را به وجود آورد. 
تا آنجایی که می‌دانم جنابعالی مباحث مربوط به میراث فرهنگی را به دلیل علاقه و تخصصتان تعقیب می‌کنید و به همین دلیل با مجله ما آشنا هستید اخیراً مهندس عزیزیان در یک مصاحبه اختصاصی پیرامون ساخت و سازهای بزرگ انجام شده در حریم حرم مطهر حضرت رضا (ع) با نشریه مسافران اعلام کرد که در فرصتی کمتر از 5 سال بالغ بر 45 هزار مترمربع کاشیکاری انجام داده است به همین دلیل ما نیز به عنوان خبرنگار به مجموعه حرم رفته و از نزدیک مشاهده کردیم که کارهای بزرگی از نظر حجمی و طراحی انجام شده بود و به همین دلیل با او به گفتگو نشستیم می‌پرسم به اعتقاد شما موارد مورد ادعای ایشان با توجه به اینکه کار کاشیکاری به دلیل ساختارش ظریف، حساس و زمان بر است عملی است؟!
• شما سوال کردید آیا ممکن است در مدت زمانی کوتاه 45 هزار متر مربع کاشیکاری هنری انجام داد با اینکه خودم در کنار آقای مهندس عزیزیان مشغول و نظاره‌گر کارها بوده‌ام به جرات به شما می‌گویم بله، مجموعه حریم حرم 45 هزار متر مربع کاشیکاری هنری را در مدت کوتاه انجام داده و قراردادها و اسناد مالی آن پرداختی‌ها در حسابداری حریم حرم موجود است و هر متر کاشیکاری مشخص است در کجا و در چه صحنی کار شده است.

مهندس عزیزیان در این مصاحبه مدعی شده که حرکتها و طرح‌های جدید با رنگهای جدید در اماکن متبرکه به غیر از آنچه تاکنون در بحث کاشی بوده انجام داده است و همانطور که خود نیز مشاهده کرده‌ام مشخصاً در کار «معقلی» و «خط بنایی» طرح‌های فوق‌العاده زیبا و جدید دیدم که تا به حال در معماری سنتی تجربه نشده بود آیا به اعتقاد شما کار جدیدی انجام شده و می‌شود گفت دوران جدیدی در معماری سنتی و کهن آغاز گردیده و با توجه به آرایه‌ها و نماسازی حرم مطهر حضرت رضا (ع) آیا این رویکرد لازمه این دوران بوده یا خیر؟
• باید توجه شما را به کاشیکاری و معقلی‌ها و خط بنایی‌هایی که در حریم حرم کار شده جلب نمایم که در نوع خود بی‌نظیر و برای اولین بار است که در حریم حرم به کار گرفته شده است. به گذشته دور برگردیم که گفتم سرمشق کاشیکاری را هنرمندان صفوی نوشتند. در زمان صفویه انشعاباتی که از کاشیکاری گرفته شد شامل خط بنایی بود که به خط بنایی معقلی نیز شهرت داشت و دیگر نقش معقلی که در همه هنرها می‌توانست کاربرد داشته باشد، بنابراین در حریم حرم تا آنجا که میسر بود از نقوش گره و نقوش کاشیکاری‌های معرق و خط بنایی‌ها و معقلی استفاده گردید. نوآوریهایی در کاشیکاری‌های جدید به وجود آمده که با کاشیکاری‌های قبل از انقلاب در مجموعه حرم تفاوتهایی دارد. بدون اینکه اقتباس و تقلیدی از گذشته شده باشد. حریم حرم را مناسب با زمان جمهوری اسلامی ایران و هنر هنرمندان روز را به نمایش گذاشتیم طرح و نقشه‌ها به دست اساتید پیشکسوت و کسانی که به هنر و کاشیکاری عشق می‌ورزند سپرده شد و پس از اجرا به دست مجریان مجرب که از قدیم الایام کاشیکاری‌های حرم را در دست اجرا داشتند سپرده شد.
در رنگ و لعاب روی کاشیها تجدید نظری به وجود آمد و آنهایی که با کاشیکاری سر و کار دارند حتماً اطلاع دارند که در گذشته و از دوره صفویان در کاشیکاری از رنگ‌های سیاه، سفید، لاجورد، فیروزه‌ای، زرد، قرمز و سبز که به نام کاشی هفت رنگی مشهور بوده مسجد جامع، مسجد شاه، معرقهای مسجد شیخ لطف‌ا… و دیگر مساجد و معقلی‌ها و بالاخره همه کاشیکاریها از کاشی هفت رنگ بهره می‌برد و گاهی در نقش‌ها شاید جای رنگها را عوض می‌کردند و تنوعی به کاشیکاری می‌دادند.
در حریم حرم و لعاب روی کاشیها، کارخانه کاشی سنتی قدس رضوی در لابراتور خود تلاشی را شروع کرد و با ترکیب رنگ لعاب‌ها توانست حدود هفت نوع رنگ لعاب در طیف‌های مختلف را ارایه دهد بنابراین اساتید پیشکسوت سعی بر آن داشتند که به رنگهای قبلی اکتفا نکرده و در کاشیکاری جدید تا آنجا که ممکن است از لعاب‌ها و یا رنگهای شاد استفاده کنند. بنابراین سعی بر آن شد که زوار یا زائرین در بدو ورود با رنگهای شاد روبرو شوند و هرچه به حرم نزدیکتر می‌شوند با تغییر رنگها و در نهایت با رنگهای قدیمی مانند لاجوردی و فیروزه‌ای و… روبرو شوند.
به گفته روان‌شناسان رنگهای شاد شادی آفرین است و رنگهای تیره غم را بر چهره می‌کشاند، ما هم سعی بر آن داشتیم که از رنگهای شاد استفاده کنیم و مردم را با چهره باز و گشاده خدمت حضرت بفرستیم.
به دستور آقای مهندس عزیزیان از میان کارگرانی که دست‌اندرکار هنر بودند و توانایی پیشرفت در آنها مشاهده می‌شد و تا آن زمان کسی روی آنها شناختی نداشت، انتخاب و پیشرفت آنها را به دست پیش‌کسوتان سپردند که بتوانند خلأ بعضی از هنرمندان را پر کنند. در این جا یادآور می‌شوم که طراحی، کاشیکاری و آجرکاری ایران که تخصص معماران گذشته است با تحقیقاتی که روی آنها انجام داده‌ام، طراحی و نقشهای جدیدی که می‌توانست ساخت آن با کاشی و آجر میسر باشد و هنر کاشیکاری و آجرکاری را زنده کند با سبک و سیاقی جدید در حریم حرم حضرت رضا (ع)، مصلی امام خمینی تبریز، دانشگاه ارومیه، دانشکده توانبخشی دانشگاه اصفهان، دانشگاه الزهرا تهران و دانشگاه‌های دیگر بر پیکره بناها به نمایش درآورم و کتابهایی را در زمینه‌های مختلف طراحی، هنری با توضیحات کافی برای آنهایی که مشتاق هنر ایران هستند به رشته تحریر درآورده‌ام تا راه‌گشای دوستان باشد.
امید است که توانسته باشم در زمان جمهوری اسلامی، هنر اسلامی را به هنرمندان و هنر دوستان اسلامی هدیه کرده باشم.

q برای کسانی که برای هنر کاشی‌کاری ایران علاقه‌مند هستند چه فکری کرده‌اید؟ کتابی یا کتابهایی برای چاپ دارید یا خیر؟ اگر دارید در چه مرحله‌ای از چاپ می‌باشد؟
• با این سوال شما درددل کهنه‌ی مرا تازه کردید. باور کنید که دلم خون است بارها گفته‌ام که کتابهایی کاشیکاری ایران که 5 جلد آن پیش از این به چاپ رسیده و در اختیار دانشجویان قرار گرفته است، در ده جلد چاپ خواهد شد. در زمان جنگ تحمیلی طرح‌ها، ماکتها و نوشته‌های 5 جلد بعدی ادامه کتابها را آماده کرده بودم و در نایلون بسته‌بندی شده بود و در مکانهایی پنهان که مبادا از بین برود یا مبادا خطراتی متوجه آن گردد مخفی کردم بعد از جنگ و به دعوت سازمان میراث فرهنگی کتابها به کمیته کتاب آن سازمان ارایه و تایید شد و تاکید شد که باید هرچه زودتر چاپ شود. کتابها را از من گرفتند ولی هر روز کار به تعویق افتاد و رییس یا کارمندی عوض شد و مجدداً کتابها را به کمیته کتاب ارجاع دادند به جرات می‌گویم 3 یا 4 بار این عمل تکرار و تایید شد ولی هیچ وقت کتابها چاپ نگردید و هر روز به نوعی چوب لای چرخ گذاشتند و بالاخره پس از 7 سال و ناراحتی‌های به وجود آمده با مشکلاتی توانستم کتابها را از میراث فرهنگی پس بگیرم و بعد از آن با انتشارات سروش موضوع را در میان گذاشتم که با استقبال مواجه شد. قراردادی با آنها به امضاء رسید و کتابها در زمان ویراستاری بود که سران سروش تغییر کردند. و مجدداً کتابها به دست‌انداز برخورد کرد و در بایگانی 3 تا 4 سال انتظار کشید و همچنان کتابها در بایگانی مانده است.
در نامه‌ای درخواست نمودم کتابها را پس دهید، گفته شد به هیچ وجه پس داده نمی‌شود خودمان چاپ می‌کنیم در سال 1384 دوباره سران سروش تغییر کردند و همچنان کتابها در بایگانی مانده است هرچه اصرار کردم که عمر من ممکن است کفاف ندهد گفتند زنده‌ای و چاپ کتابها را خواهی دید. گفتند سرمایه سنگین می‌طلبد با پیدا نمودن شریکی این اقدام انجام خواهد شد. خودم شریکی برایشان پیدا کردم ولی هنوز این قضیه به نتیجه‌ای نرسیده است امیدم این است که در زنده بودن من این کتابها چاپ گردد. باید یادآور شوم که هنرستان فنی و حرفه‌ای وزارتخانه‌های مختلف، دانشگاهها به دنبال کتاب می‌گردند ولی کتابهایی مانند کاشیکاری ایران که قسمتی از آن چاپ شد، جوابگوی دانشگاهها می‌باشد در حال حاضر نایاب و بازار سیاه دارد و چاپ قسمت دوم آن با این مشکلات مواجه گردیده است من نمی‌دانم چرا به فکر ایجاد دموکراسی برای چاپ چنین کتابهایی نیستند که حداقل پایه و بنیادی باشد و لو اینکه این سرمایه‌ها از بین برود به عبارتی کتابهایی باقی بماند که در آینده جوابگوی علاقه‌مندان به هنر این مرز و بوم باشد. همه به دنبال سود هستند نه هنر و علم.
نکته آخر همه گله دارند که اساتید علم و هنر فوت و فن کارهای خود را نمی‌گفتند و نمی‌گویند من سالهاست که فریاد می‌زنم آنچه در توان دارم می‌گویم ولی گوش شنوایی نیست. بنابراین اساتید قدیمی هم مانند من ممکن است با مشکلاتی این چنین روبرو بوده‌اند در خاتمه خدا نیامرزد کسی را که پس از مرگ من بگوید، ماهرالنقش می‌دانست و نگفت و با خود به گور برد. همه بدانند که برای چاپ کتاب هنر اسلامی به التماس افتاده‌ام.

برگرفته شده از :

http://www.mosaferan.ir

دیدار با استاد برجسته هنر کاشیکاری ایران نویسنده :  ولدی  - شنبه

۱۳۸۸

گرداوری و ویرایش : گروه جامع پیمانکاران ساختمان


:: برچسب‌ها: هنر, هنر معماری, آب, گچبری



ساعت : ٥:۱۸ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 

رویکردها در هنر نقاشی دوران قاجار

نقاشی دوره قاجار

در این مطلب به هنر در دوره قاجار میپردازیم ، اکثر مقالات در این بخش از سایتهایی که بطور پراکنده به هنر در دوره قاجار می پرداختند گرداوری شده . از آنجایی که این گروه هم از نظر کار روزانه و هم از نظر تحصیلات و زندگی حرفه ای با هنر در ارتباط هستند مجموعه ای از مطالب را با موضوع هنر و معماری در این سایت مشاهده میکنید که امیدواریم ما را با نظرات و پیشنهادات خود یاری دهید .

گروه معماری و هنر فن و هنر ایران زمین / فربد حیدری .

 

می توان نقاشی قاجار را به لحاظ پروردگی اسلوبها به دو دوره تقسیم کرد:

 

مقاله مرتبط با موضوع را میتوانید در انتها دانلود فرمایید :


 

 منبع :سایت تبیان


رویکردها در هنر نقاشی دوران قاجار

نقاشی دوره قاجار

در این مطلب به هنر در دوره قاجار میپردازیم ، اکثر مقالات در این بخش از سایتهایی که بطور پراکنده به هنر در دوره قاجار می پرداختند گرداوری شده . از آنجایی که این گروه هم از نظر کار روزانه و هم از نظر تحصیلات و زندگی حرفه ای با هنر در ارتباط هستند مجموعه ای از مطالب را با موضوع هنر و معماری در این سایت مشاهده میکنید که امیدواریم ما را با نظرات و پیشنهادات خود یاری دهید . گروه معماری و هنر فن و هنر ایران زمین / فربد حیدری .

 

می توان نقاشی قاجار را به لحاظ پروردگی اسلوبها به دو دوره تقسیم کرد:

دوره اول: شامل دوره حکومت آقا محمد خان (1193-1211هـ.ق)، فتحعلیشاه (1211-1249 هـ.ق) و دوره محمد شاه (1249-1263 هـ.ق) است که در آن برجسته نمایی و ژرفنمایی فرنگی سازی با ترکیب بندیها و شگردهای سنتی نگارگری ایرانی درهم آمیخت و آثاری پدید آورد که به لحاظ بصری ناپخته و خام و بد اندام بود. کیفیت تزئینی نقاشی ایرانی در رنگ بندی و طرح بندی این آثار کاملا مشهود است.

 

دوره دوم تقریبا شامل دوره پنجاه ساله ناصرالدین شاه (1263-1313 هـ.ق) و پس از آن است. در این دوره نقاشی قاجار به تدریج به حالت میانه ی پیشین خود را با اسلوب اروپایی کنار گذاشت و یک سر پایبند اصول و قراردادهای آن شد و محصول این دوره شکل گیری کامل ناتورالیسم نقاشی اروپایی در صحنه ی هنرهای ایرانی بود که در دست کمال الملک و شاگردانش به اوج کمال رسید و بعدها نیز ادامه یافت.

 

تحولات نقاشی در دوره اول

نقاشی دوره اول قاجار بیان کننده شکوه و شوکت دربار با پوششی از حس و ذوق است. این نقاشی جاه طلبیهای آرمانی دربار را به صحه گذاشت و تا حدودی از نظر سبک و سیاق از پیشینه ی صفوی خود جداشد.

در این دوره تاثیرات نقاشی اروپایی جز نقاشی روسی و گرجی، چندان چشمگیر نیست و از نظر موضوعی نوعی باستان گرایی بدان حاکم است. در آن تصویرپردازی شکوهمند درباری با موضوعات دوره باستان (هخامنشی تا ساسانی) جای مضامین عاشقانه و عاطفی دوره ی زندیه و حتی دوره متاخر صفوی را گرفت. موضوعات مهم این دوره، مجالس یعنی شکار، نبرد و جلوس ، بیان کننده زندگی درباری است که به صورت تک پرده و یا تصاویر چرخه ای اجرا شده است. در این دوره رنگ بندی درخشان و پر زرق و برق و اجرای خطی شکلها به جای شکل بندی های ساده و سایه پردازی قراردادی دوره رندیه نشست.

 

 

 

نقش بندیهای تزئینی و حالات تمام رخ تابلوها برای تزئین ملایم سبک نقاشی دوره زندیه بود. در نقاشیهای این دوره به فراوانی می توان از یکدستی ترکیب بندی های ایستا همراه با عناصر عمودی و افقی در یک فضای بسته ی اندورنی سراغ گرفت.

پیکرنگاری های جدید آرمانی همراه با ابروهای به هم پیوسته و بینیهای عقابی و چشمان الماس گون، بارها در نقاشی این دوره تکرار شد. به این ویژگیها باید ریش بلند سیاه، انگشتان حنا بسته، کمر باریک و غیره را نیز افزود.

چند گونگی اشکال، پهنه و اندازه نقاشیها از ویژگیهای دیگر نقاشی این دوره بود که در کارکرد ترئینی این آثار انعکاس یافت.

دیوارنگاره ها و پرده نقاشیهای رنگ و روغنی و سقفهای چوبی و پارچه ای و نقاشی پشت شیشه و روی کاشی آکنده از موضوعات پیکره ای بود.

از نوآوریهای دوره اول نقاشی قاجار اجرای نقش برجسته های صخره ای ، پیکرتراشی و نقوش کم برجسته بود. گفتنی است که سبک نقاشی این دوره ، با اینکه بعدها در پایتخت محو شد ولی در ایالات و ولایات باقی ماند و تا اواخر سلطنت ناصرالدین شاه ادامه یافت.

می توان گفت که نقاشی دوره نخست قاجار اوج کمال سنت دیرآهنگ تصویرپردازی پیکره ای و نقاشی نگارگری ایران بوده، به تعبیر "شار تکسیه" این مکتب در قیاس با نقاشی اروپایی " مکتبی واقعی نقاشی ایران" بود. در نقاشی این دوره می توان جای پای گذشته تاریخی ایران را پیدا کرد.

روزنامه های دولتی با باسمه های میرزا ابوتراب و ابوالحسن صنیع الملک در اوج نقاشی در بین توده ی مردم مهم ترین نقش را داشت.

 

تحولات نقاشی در دوره دوم

در دوره دوم نقاشی قاجار، ظهور عکاسی ، لیتوگرافی و آثار چاپی بر دامنه ی پشتیبانی هنری و پراکندگی و رواج گسترده ی هنر فیگوراتیو ایران افزود. بهره گیری ار نقاشیهای روی کاشی در سردر دروازه ی شهرها، حمامها، آرامگاه ها و امامزاده ها موجبات رونق نقاشی را هرچه بیشتر فراهم ساخت. درباریان اشراف و تجار تابلوهای تمام قدی با مضامین مذهبی سفارش می دادند.

در این دوره شمایل سازی از ائمه و به ویژه امام علی (ع) و حسنین (ع) اندک نبود. اشکال مختلف نقاشی عامیانه در بازارها و قهوه خانه ها و آرامگاه ها رواج کامل داشت .

مضامین احساسی شامل گل و مرغ، مناظر و نقوش غیرپیکره ای بر روی قلمدانها ، قاب آیینه ها ، گلها و اسلیمیها و حتی تصاویر دخترکان فرنگی و گاهی مضامین شهوانی در کنار مضانین حماسی و سیاسی ، نقاشی این دوره را به خود واداشته بود.

این مضامین در طراحیهای چاپی ایرانی و اروپایی و روی پارچه های قلمکار ، پرده ها و کاشیها، شیشه ها ، لاله های عروسی ، جعبه ی جواهرات، مجریها و چینیهاف کارتهای بازی و غیره به چشم می خورد.

روزنامه های دولتی با باسمه های میرزا ابوتراب و ابوالحسن صنیع الملک در اوج نقاشی در بین توده ی مردم مهم ترین نقش را داشت.

تاسیس کلاسهای نقاشی و عام شدن تعلیم نقاشی، موقوف به این عمل بود و از همین نیازها برخاست.

 

 

سمیه رمضان ماهی

 

منابع:

نقاشی ایران، شیلار کن بای، ترجمه مهدی حسینی، انتشارات دانشگاه تهران

نقاشی ایران از دیرباز تا امروز، روئین پاکباز انتشارات زرین و سیمین

نگارگری ایران، یعقوب آژند، انتشارات سمت    

منبع سایت تبیان

 

نقاشی دوره قاجار

در صورت مشاهده نشدن تصاویر به لینک منبع مراجعه شود . برای دیدن تصاویر کلیک کنید

 

در سال (1210 هـ‌ . ق ) آقا محمدخان قاجار تهران را که حدود 25 هزار نفر جمعیت داشت، به عنوان پایتخت انتخاب کرد و آن را «دار الخلافه» نامید. از آن پس تهران به مرکز فعالیتهای همه جانبه و گسترده تبدیل و در آن ساختمانهای نو با معماری و نقوش (سنتی) و تزئینات گچ بری و کاشیکاری بنا شد.

زندگی در بافتی آرام و پرصفا وصمیمیت، همراه با طبیعت زیبایی که اطراف آن را احاطه کرده بود، توسعه یافت و آهنگ زندگی جدید- با شیوه‌های جدید نواخته شد. در این تغییرات سریع سنت‌های کهن با دگرگونی‌های نوین در آمیخت. و شکل جدید و توسعه یافته قاجار با ویژگیهای مدنیت و پشتوانه‌ی غنی فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی و نیز با تاثیر پذیری از هنر غرب، به ابداع پدیده‌های نوین در پهنه هنر انجامید.

از هنر نقاشی دوره آقا محمد خان قاجار چیزی در دست نیست و در واقع هنر دوره قاجار از بر تخت نشستن فتحعلیشاه درسال 1212 هـ . ق / 1797 م آغاز شد و به ترور ناصرالدین شاه در سال 1313 هـ . ق / 1896 م انجامید. دورنمای سلطنت قاجار به نوعی تحت تاثیر حکومت این دو نفر قرار گرفته است. نه تنها به دلیل اینکه هر دوی آنها دورانی طولانی بر تخت نشسته بودند. بلکه از آن رو که هر دو، هنر پیکره نگاری و چهره نگاری را به عنوان ابزاری در امر مملکت داری به خدمت گرفتند.

با اینکه دوران نسبتاً کوتاه حکومت محمد شاه (1264-1250 هـ . ق / 1834-1848 م ) یکدستی میان این دو مقطع را مخدوش کرده است اما در عین حال می‌توان آن را به عنوان نقطه عطفی دانست که اختلاف میان دو نیمه این سده را نمایان‌تر می‌سازد.

تفاوت میان این دو نیمه از مقایسه دو تک چهره به تصویر درآمده توسط نقاشیهای هر دوره بهتر درک می‌شود. تکچهره فتحعلیشاه به قلم میرزا بابا به تاریخ 1213 هـ . ق / 1798 م که اندکی پس از تاجگذاری به تصویر در آمده (تصویر8) و دیگری نقاشی کمال المک از چهره ناصرالدین شاه ‏

که تنها چند سال قبل از مرگ شاه در تاریخ 1307 هـ . ق / 1889 م کشیده شده است. (تصویر9)‏

(تصویر9)‏

 

تصاویر با کیفیت را میتوانید در انتها بصورت یک فایل دریافت ( دانلود کنید )

لینک دانلود : کلیک کنید

در صورت دانلود با موبایل و یا مشکلات دانلود در انتها لینک صفحه منبع مقاله را باز کنید تا با مصرف کمتر و سریع تر به تصاویر چیده شده در متن برسید .

 

تعلق این دو اثر به دو دوره مختلف از همان برخورد نخست آشکار می‌شود. این دو تصویر اساساً با دو تعبیر مختلف «تصویر پردازی شاهانه» و «شیوه هنرمندانه» از هم متمایز هستند. فتحعلیشاه در شوکتی شاهانه و کاملاً شرقی و ناصر الدین شاه در هیات رسمی و نظامی اواخر قرن نوزدهم اثر میرزا بابا به لحاظ تکنیک، اندازه، ابزار و سبک ادامه سنتی است که در ربع سوم قرن (هجدهم میلادی) در زمان فرمانروایی خاندان زند در ایران شکوفا گشت، در حالی که نقاشی کمال الملک به سبکی از نقاشی تعلق دارد که در ربع سوم قرن نوزدهم از اروپا وارد ایران شد. بدین سان هر یک از تصاویر به عنوان شاخص از دو سر این طیف نشان دهنده تغییرات عمیق به وجود آمده در این دوره به ویژه در جامعه روشنفکری آن زمان است.

«عمده نقطه نظرهایی که درباره هنر قاجار ارائه شده است حمل بر انحطاط و زوال هنر سنتی ایران در این دوره است. پیچیدگی‌های شرایط اجتماعی و سیاسی از یک سو و نسبت یافتن جریانهای هنری با این شرایط از سوی دیگر کار بررسی و تحلیل هنر این دوره را کمی مشکل می‌نماید.

در گذشته اگر ارتباطی بین نقاشی واجتماع بود به رابطه این هنر با دربار خلاصه می‌شد و افت و خیزها و زوال و غنای نقاشی ارتباط با قوت گرفتن یا ضعیف شدن دربار و نوسانات قدرت حکومت داشت.

اما با روی کار آمدن قاجار دوره‌ای آغاز می‌شود که طی آن هنر از بسیاری از چارچوبها رها می‌شود و بود و نبود و باید و نبایدهای جدیدی می‌یابد. این دوره بیش از آنکه ارتباط با روی کار آمدن قاجار داشته باشد، به شرایط خاص زمان خود مرتبط است. شرایطی که به نوعی حکومت قاجار و دوره‌های بعد نیز تحت تاثیر آن قرار دارند.2»

به گفته آندره گدار مولف تاریخ هنر ایران، درباره نقاشی ایران (دوره قاجار) گفته است: «در طول قرن نوزدهم شیوه تصویر و شبیه سازی- پرتره ‏‎(portrait)‎‏ همچنین علاقه به مناظر و مظاهر طبیعت در هنر نقاشی ایران به وضوح تمام انتشار حاصل کرد و ابوالحسن غفاری که در اواسط آن قرن معروف بود از این نوع، تابلوها و تصاویر فراوان نقش کرده- آثار استادان آن روزگار به صفا و صمیمیت طرح و قوت قلم موصوف است. (تصاویر 10 و 11 ) ‏

 

 

آثار چهره نگاری دوران قاجار در عین اینکه ویژگیهای تجسمی مختص به خود دارند، دارای بار مفهومی بسیار با اهمیتی نیز هستند اگرچه در میان حکومتهای پس از اسلام در ایران شاهان قاجار تنها حکمرانانی نبودند که از هنرهای تجسمی برای مقاصد تبلیغاتی سود جستند. اما تاکید آنان بر تکچهره نگاری، این خاندان را از سایرین متمایز می‌سازد، مسلم این که این دلمشغولی منحصر به فرد قاجار در توجه به پیکره نگاری، به عنوان مظهری از سلطنت، رویکرد گسترده‌‌تری به این هنر را در ابتدای این قرن (13 ق ) به همراه داشت. در واقع یکی از جنبه‌های جالب توجه عصر قاجار، مسیر تبدیل و تحول هنر و تعاملات سنت و نوآوری است. این تعامل از همان آغاز در نقاشی تکچهره فتحعلیشاه توسط میرزا بابا نمایان گشت،( تصویر 8 ) به این صورت که سبک اثر به سنت نقاشی زندیه تعلق دارد، اما به لحاظ محتوا و حال و هوای کلی، نوعی نوآوری را نشان می‌دهد. باید گفت فتحعلیشاه با نشان دادن شخصیتی نمایشی از خود و سازماندهی درباری، تشریفاتی و تشکیلاتی منسجم، خود باعث دمیده شدن این روح تازه به اثر شده است. (تصاویر 12 و 13 )

مهمتر از همه اینکه تلاش شاه در به وجود آوردن تصویر به شکوه حماسه‌های شاهنامه یا نقش برجسته‌‌های به یادگار مانده دوران ساسانی، در واقع کوششی بود برای همانند سازی حکومت خود باگذشته شاهنشاهی ایران. در هر حال مضمون هر چه که بود، همواره برای جلوه گر کردن اهمیت و اقتدار همایونی به کار برده می‌شد.

 

رابرت کرپورتر ‏‎(Robert ker Porter)‎‏ در ماه مارس 1818 م / 1233 هـ .ق شاه را در مراسم جشن نوروز چنین توصیف می‌کند.

در خشش جواهرها که سرتاپای او را در بر گرفته بودند بی‌گمان چشم را به خود خیره می‌ساخت. جزئیات لباس او به این شرح بود: تاجی بلند متشکل از سه ردیف از جواهرات برسر داشت که متناسب با پادشاهی باچنین تاج و تختی بود. برروی تاج انبوهی از الماسهای درشت ومنظم مروارید، یاقوت وزمرد با چنان ظرافتی در کنار هم چیده شده بودند که تلألو نور برسطح آنها ترکیبی از زیباترین رنگها را به وجود می‌آورد.

چند پرسیاه همچون پرحواصیل به این تاج بی‌نظیر اضافه شده ودر انتهای هر یک، مرواریدی گلابی شکل ودرشت آویزان بود. جامه زر بافت وی نیز به همان صورت آذین شده بود. دوریسه مروارید از روی شانه‌ها عبور کرده بودند که به نظر می‌رسید درشت‌ترین مرواریدهای جهان باشد لباس مرصع شاه از بالا تا پائین دقیقاً با ظاهر اشرافی وی متناسب بود.

اما نام فتحعلی شاه، بیش از هر چیز مجموعه‌ای وسیع از چهره نگاری‌ها رادر ذهن تداعی می‌کند که نه تنها به منظور تزئین کاخ‌های متعدد از آنها استفاده می‌شود، بلکه شاه آنان را برای همتایان اروپایی خویش نیز می‌فرستاد. در مجموع می‌توان گفت آفرینش این آثار دو هدف کلی را مدنظر داشت: یکی جنبة ملی و کاربردی داخلی آثار ودیگری جنبه سیاسی وروابط بین‌الملل.

از میان 25 تکچهره از فتحعلیشاه که حدوداً در طول بیست‌سال کشیده شدند، بیش از پانزده اثر برای فرمانروایان هم عصر وی فرستاده شدند. شاه در سال1214 ﻫـ .ق / 1800 م تصویری برای شاهزاده سند( ناحیه‌ای در هند ) فرستاد و سپس این کار را در طول دوران سلطنتش بارها تکرارکرد. از جمله تصاویر ارسالی می‌توان به نمونه‌های فرستاده شده برای ناپلئون ، کمپانی هند شرقی در سال 1221 ﻫـ . ق / 1806 م ، پرنس رجنت در 1227 ﻫـ .ق / 1812 م وبار دیگر کمپانی هندشرقی در 1232 ﻫـ .ق / 1822 م اشاره کرد.

همچنین در سال 1232 ﻫـ .ق / 1817 م . شاه تکچهره‌ای را به ژنرال یرمولوف ‌‌‏‎( Yermolov ) ‎روسی اهدا کرد.

البته در چشم اندازی کلی هر چند در این تکچهره‌ها وضعیت قرارگیری پیکرها، همچون حالت ایستادن یا نحوه نشستن، با یکدیگر متفاوت بودند، اما همه آنان ویژگی مشترکی داشتند و آن تغییر ناپذیری ابدی شاه بود، شاه در تمامی این آثار که در طول بیست سال کشیده شده‌اند، در هیاتی ثابت و لباسی منحصر به فرد و از همه مهم‌تر بدون هیچ گونه تغییری ناشی از گذشت زمان ظاهر گشت.

البته این سیمای همواره ثابت تحولات ظریفی را که این آثار در طول زمان پشت سرگذاشته‌اند در نظر پنهان می‌دارد، یکی از آن موارد شیوه مختص هر هنرمند است.

ترکیب بندی‌های بزرگ با تمام محدودیتشان، در قیاس با تکچهره‌ها، که به راحتی می‌توانستند حتی نخوت و تکبر پادشاه را القاء کنند، مضامین متنوع‌تری را در برداشتند. در هر حال مضمون هر چه که بود، همواره برای جلوه گر کردن اهمیت و اقتدار همایونی به کار برده می‌شد. پس از مرگ فتحعلیشاه (1250 هـ . ق ) و در زمان محمد شاه قاجار دوباره نوعی نابسامانی در نقاشی درباری بروز کرد از سوی دیگر در خارج از حوزه دربار، بازار انواع نقاشی رونق بسیار یافت (اواسط قرن (آقا نجف) در اصفهان توانست تحولی در نقاشی زیر لاکی پدید آورد او مهارت بیشتری در طبیعت نگاری خصوصاً در سایه پردازی ملایم چهر‌ها، نشان داد در واقع سبک او پلی بود میان شیوه‌های عهد کریم خان و عهد ناصری)در این زمان کاربست بوم بزرگ و شیوه نقاشی جدید (رنگ روغن و آبرنگ) که سطح نقاشی را از سطوح کوچک به سطوح بزرگ و کلی حرکت داد، همچنین تاثیر احساسات فردی و روابط عناصر در تصویر و آثار نقاشان این دوره مرحله‌ای از نقاشی را مطرح می‌سازد که می‌توان آن را مرحله گذار دانست. (به سمت تجدد (مدرن) ) نقاشی مرحله گذار را می‌توان چنین خلاصه کرد

1-استفاده از پرسپکتیو

2- ساده تر شدن نقاشی‌ها و کم شدن جنبه تزئینی در آنها

3- رونق منظره سازی ودور نما سازی

4- طراحی صورتها در حالت نیم رخ و تمام رخ

5- شبیه سازی و رعایت حالات طبیعی و انسانی در حرکات و صورتها و ساخت و ساز آنها

6- ملایم گشتن رنگها و استفاده از ته رنگ و رنگ آمیزی و تطابق با اصل طبیعت

این دوره یکی از دوره‌های شاخص نقاشی ایرانی بوده و افرادی چون صنیع‌الملک3 و محمد خان ملک‌الشعرا هویت نقاشی ایرانی را به صورت برجسته‌ای حفظ کردند. در عهد ناصر‌الدین شاه دیگر دوران استفاده بی‌دریغ از جواهرات رنگارنگ و ژست‌های خشک و رسمی به سر رسیده بود.‏

‏ در عوض شاه همچون همتای عثمانی‌اش، شیوه‌های اروپایی را در تجهیزات و پوشش خود برگزید. و در حالتی غیر رسمی و در فضاهای داخلی و شخصی به تصویر در می‌آمد.

این تغییرات محتوایی با تحولی عمده در سبک و تکنیک نقاشی همراه بود. در نقاشی‌های زمان فتحعلیشاه، برجسته نمایی تنها به چهره اختصاص داشت و دیگر اجزای پیکره توسط خطوط از یکدیگر تفکیک می‌شدند و بدین شکل حالتی سایه وار پیدا می‌کردند و بر هیبت آنان افزوده می‌شد. از اینجا به بعد چهره‌نگاری در راستای افزودن بر جنبه‌های توصیفی، خصلت نمادین خود را از دست داد. و رو به سوی مرحله تجدد (مدرن) نهاد. تصاویری که در این دوره کشیده شده، بیشتر از طبیعت و زندگی طبیعی مردمان است، دیگر آن انسان آرمانی مطرح نیست و احساسات وعواطف شخص در آثار نقاشی این دوره بروز می‌کند، این مسئله در آثار کمال‌الملک به اوج خود می‌رسد. در این آثار صحنه را عناصر طبیعی پر کرده و انسان بخشی از طبیعت است و آنجا که موضوع انسان است اشخاص عادی در پرده نقاشی ظاهر می‌شوند، که گاه در حال معامله‌‌اند و یا در حال فالگیری، گاه خوابیده‌اند و گاه به صورت پرتره ظاهر می‌شوند. این نوع نگاه خاص کمال‌الملک است که معلم خود را طبیعت می داند. ‏

شبیه سازی و معنا شناسی

چهره‌پردازی اساساً از دو جنبه قابل بررسی است، شبیه سازی و معنا شناسی، شبیه سازی در وحله نخست توصیفی است، اما معنا شناسی مقوله‌ای تجویزی است. شبیه سازی به ظواهر، آن گونه که هست می‌پردازد، اما معنا شناسی به آنچه که باید باشد. اگر چه این دو مقوله منحصراً جدا از هم نیستند، اما اختلاف بنیادینی که با یکدیگر دارند،‌ می‌تواند در بررسی چهره‌نگاری عصر قاجار مفید باشد.

اگر دو تصویر را که در ابتدای بحث به آن اشاره شد یعنی تصویر میرزا بابا از فتحعلیشاه

‏( تصویر8) و نقاشی کمال‌الملک از ناصر الدین شاه (تصویر9) را در نظر آوریم مشاهده خواهیم کرد که در تصویر فتحعلی شاه، در درجه اول تاکید بر جنبه معناشناسی است. پیکره، همراه با دیگر عناصر صحنه، نمادی از عظمت و اقتدار شاه را باز می‌تاباند. در این دسته آثار حتی اگر قصدی بر توصیف واقعیتی نیز وجود داشت، می‌بینیم که سیمای شاه در مدت سی سال همواره یکسان باقی مانده است. در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه این تاکید به سمت جنبه‌های شبیه‌سازی، توصیفی و واقع نمایی تغییر جهت می‌دهد. بسیاری از آثاری که در سالهای میان این دو دوره خلق شده‌اند، از لحاظ هنری نیز در حد وسط این دو شیوه قرار می‌گیرند. ‏

 

 

اما در هر دو نیمه از قرنی که مد نظر ماست، هنرمندان برای خلق تکچهرهای اشخاص، به احتمال قوی تنها به یک یا حداکثر چند برداشت از مدل اکتفا می‌کردند. نقاشان در زمان فتحعلی شاه اغلب به قواعد دیرپای‌تصویرپردازی متکی بودند. به همین دلیل است که ژست فتحعلیشاه در برابر نقاش ژنرال یرملوف، اقدامی بی‌سابقه و منحصر به فرد به حساب می‌آمد. شیوه طبیعت گرا و آکادمیک کمال‌الملک نیز، چنانکه دیدیم، بیش از آن که مطالعه‌ای بر روی مدل زنده باشد، بر استفاده از عکس استوار بود. این مسئله که در هر دو دوره منبع دیگری به عنوان واسطه بین مدل و پرتره‌اش وجود داشت، تنها گویای این نکته است که آنچه که نقاشی‌های این دوران‌ها را به لحاظ تغییر در مفهوم و بینش از هم متمایز می‌کند، نمی‌تواند چندان به تغییر در تکنیک و طرز عملی برخورد با کارها مربوط باشد. چهره‌نگاری از جنبه معنا شناسی به یک شکلی و همسانی گرایش دارد و شبیه‌سازی به تفاوت و تغییر، این بدان معناست که نقاشی دوران قاجار در دهه‌های نخستین به گونه‌ای است که چهره‌ها در بیان حالت، یکسان بودند. همان گونه که چهره فتحعلیشاه همواره یک شکل است در حالی که چهره‌های ناصرالدین شاه و مظفر الدین شاه گزارشی صادقانه از تغییرات به وجود آمده در سلطنت را ارائه می‌دهند، اما چنین گزارشی خود می‌تواند معنا شناسانه باشد چنان که اثری چون «مظفر الدین شاه و صدر اعظم عبدالمجید میرزا عین الدوله» گزارش بصری است از کسالت حال شاه و شخصیت مضطرب و نگرانی صدر اعظم ‏که نشان از سرنوشت رو به انحطاط سلطنت قاجار دارد.4 (تصویر16)‏

 

ترکیب بندی

اساس ترکیب بندی این پرده‌ها استوار بر خطوط عمودی و افقی است که به وسیله خطوط منحنی و مورب با یکدیگر مرتبط می‌شوند. خطوط منحنی گاه بخشی از یک دایره، یا دایره کاملی را تشکیل می‌دهند. مرکز این دوایر بیشتر در موارد منطبق بر محل تلاقی خطوط افقی و عمودی شاخص در ترکیب بندی و یا بر روی این خطوط جای دارد. ولی در بیشتر پرده‌ها خطوط منحنی، از قاعده هنری خاصی پیروی نمی‌کنند.

ترکیب بندی‌ها به علت استوار بودن بر خطوط عمودی و افقی حالت ایستا و گاه قرینه دارند. با اندک دقتی در ترکیب بندی این پرده‌ها می‌توان دریافت که خطوط عمودی و افقی بیشتر مربوط به عناصر شکل دهنده پس زمینه هستند که گاه ادامه آنها خطوط تشکیل دهنده پیکره را نیز می‌پوشاند، ولی خطوط مورب و اریب شکل دهنده ساخت پیکره‌ها می باشند و نقاش با استادی کامل توانسته است ارتباطی تنگاتنگ میان این عناصر خطی پدید آورد. همچنین ترکیب بندی در این پرده‌ها از تقسیمات هندسی خاصی پیروی می‌کند در برخی موارد از ویژگیهای مستطیل طلایی استفاده‌های زیبایی شده است و در هر حال مربع شاخص که در بر دارنده نکات اصلی ترکیب بندی می‌باشد، در همه این پرده‌ها قابل تشخیص است.5

ترکیب‌بندی در نقاشیهای دوره قاجار بنا به جایگزینی در بنا به کادرهای مختلف تقسیم می‌شد از جمله پرده هایی با کادر مستطیل و پرده‌هایی که به شکل جناغی در درون طاقچه‌ها جای می‌گرفت. این نوع کادر، خاص این محلها بوده است و دیگر نقاشی‌ها بنا به زمینه کار، کادرهای متفاوتی را شامل می‌شد. در اغلب آثار نقاشی قاجاریه با توجه به تاقچه‌ها در معماری قاجار، ضلع فوقانی دارای کادر قوسی شکل است، که این قوس از بریدگی کادر اصلی نقاشی ایجاد می‌شود کاهش فوقانی پرده در زمان قاجار رایج و معمول بوده، این کاهش بدین نحو به وجود آمد که ابتدا مکانی در اتاق یا تالار برای نصب پرده انتخاب می‌گردید، سپس اثر خریداری شده موافق مکان از قبل تعیین شده کاهش می‌یافت. در این حالت پرده نقاشی به اثری ناقص تبدیل می‌شد که به ساختار فکری و بصری آن لطمه جدی وارد می‌کرد و اثر هنری بخشی از علل قوام خود را از دست می‌داد.6

 

تصویر 17 : سه زن رامشگر در حال نوازندگی حدود (1261 هـ . ق / 1845 م) ‏

 

چهره نگاری در نقاشی‌های دوره‌های زند و قاجار (زمان فتحعلیشاه)‏

در چهره نگاری دوره‌های زند و اوایل قاجار ابروها کمانی و چشمان کشیده و بعضاً خمارند، اکثر چهره‌ها سه رخ می‌باشند و این سه رخ بودن چهره در وضعیت پرسپکتیویی درستی قرار نمی گیرند و خطوط محیطی این سه رخ بودن چهره را نمایان می‌کنند. با اینکه چهره در سه رخ قرار‌ می‌گیرد اما چشمها نگاهشان رو به رو و به سمت نظاره کننده است با این حال در وضعیتی درست در چهره جای گرفته‌اند، اما از پرسپکتیو درستی برخوردار نیستد و مردمک چشمها بدون توجه به چرخش سر به صورت یکسانی در هر دو چشم در وضعیتی ثابت قرار می‌گیرند نسبت دماغ در چهره‌های این دوران تقریباً به درستی قرار گرفته است اما در واقع به صورت نیم رخ نمایش داده شده است، دهان کوچک و متمایل به تمام رخ است، گردن استوانه‌ای است و مثل ستونی در زیر سر قرار می‌گیرد و بعضاً در پشت ریش شخص پنهان می‌شود. (تصاویر20 و 21 و 22 )

 

در بیشتر آثار چهره نگاری زند و قاجار (اوایل قاجار) تقریباً گوشها پنهان است و یا قسمتی از یکی ازگوشها دیده می‌شود، این در حالی است که آثاری که از زنان می‌کشیدند به گوشواره‌ها و تزئینات آویزان از گوشها بیشتر می‌پرداختند. حجم پردازی چهره‌ها نیز بیشتر از آنکه با نور و سایه نمایانده شود، به وسیله خطای محیطی، منحنی خطی و فرمی مشخص است در بعضی موارد نقاشان از تکنیک پرداز برای حجم نمائی استفاده می‌کردند. ‏

زنان :

‏ از موارد شاخص چهره‌نگاری از زنان زند و قاجار (اوایل قاجار) می‌توان به خال کوبی در صورت، خال لب و گردن اشاره نمود که از عناصر زیبایی آنان بوده و در ادبیات نیز به کرات تکرار شده است. از دیگر موارد می‌توان به گردی صورت که به قرص ماه تعبیر می‌شد و خماری چشمان (که درشت کشیده می‌شدند) اشاره نمود. زنان در این دوره‌ها با حرکات خاص نمایشی در حالت چهره و حرکات کلی بدن دیده می‌شوند. (تصویر 23)

 

لباسهایی که در این دوران به تن دارند بسیار پیچیده و مروارید دوزی شده‌اند، بر روی سر چپیه‌ای مزین به یک یا چند جقه قرار دارد که به ملاحت به یک سو متمایل است، در بعضی از مروارید یک رشته مروارید به آن متصل می‌شود که از زیر چانه می‌گذرد معمولاً مویشان را نیز با نیم تاج یا سربند می‌آراستند. (تصاویر 18 و 19)

مردان :

در مواردی بدون ریش و موی تنک به تصویر در می‌آمدند (دوره زند) این در حالی است که در زمان قاجار (فتحعلیشاه) بیشتر چهره‌نگاری‌ها با ریش بلند نمایش داده می‌شود، که به نظر می‌آید که ریش بلند از موارد آرایش درباری باشد. تاج و کلاه نیز از دیگر وسایل به کار رفته در چهره‌نگاری مردان است. که بیشتر حالت تزئینی و دو بعدی دارد ژست و فرم چهره مردان نسبت به زنان زند و قاجار (اوایل قاجار) خشک و رسمی‌تر نمایش داده شده است. که ارائه حالتی نمایشی از اقتدار است.

کودکان :

کودکان به تصویر درآمده در نقاشی‌های این دوران از نظر خصوصیات در چهره‌ها تقریباً یکسان به تصویر در آمده‌اند و تنها از نوع لباس و آرایش مو و ابزار نقاشی شده همراه با آنان، می‌توان جنسیت و تا حدودی زمان آنها را تشخیص داد. (تصاویر24 و 25 )‏

 

بعد از فتحعلیشاه کم کم سبک و سیاق اروپائی در آثار نقاشان فزونی می‌گیرد و جنبه‌های واقع نمایی در نقاشی همراه با اسلوب سایه روشن و پرسپکتیو شاخص می‌شود در این دوره نقاشان به کشیدن چهره های از روبرو و نیم رخ متمایل می‌شوند و نوعی شخصیت پردازی واقع نمایی رخ می‌نماید. در این دوره چهره‌نگاری واقعی و عینیت سازی، جای بیشتری از مثالی بودن نقاشی را اشغال می‌کند و این ازجمله مواردی است که تحت تاثیر نقاشی غربی در نقاشی ایرانی اتفاق می‌افتد. در این دوره رشته‌های اتصال به نقاشی گذشته ایران گسسته نشده است از نظر تکنیک و ابزار کار و نوع پرداخت ردپایی از نقاشی ایرانی در آثار این دوره دیده می‌شود و حتی در موارد آگاهانه پرسپکتیو نیز کاملاً حذف می‌شود.

«با آغاز سلطنت ناصر الدین شاه قاجار (1264 هـ . ق ) و تقارن این عصر با بسط استعماران اروپایی و شکل گیری تغییرات اجتماعی و فرهنگی بنیانی، نقاشی قاجاری هم از این دگرگونی تاثیر گرفت و مراجعت نقاشان تحصیل کرده در اروپا- ابوالحسن خان صنیع الملک و مزین الدوله و دیگران- زوال سبک و مکتب نقاشی فتحعلیشاه آغاز شد.

نقاشی رسمی و درباری عصر ناصر الدین شاه قاجار هر چند، در ابتدا از شیوه‌های فنی و اجرایی اساتید پیشین برخوردار بود، اما از دهه 1280 هجری قمری به بعد، نسل جدیدی از هنرمندان ظاهر شدن و اوج گرفتند که دیگر چندان در بند وفاداری به شیوه گذشتگان خود نبودند. از میان اینان- شاید مهمترینشان باید از محمد غفاری (کمال الملک) یاد کرد که جزء بعضی از موضوع‌ها و تناسب‌های رنگی به کار گرفته شده در آثارش اصلاً به سنت استادانش وابسته نماند.»7

کمال الملک با تکیه بر قدرت قلم و در مواردی استفاده از فن عکاسی و عکس آثار بسیاری از چهره‌نگاری با رویکردی طبیعت پردازانه به یادگار گذاشت.

«از حدود 1300 هجری قمری تابلوهای نقاشی فزونی گرفت، نقاشی‌های دیواری اعتبار قدیمی‌شان را از دست دادند و شیوه‌ نقاشی قاجاری تنها در نقاشی‌های لاکی- قلمدان و قاب آئینه و جلد کتاب و پرده‌های مذهبی و حماسی ادامه پیدا کرد. که این نیز چندان دوام نیاورد وعمر یکصد و پنجاه ساله این هنر، با خاتمه یافتن سلطنت احمد شاه قاجار (1342 هـ .ق ) به پایان رسید.»8 ‏

 

 

‏1- جلالی جعفری، بهنام – نقاشی قاجاریه (نقد زیبایی شناسی) ‏

‏1- نقاشی و نقاشان دوره قاجار – بهنام زنگی – دکتر محمد کاظم حسنوند- خیال شرقی کتاب اول – تهران فرهنگستان هنر 1384 ‏

 

‏1‏‎ ‎‏–صنیع الملک (میرزا ابوالحسن خان غفاری) میرزا ابوالحسن خان غفاری کاشانی، معروف به «ابوالحسن ثانی» ملقب به «صنیع الملک» فرزند میرزا محمد غفاری، نگارگر و گرافیست، هنرمند سده سیزدهم هجری، از قرائنی که در دست است، حدود سال 1229 ق در کاشان چشم به جهان گشود و پس از گذراندن دوران کودکی و به انجام رسانیدن آموزشهای نخستین، حدود پانزده- شانزده سالگی برای آموختن نقاشی نزد «استاد مهر علی اصفهانی» نگارگر و نقاشباشی معروف دربار فتحعلیشاه فرستاده شد. در سال 1258 ق که جوانی بیست و نه ساله بود، در زمان شهریاری محمد شاه قاجار (1264-1222) به او اجازه داده شد تابلو رنگ روغنی از صورت شاه بکشد و بدین سان در ردیف نقاشان دربار در آید و پس از چندی نیز به سمت «نقاشباشی» دربار محمدشاه منصوب شود. تابلو رنگ روغن محمد شاه که رقم

‏ «چاکر جان نگار ابوالحسن ثانی غفاری» و تاریخ «1258» دارد کهنترین اثر وی به شمار می‌آید و بیشتر از این تاریخ، اثری از وی دیده نشده است. (تصویر 26 )‏

 

سبک هنری و شیوه نقاشی صنیع الملک

از بررسی و دقت در آثار و نمونه کارهای باقیمانده از صنیع الملک تا حدی چنین پیداست که وی یک هنرمند طبیعت گرا (ناتورالیست) بوده و همه مظاهر طبیعت را به همان شکل و صورتی که می‌دیده، بیان می کرده است.

او از روی فراست، مشخصات و خصوصیات روحی و ظاهری اشخاصی را که مدل او قرار می گرفتند، به خوبی می‌شناخته و با سادگی عجیبی که مسلماً قدرت دید و دست او را می‌رساند، آنها را می نمایانده است. صنیع الملک بیش از همه به انسان علاقه مند بود و هم به همین علت تعداد فراوانی تک چهره (پرتره) به یادگار نهاده است. اغلب آنها، با اسلوب نقطه پرداز کار شده است. دید صنیع الملک دیدی غربی است و بر عکس هنرمندان پیشین ایرانی که دید ذهنی و درونی (سوبرکتیو) داشتند، وی دیدی عینی (اوبرکتیو) دارد و این نتیجه تاثیر آثار هنرمندان عهد رنسانس اروپا بر هنرمندان سده‌های سیزدهم و چهاردهم ایران است. صنیع الملک در درجه اول یک طراح است، لطف و ظرافت و دقت طرحها و خطوط او آثارش را با نقاشی دیرین ایرانی یعنی مینیاتور، پیوند می دهد. وی تا آنجا که می‌توانسته تناسبت را با اصل طبیعت مطابقت داده و صحت طرح را به همان نسبت رعایت کرده است و مسئله ترکیب بندی (کمپوزیسیون) را به اقتضای محل و موضوع گاه به اسلوب غربی و گاه به شیوه شرقی با جنبه کاملاً ابتکاری و اختصاصی حل کرده است. از آنجا که همه توجه او معطوف به صورت و قیافه و خصوصیات چهره انسانها بوده چنین به نظر می رسد که او گاه قواعد علم مناظر و مرایا (پرسپکتیو) را به جد نمی گرفته است، از این رو در نظرش اصل صورت بوده و دیگر مسائل را جزء فرعیات می‌شمرده است.

‏1-رابی جولین، چهره‌های قاجار، ترجمه مریم خلیلی، نشریه هنرهای تجسمی ، شهریور ماه 1384، شماره 23‏

‏1- خواجه احمد اطواری، علیرضا- مفاهیم و مضامین پرده‌های نقاشی قاجار- همان ماخذ

1-جلالی جعفری، بهنام – همان ماخذ- ص 47 و 48

1- آغداشلو، آیدین، مقدمه‌ای بر نقاشی قاجار، همان ماخذ

2- همان ماخذ

در صورت مشاهده نشدن تصاویر به لینک منبع مراجعه شود . برای دیدن تصاویر کلیک کنید

 

==========

 

دانلود مقاله عکاسی در دوره قاجار و تاثیر آن بر روی هنر نقاشی

برای دانلود کلیک کنید

 

 

 


:: برچسب‌ها: هنر, فن و هنر ایران زمین, سبک



غفلت از فرهنگ در روزگار ما جبران ناپذیر است
نوشته شده در سه‌شنبه ٢٤ دی ۱۳٩٢
ساعت : ۱۱:٠٢ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 

غفلت از فرهنگ در روزگار ما جبران ناپذیر است

گزارش هنرنیوز از نشست رسانه‌ای روز هنر انقلاب اسلامی؛

 

نشست رسانه‌ای محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری به مناسبت روز هنر انقلاب اسلامی صبح امروز در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد.

 

هنرهای تجسمی

تاریخ : دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۳

 

در آغاز این نشست مومنی شریف با اشاره به ایام فاطمیه گفت: سالی که با یاد و نام مبارک حضرت فاطمه (س) شروع شود قطعا سال پر برکتی خواهد بود و امسال نیز از این ویژگی برخوردار است.

 

وی به نام گذاری امسال توسط مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: امسال سال فرهنگ است و قرار است تا توجه ویژه ای به فرهنگ شود و عرض و طول این شعار تبیین شود ومن امیدوارم با برخوردهای سطحی و هیجانی این شعار مورد غفلت واقع نشود زیرا ما در روزگاری زیست می کنیم که فرهنگمان به شدت مورد تهاجم است.

 

وی به نقش محوری انقلاب اسلامی در نجات از بحران ها اشاره کرد و اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران محصول فرهنگ ملی و دینی ماست که در همه بحران‌های ایران از جمله دفاع مقدس، فرهنگ ما کشور را نجات داده است، اهمیت این مسئله تا بدانجاست که همه بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در کشورمان حل نخواهد شد مگر به واسطه فرهنگ ولی متاسفانه فرهنگ در کشور ما همواره مورد غفلت واقع شده است که جای تاسف دارد.

 

وی اظهار داشت:خوشبختانه زمینه کارهای بزرگتر و مأمو ریت های مهم در حوزه هنری فراهم شده و من به بعضی از عواملی که موجب شد تا به چنین اعتماد به نفس و یقینی برسیم را بر می شمارم: اول اینکه حوزه هنری به خاطر سابقه گذشته و امروز موفقش، در نگاه مسئولان بزرگ نظام و مردم دارای شخصیت معتبری است. مخاطبان به محصولات آن اعتماد دارند و این به خودی خود موجب اعتماد به نفس و شجاعت کارهای بزرگتر است.

 

این مسئول فرهنگی در ادامه گفت: حوزه هنری تنها اثر تولید نمی کند بلکه در حوزه کاری خود نظر هم تولید می کند، لذا حوزه مرجع علاقمندان و اندیشمندان و دغدغه داران این حوزه است. در دانشگاه های مختلف کشور بیش از چهارصد رساله با موضوع و هنر انقلاب اسلامی در چند سال اخیر نوشته شده که مرجع و مأخذ عمده آنها حوزه هنری و آثار حوزه بوده است. در خارج از کشور نیز در دانشگاه تاجیکستان و نمل پاکستان سبک ادبیات و هنر انقلاب تدریس می شود که باز هم با اعتنا به آثار حوزه هنری است.

 

مومنی شریف با بیان اینکه حوزه هنری همواره در حال رویش و معرفی چهره های جدید است، خاطر نشان کرد: فقط مرکز آموزش تخصصی هنر اسلامی در چهار سال اخیر، بیش از دو هزار نفر هنرجوی متعهد و با استعداد تربیت کرده که امروز در سازمانها و نهادهای مختلف کشور در حال تولید و فعالیت هستند.

 

وی اضافه کرد: شهید باغبانیان که سال گذشته در سوریه به شهادت رسید، یکی از این هنرجویان است. ترتیبی اتخاذ شده که مرکز آموزش تخصصی هنر اسلامی امسال در تولیدات حرفه ای حوزه هنری، سهم و مشارکت داشته باشند. اینها و دیگر جوانانی که مقام معظم رهبری به آنها امیدوارند، می توانند جهاد فرهنگی را تحقق ببخشند. لذا من اعلام می کنم حوزه هنری خانه همه جوانان و علاقمندان ادبیات و هنر انقلاب اسلامی است و رؤسای محترم حوزه هنری استانهای سراسر کشور موظف هستند امسال از این هنرمندان حمایت کنند.

 

مومنی با اشاره به اینکه در ساختار حوزه هنری زیر ساختهای انجام کارهای بزرگ فراهم شده است، گفت: حوزه هنری از نظر امکانات کم ترین سهم را از بودجه عمومی و بیت المال دارد، اما از آن خوب استفاده کند و منابع و امکاناتش را به خوبی مدیریت می کند. اختصاص بیش از ۶۴ درصد بودجه و منابع حوزه به برنامه های سال ۹۲ اتفاق بزرگی در تاریخ حوزه هنری است.

 

وی اظهار داشت: در سالی که با بحران مالی موجه بودیم و همه سازمانها نتوانستند برنامه هایشان را به طور کامل اجرا کنند و بیش از هفتاد درصد منابع شان به حقوق و مزایا و نگهداری سازمان شان گذشت، حوزه هنری تنها ۳۵ درصد بودجه خود را خرج حقوق و مزایا و نگهداری سازمان کرد و ۶۴ درصد آن تبدیل به اجرای برنامه ها شد. این نشان می دهد، اولاً دارای ساختار منعطفی در این مرکز شدیم و حوادث و تکانه های اقتصادی نمی تواند موجب استئصال و رکود و یا به هم ریختن ما شود بلکه ما بر آن مسلط می شویم.

 

وی با تاکید بر اینکه ما ادعا داریم کار در حوزه هنری با قیمت ارزان، با سرعت و کیفیت انجام می شود، افزود: حوزه هنری برنامه محور و داری برنامه راهبردی میان مدت با چشم انداز سال ۹۷ است لذا دچار هیجانات زودگذر نمی شویم بلکه به آینده توجه داریم . ما با این پشتوانه ها برنامه امسال را شروع می کنیم.

 

مومنی شریف استراتژی عملیاتی حوزه هنری برای جریان سازی در مصرف محصولات فرهنگی را برشمرد و ادامه داد: توسعه مخاطبان شامل: تأسیس حوزه هنری کودک و نوجوان، تأسیس سازمان تلویزیونی سوره، تأسیس حوزه هنری الکترونیک، ایجاد دسترسی آسان شامل: زنجیره ای کردن سینماهای حوزه هنری، تأسیس بیست فروشگاه کتاب در استانها و یک فروشگاه بزرگ در میدان انقلاب، تدارک تأسیس شرکت پخش محصولات فرهنگی و تمرکز بر مضامین شامل: انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، خانواده و سبک زندگی ایرانی اسلامی و کودک و نوجوان به عنوان استراتژی عملیاتی حوزه هنری برای جریان سازی در مصرف محصولات فرهنگی معرفی می شوند.

 

وی در ادامه سخنان خود در نشست رسانه ای هنر انقلاب بیان داشت: به دلیل کارآمدی های فرهنگ، برنامه پیشرفت توسعه همه جانبه جمهوری اسلامی با محوریت فرهنگ تعریف شده است. این یعنی اگر ما خواسته باشیم در حوزه اقتصاد و دیگر حوزه ها از بحران بیرون بیاییم باید به فرهنگ متوسل شویم.

 

وی اضافه کرد: در مدتی کوتاهی چنان تاخت و تازی به باورها و آرمانهای متأثر از فرهنگ انقلاب شد و کسی که در خطبه های نماز جمعه همواره از عدالت اجتماعی سخن می گفت ناگهان در افکار و منشش چنان چرخشی به وجود آمد که به سمت رفاه و اشرافی گری رفت و حتی واژه مستضعفان که از فرهنگ قرآن وارد ادبیات انقلاب شده بود به قشر آسیب پذیر تبدیل شد.

 

مومنی شریف یکی از مؤلفه های فرهنگ ساز چه در بعد ایجابی و چه سلبی، رفتار و سیره رهبران و مدیران جامعه دانست و گفت: از نظر ما اهالی فرهنگ و ادب، بخشی از مسئولان و مدیران از هجوم فرهنگی دشمن آسیب دیدند، لذا هنرمندان حوزه هنری انقلاب اسلامی، نخستین کسانی بودند که آن زمان متوجه این موضوع شدند و به انتقاد و مقابله با آن پرداختند.

 

وی ادامه داد: ادبیات و هنر اعتراض در درون نظام و با تکیه بر فرهنگ انقلاب در حوزه هنری شکل گرفت. آقایان قزوه با شعر مولا ویلا نداشت، سیدحسن حسینی و آقای سید مسعود شجاعی طباطبایی با کاریکاتورهایش و شهید آوینی با مقالات خود در مجله سوره، از این گروه بودند.

 

مومنی با بیان اینکه متأسفانه فرهنگ در حوزه سیاست در هر انتخابات، آسیب جدی می بینند، افزود: نمونه بارز آن در انتخابات مجلس سوم بود که در مقطعی موجب عقب نشینی های ما و پیشروی دشمن در جبهه های جنگ شد. این به این دلیل است که سیاست از فرهنگ و از بنیاد های اندیشه ای بر نمی خیزد بلکه در سطح است و تمام هم و غم در انتخابات تعریف روشی برای غلبه بر حریف است ولو به قیمت قربانی شدن منافع ملی!

 

وی با اشاره به اینکه همواره در حوزه اقتصاد از دو جهت فرهنگ آسیب دیده است، بیان داشت: یکی از این طرق واردات بی حساب و کتاب کالا که معمولاً با خود فرهنگ بیگانه را می آورد ثانیا، پروژه ها و طرح هایی اقتصادی که به الزامات فرهنگی آن توجهی نمی شود.

 

این مسئول فرهنگی تصریح کرد: دانشگاهی در شهر کوچکی با فرهنگ و سنت های کهن در استان یزد تأسیس می شود که وقتی انبوه دانشجویانی که از سراسر کشور به آن شهر می آیند نه تنها فرهنگ و آداب و رسوم بلکه بافت جمعیتی آنجا را هم تحت تأثیر خودش قرار می دهد. همین طور ایجاد خیلی از کارخانه ها و شرکت تولیدی. لذا برای مقابله با این پدیده، رهبری انقلاب دستور توجه داشتن به پیوست فرهنگی را ابلاغ کردند.

 

مومنی شریف اضافه کرد: در حوزه امنیت هم گاهی بدفهمی از مسائل امنیتی و تفسیرهای نادقیق و من عندی در بعضی دوره ها موجب اقداماتی شده که نتیجه اش به نفع انقلاب و فرهنگ انقلاب نبوده است. همه این مشکلات به خاطر نداشتن پایگاه فرهنگی و بی اطلاعی از آفاق فرهنگی است.

 

وی با تاکید بر رجوع دوباره به آرمانهای حضرت امام و رهبری معظم و آموزه های بنیادی انقلاب اسلامی، گفت: خوشبختانه امروز فرصت مناسبی است تا با نقد گذشته مان، آینده مطلوب را ترسیم کنیم؛ راه هم مشخص است.

 

رییس حوزه هنری در خاتمه خاطر نشان کرد: بر همین اساس نقشه فرهنگی کشور تنظیم و تدوین شده و در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده است که متأسفانه رئیس جمهور سابق در دستور اجرای آن تعلل کرد اما امیدورایم رئیس جمهور و رئیس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی زودتر دستور اجرای آن را صادر کنند و وظایف و قلمرو هر بخش مشخص شود.

 

منبع :: وبسایت هنر نیوز

 

گرداوری : سایتگروهفنوهنرایرانزمین F.H.I

 

 


:: برچسب‌ها: هنر



فن و هنر ایران زمین F H I
نوشته شده در جمعه ٢۳ فروردین ۱۳٩٢
ساعت : ٩:٥٠ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 

گروه معماری و هنر : فن و هنر ایران زمین  GROUP F H I

LOGO F. H. IR


:: برچسب‌ها: فن و هنر ایران زمین, گروه, هنر, معماری



لولیتا کتابی است از عمق ادبیات
نوشته شده در شنبه ۳ اسفند ۱۳۸٧
ساعت : ٩:۱۱ ‎ب.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

 

کتاب « لولیتا » نوشته ولادیمیر ناباکوف
یادآور گل های سرخ و اشک
لولیتا کتابی است از عمق ادبیات.

تراژدی ناباکوف شکل طنز آلود تراژدی های شکسپیر است

لولیتا بیش از هر چیز با کلمات و کارکرد جادویی شان سرو کار دارد . نفس می کشد و زندگی می کند.

لولیتا را ناباکوف در سال 1955 آفرید. در لولیتای ناباکوف زبان شخصیت ها را می سازد و به آن ها پیشینه ی تاریخی می دهد. زبان چیزی است که تمام سایه روشن ها و پیچ و خم های ساخت شخصیت ها را به عهده دارد.

نام اصلی لولیتا " دلرس " است.

به گفته ناباکوف " دلرس " یاد آور گل های سرخ و اشک هاست . " دالی " به معنی عروسک در گویش بچه گانه آن است .

لولیتا را در مدرسه دالی صدا می زنند . دالی هیز . هیز در زبان انگلیسی در معنی بخار ، گیجی و ابهام به کار می رود .

لولیتا عروسک زیبایی است در هاله ای از بخار کم رنگ .

افسانه ای است زیبا با ملاحت کودکی و اندوه .

به تصویر کشیدن لولیتا شاید وسوسه ای باشد که بسیاری از کارگردان های بزرگ به آن دچار شده باشند .

وسوسه ای مبهم با بار اندوه نتوانستن .

لولیتا را برای اولین بار استنلی کوبریک نابغه بزرگ عالم سینما در سال 1962 به تصویر کشید کوبریک از خود ناباکوف خواست که فیلم نامه لولیتا را برایش بنویسد .

هر چند که ناباکوف در ابتدا نوشتن فیلم نامه لولیتا را نپذیرفت اما در نهایت فیلم نامه لولیتای کوبریک را خود ناباکوف نوشت .

چیزی در حدود 35 سال بعد از ساخته شدن لولیتا ی کوبریک ، آدرین لین کارگردان انگلیسی الاصل نسخه ی جدیدی از لولیتا را ساخت .

بحث اصلی این نوشته مقایسه بین این دو برداشت سینمایی و کشف ارتباطات آن ها با لولیتای زاده ناباکوف است

.
در ابتدا به مقایسه نحوه شروع این سه اثر می پردازیم .

هامبرت شخصیت اصلی رمان لولیتا ست .

هامبرت یک استاد زبان فرانسه است که پس از اجاره خانه

مادری لولیتا وارد زندگی او می شود. هامبرت در ابتدای کتاب ناباکوف از داخل زندان ماجرای زندگی خود را برای هیات منصفه ای که هنوز ندیده می نویسد .

در آغاز کتاب ما با پیشگفتاری از شخصی به نام دکتر "ری" روبه رو می شویم که در آن پیشگفتار دکتر" ری" توضیح میدهد که چگونه نوشته های هامبرت را جمع آوری کرده است . در این قسمت خواننده متوجه می شود که لولیتا از دنیا رفته و هامبرت به خاطر قتلی که مرتکب شده در زندان و در انتظار مجازات است .

این فصل آغازین در هر دو برداشت سینمایی حذف شده است .در نسخه ساخت کوبریک با صحنه قتل کلر کوئیلتی آغاز می شود . کلر کوئیلتی .

نمایشنامه نویسی که اهریمن وجود هامبرت است و نه لولیتا . روابط اصلی این کتاب و نسخه های سینماییش بر اساس کنش و واکنش این سه شخصیت شکل می گیرد . لولیتا ، هامبرت و کوئیلتی .

کوبریک از صحنه ای شروع می کند که در آن صحنه هامبرت کلر کوئیلتی را در خانه خودش به قتل می رساند .

ناباکوف قبلا گفته بود که این صحنه در واقع اولین صحنه ای است که او نوشته و باقی ماجرا ها و شخصیت ها را با توجه به چنین پایانی که از ابتدا خلق کرده، پیش برده است .

آن افشا گری ابتدای رمان لولیتا این بار نه از داخل زندان و نه با کلمات اعتراف شده که با صحنه مرگ کوئیلتی آغاز می شود . در ابتدای لولیتای کوبریک ما می بینیم که هامبرت کوئیلتی را به خاطر دختری به نام لولیتا می کشد .

ما مردن کوئیلتی را می بینیم و با لولیتایی وهم آلود آشنا می شویم . صحنه مرگ کوئیلتی صحنه ای خنده دار و کاملا مسخره است .

دیالوگ های کوئیلتی بی ربط و گاها احمقانه اند .

این که چرا این صحنه پایانی تا به این حد مسخره نمایش داده شده است را در ادامه توضیح خواهم داد .آغاز فیلم لین نقطه پایان رمان لولیتا ست . لین فیلمش را از جایی شروع می کند که ناباکوف کتابش را تمام کرده .

فضایی مالیخولیایی و وهم آلود و هامبرتی که بی اختیار در جاده می راند . کم کم می بینیم که هامبرت به وسیله پلیس تعقیب می شود و او همان طور که به چپ و راست منحرف میشود خیلی آرام می گرید . لین در همان شروع وهمی را توصیف میکند که موضوع اصلی فیلم است .

بخاری وهم آلود به نام لولیتا هیز . این وهم در آغاز فیلم کوبریک بیشتر جنبه روایی دارد تا تصویری . ما این وهم را از بین دیالوگ های هامبرت و کوئیلتی در میابیم و نه از طریق تصویر سازی هایی که انتقال دهنده وهم باشند .

شاید این تصویر سازی های آغازین لین را بشود وفاداری او به ذات رمان لولیتا به حساب آورد .ناباکوف خود را منظره سازی ذاتی می داند . کودکیش ، مادرش و اینکه اساسا حروف را رنگی می بیند همه و همه مقدماتی هستند برای دست یافتن به این توانایی .

تصویر های زیبا ، درخشان و وهم آلود لین در تمام صحنه های فیلم حضور دارند. . این تصویرها ( و یا شاید یشود گفت تابلوهای نقاشی ) تا حدودی از روایت خطی و تقریبا خشک کوبریک فاصله می گیرند . در چشم هامبرت تمام خاطره های لولیتا تصاویری درخشانند .

تصاویری درخشان که باید آن ها را ثبت و نقاشی کرد . لو لیتا ی لین سرشار از این تصویرهای زیباست .

تصویرهایی که لین لزوم وجودشان را درک کرده و به آن ها پرداخته است . یکی از صحنه های اساسی و حتی کلیدی ابتدای فیلم لین صحنه قرار گرفتن هامبرت 13 ساله در کنار آنابل است .آنابل دختر 13 ساله ای است که هامبرت نوجوان به او عاشق بوده. آنابل لی نام شعری از ادگار آلن پوهم هست . در شعر پو من عاشق شعر در سوگ عروس نوجوانش عزاسدار است .

شعر عاشقانه و اندوه بار پو تاریخچه ای است از دگردیسی لو لی تا .لو لی تا در ذهن هامبرت تصویری از آنابل لی نوجوان و گمشده است . نبود صحنه های مربوط به عشق آنابل و هامبرت نوجوان در فیلم کوبریک به منطق شکل گیری لولیتا در ذهن هامبرت لطمه می زند .

منطقی که بیان گر دگردیسی لولیتا به آنابل و بازگشت دوباره اش به لولیتا ست.اما شاید یکی از دلایل اصلی ضعف فیلم کوبریک نسبت یه لولیتای لین را بتوان در بازیگر نقش لولیتا جستجو کرد . مقوله بازیگری در در دو فیلم یکی از مهمترین موضوعاتی است که نقاط ضعف و قوت آنها را آشکار می سازد .
لولیتا:
سو لیون نقش لو لیتا را در فیلم کوبریک بازی میکند .

لیون حدود هفت سال از لو لیتای ناباکوف مسن تر است و این اختلاف هفت سال تصویر لولیتای ناباکوف را کج و نا مفهوم می کند . تمام پیش فرض های تحلیل شخصیتی هامبرت ، کوئیلتی و حتی خود لولیتا به سن لولیتا ربط پیدا میکند . لولیتای کم سن و سال تصویری منجمد شده از آنابل هامبرت است . تصویری که انگار زمان آن را دگرگون نمی کند .

لولیتای کوبریک را با هیچ فرضی نمیتوان در قالب لولیتای ناباکوف ریخت . بازی سرد و بی روح و خالی ازشیطنت های بچه گانه دالی از لیون غریبه ای ساخته که در جریان فیلم حل نمی شود .لیون به هیچ وجه نمیتواند یک پریچهره خردسال و بی دفاع باشد . این مسئله وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که میدانیم جوهره اصلی عقده هیولایی هامبرت ظلمی است که به این دالی روا داشته است .

شاید به همین دلیل است است که سایر دلایل گناه کاری هامبرت ( مثل قتل کوئیلتی ) همه مسخره و احمقانه جلوه می کنند .

اما آدرین لین نقش لولیتای فیلم خود را به بازیگری داد که شباهت های بسیار بیشتری به مخلوق ناباکوف داشت .

دومنیک سوین حاصل وسواس و سخت گیری بسیار زیاد لین در انتخاب بازیگر بود . لین در مدت زمان یک سال و از بین 2500 داوطلب بازیگری این نقش لولیتای خود را انتخاب کرد.

سوین با وجود اینکه سه سال از لولیتای ناباکوف بزرگتر بود ( و البته این مسئله را به هیچ وجه نمیشود نادیده گرفت) تا حدود بسیار زیادی توانست مشخصه های خاص سنی لولیتای ناباکوف را باز آفرینی کند . لولیتای لین به تمام معنی یک عروسک زیبا و بازیگوش است . لولیتای لین با لطافت کودک وارانه اش به روح اثر ناباکوف و تیره گی ذاتی اش وفادار است.
هامبرت:
جیمز میسن نقش هامبرت هامبرت را در فیلم کوبریک بازی میکند . میسن بازیگری است با پرونده ای نسبتا درخشان . با نگاهی به کارنامه بازیگری میسن در میابیم که شخصیتهای مختلف او در فیلم هایش از ویژگیهایی نظیر هوشمندی ، آرامش ، عقل و درستکاری بهره می برند .فیلم هایی نظیر "سفر به اعماق زمین1959 " ،‌" جزیره ای در آفتاب1957 " و " تاج تاهیتی1962 " . هامبرت ناباکوف مردی است مبادی آداب . او فرانسه درس می دهد و هوشمندی خاص یک روشنفکر را دارد . هامبرت حتی در بدترین شرایط نیز سعی در حفظ قوانین و شرایط اخلاقی پذیرفته شده خود را دارد (و در عین حال از یک انجماد اخلاقی رنج می کشد) .

برای مشخص تر شدن شخصیت هامبرت به صحنه پایانی فیلم می توان اشاره کرد که هامبرت اصراری عجیب بر خوانده شدن متن محکومیت کوئیلتی به وسیله خود کوئیلتی دارد . انگار که که خواندن این حکم اعدام تطهیری تراژیک را برای شخصیت هامبرت به همراه می آورد . تطهیری که عملا به دلیل مسخره بودن بیش از حد صحنه انتقام گیری روی نمی دهد و هامبرت حتی بعد از کشتن کوئیلتی به آرامش نمی رسد و حیران تر و سر گردان تر میشود. جرمی آیرون بازیگر نقش هامبرت در فیلم لین است . آیرون برخلاف میسن بازیگری است که در نقش هایی کاملا تیره و خبیث هم ظاهر شده است. به عنوان مثال آیرون در نقش یک جانی تمام عیار در فیلم هایی نظیر " ناقوس زن های مرده " ، " آسیب دیده" و " سرنوشت معکوس‌" بازی کرده است. این تفاوت پس زمینه بازیگری این دو بازیگر را از جهات مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد .کوبریک سعی بسیار زیادی داشت که هامبرت او تصویری از یک شخصیت هرزه و روانی را به نمایش نگذارد . همان که گفته شد ویژگی های بازیگری میسن او را به عنوان یکی از بهترین انتخاب ها ی کوبریک مطرح می ساخت .

حتی می توان گفت که کوبریک عقیده داشت کلید اصلی ساخت لولیتایش به بازی گرفتن میسن در نقشی است که تصویری روانی از هامبرت به نمایش نگذارد .این تلاش هرچند که در فیلم کوبریک به موفقیت کامل رسیده اما تا حدودی از بن مایه های اصلی هامبرت ناباکوف فاصله می گیرد . هامبرت ناباکوف شخصیتی دیوانه ندارد و تلاش می کند خودش را با قوانین اجتماعی پذیرفته شده هم سو کند . اما حقیقتی که نباید از یاد برد این است که هامبرت هرچند که دیوانه نیست اما واقعا بیماری روانی است .

مجموعه ای است از عقده های روانی و ناتوانی در گره گشایی های شخصیتی . هامبرت آنابل را برای همیشه در ذهن خود زندانی کرده است . زندانی 13 ساله ای ای که برای همیشه 13 ساله می ماند . عقده های هیولایی هامبرت ( که از گره های فکری و شخصیتی آنابل سرچشمه می گیرند) لولیتا را نیز به زندانی هامبرت تبدیل کرده است .

این زندانی هرچند که در ابتدا جذب برخی از ویژگی های هامبرت می شود اما در ادامه از روی ناتوانی و ناچاری همراهی با او را می پذیرد.توجه داشته باشید که هامبرت لولیتا را مهمان خانه به مهمان خانه می گرداند تا حتی زندانی بودن او را نیز پنهان کند .تمام این تعبیرات برای نشان دادن این موضوع است که که تصویر ساده و سر راست میسن هرچند که در نشان دادن برخی از جنبه های شخصیتی هامبرت موفق عمل کرده است اما در کنکاش زوایای درونی هامبرت ناتوان است .

درست در نقطه مقابل میسن ، جرمی آیرون قرار دارد . جرمی آیرون با تصویر کردن چهره درونی هامبرت در نشان دادن زوایای پنهان این شخصیت موفق تر است.
کوئیلتی:
کلر کوئیلتی شخصیتی ذاتا کمیک و مسخره دارد . مسخره گی کوئیلتی در ذات رمان ناباکوف مستتر شده است . کوئیلتی ناجی مسخره ای است که لولیتا را از از دست هامبرت نجات می دهد ( نجات می دهد؟) .

در ضمن تقابل دو شخصیت هامبرت و کوئیلتی از اساس بر پایه نوعی از طنز و کمدی سیاه استوار شده است . با تقابل این دو شخصیت هیچ گره گشایی ایجاد نمی شود و مسخره گی حاکم بر این اشخاص امکان هرگونه تطهیر روانی را از هامبرت می گیرد . از طرف دیگر بحث ذاتی بودن طنز در رمان ناباکوف را از جهت دیگری نیز می توان مورد بررسی قرار داد . می شود گفت که تلاش هامبرت برای متوقف کردن زمان و زنده کردن آنابل در لولیتا پدیده ای اصولا تراژیک و کمیک است .

این تلاش خود آزارانه ( و به شکل خنده داری بی فایده ) یکی از بن مایه های اصلی آفرینش طنز در این اثر است . پیتر سلرز یک کوئیلتی واقعی است . مسخره گی رفتاری سلرز در تمامی موقعیت ها و صحنه های فیلم بیان گر وفاداری کوبریک به روح طنز موجود در اثر ناباکوف است .

سلرز تمام صحنه های جدی فیلم را به هم می ریزد و آن ها را به کمدی نفرت انگیزی تبدیل می کند که در رابطه بین شخصیت ها ( و به خصوص هامبرت-کوئیلتی ) جریان دارد . دیوید لین کمدی سیاه سلرز را با فرانک لانگلا جایگزین کرد . لانگلا از کوئیلتی چهره ای ترسناک ، مشمئز کننده و نفرت انگیز تصویر می کند .در اثر لین ذات طنز آلود شخصیت کوئیلتی با شیطان صفتی وحشتناکی تعویض شده است .

حتی صحنه تقابل نهایی هامبرت با کوئیلتی به جای این که صحنه ای طنز آلود باشد بیشتر هجو آمیز است . این هجو شخصیت کوئیلتی را به کاریکاتوری تمام عیار تبدیل می کند .کاریکاتوری که مطمئنا با کوئیلتی ناباکوف هم خوانی ندارد . به این مسئله نیز باید دقت داشت که علاوه بر مسخره گی ذاتی کوئیلتی در رمان ناباکوف ، طنز و کمدی سیاه یکی از مهم ترین و اساسی ترین انتخاب های کوبریک برای ساختن فیلمش بوده است . فشار های اجتماعی موجود در زمان ساخته شدن فیلم ( که حتی تا حدودی شامل حال خود ناباکوف هم شده یود ) کوبریک را وادار به استفاده هرچه بیشتر از کمدی سیاه در ساختار فیلمش می کرد . عملا کوبریک با استفاده آگاهانه از این عنصر به آزادی های بسیار زیادی در فیلمش دست پیدا کرد که در حالت های دیگر امکان دست یابی به آن ها وجود نداشت.
لولیتا را می شود تراژدی مسخره دنیای مدرن نامید .

تراژدی ناباکوف شکل طنز آلود تراژدی های شکسپیر است . در لولیتا تمامی عناصر ایجاد یک تراژدی حضور دارند . یک عشق نافرجام ، دو عاشق و یک معشوق ، حسد ،ناتوانی ، خیانت و دگردیسی .در پایان رمان لولیتا تمامی شخصیت ها مرده اند و دنیا از افرادی که در ساخته شدن این تراژدی مسخره نقش داشته اند خالی شده است. لولیتا ، هامبرت ، کوئیلتی و شارلوت ( مادر لولیتا ) دیگر زنده نیستند . جالب این جاست که دلیل مرگ تمامی این شخصیت ها را میتوان در هامبرت یا همان عاشق اصلی داستان پیدا کرد ( دقیقا شبیه وضعیتی که در غالب تراژدی های شکسپیر حاکم است). برداشت های سینمایی لولیتا هرچند که به طور کامل به لولیتای زاده ناباکوف وفادار نیستند اما توانسته اند با خلق جهان تصویری مختص به خود لولیتای جدیدی را باز آفرینی کنند. لولیتایی که از میان مه و بخار جان می گیرد و در آن گم میشود.
پیمان اسماعیلی

***********

لولیتا کتابی است از عمق ادبیاتخلاصه داستان:

فیلم لولیتا در مورد مردی بود که در 14 سالگی عاشق دختری می‌شه، (اول فیلم می‌گه: اتفاقاتی که در تابستان 14 سالگی هر پسری رخ می‌ده نقطه‌ی عطف زندگیشه.)

دختره بعد از 4 ماه به دلیل بیماری تیفوس می‌میره و پسره که بدجوری عاشقش بوده دیگه با هیچ دختری رابطه برقرار نمی‌کنه

.
پسره که حالا یه استاد داشنگاه پا یه سن گذاشته شده برای تدریس می‌ره به یه شهر دیگه و اونجا یه خونه اجاره می‌کنه که دونفر اونجا زندگی می‌کنن، در نگاه اول از بهم ریختگی اونجا ناراحت می‌شه و تصمیم می‌گیره که برگرده نیویورک ولی با دیدن دختر بچه‌ای که روی چمن‌ها دراز کشیده و بدن نیمه عریانش خیس خالی شده بهش خیره می‌شه و یاد عشق قدیمیش می‌افته که از دستش داده بود

.
هامبرت تصمیم می‌گیره همونجا زندگی کنه، بعد از مدتی کم کم لولیتا که خیلی دختر شیطویه باهاش ارتباط برقرار می‌کنه و با شیطنت‌‌هاش حسادت مادرش رو برمی‌انگیزه چون مادرش هم از همون ابتدا تصمیم به ازدواج با هامبرت رو داشت.
مادرش که شارلوت نام داره دخترش رو به زور به مدرسه‌ای شبانه‌روزی می‌فرسته، موقع خداحافظی لولیتا به اتاق هامبرت میاد و خودشو به آغوش هامبرت پرت می‌کنه و بوسه‌ای به لبهاش می‌زنه.
بعد از رفتن لولیتا، شارلوت به هامبرت نامه‌ای می‌نویسه و میگه یا با من ازدواج کن یا از از اینجا برو.
در مدت کوتاه زندگی مشترک این‌دو هامبرت با خوراندن قرص‌های خواب‌آور به شارلوت مدام از خوابیدن با او تفره می‌رود.
یکروز شارلوت کمد اسرار هامبرت رو باز می‌کنه و دفترخاطراتش رو می‌خونه و متوجه قضیه می‌شه و می‌بینه که ارزشش پیش هامبرت مثل یک گاو مادست.
چند لحظه بعد شارلوت اثر تصادف میره زیر ماشین و کشته می‌شه.
هامبرت دنبال لولیتا می‌ره و از مدرسه میاردش بیرون و با هم می‌رن به یه هتل.
کم کم روابط جنسی این دو شروع می‌شه. در هتل نویسنده‌ای با دخترک آشنا می‌شه و با یک نگاه متوجه می‌شه بین هامبرت و لولیتا رابطه‌ی پدر و فرزندی برقرار نیست. به قول هامبرت آدم باید خیلی شریر و عقده‌ای و مالیخولیایی باشه تا بتونه با نگاه کردن به یه عکس دسته جمعی تشخیص بده که کدومشون اون توانایی شیطنت و شرارت خاص رو دارن، توانایی که حتی خود صاحب عکس هم ازش بی‌خبره
فیلم لولیتا به کارگردانی Adrian Lyne (کارگردان فیلمهای پیشنهاد بی شرمانه و بی وفا) 1997 از نظر روانشناسی بسیار قابل تأمل هست. این فیلم قبل از این در سال 1962 به کارگردانی استنلی کوپریک نیز ساخته شده بود که زیاد از زاویه ی نگاهش خوشم نیامده بود

.


هزار نفرین به فیلم لولیتای آدرین لین که این رمان نازنین را میان فارسی‌زبانان اینقدر مشکل‌دار جلوه داده است.
لولیتای ناباکوف سالهاست که صدر لیست بهترین رمان‌های قرن بیستم ایستاده.تمام شایعات پیرامون کتاب حاکی از آن است که به شدت "مشکل ‌دار " است و احتمال انتشارش در ایران نیست.
ولی خدا می‌داند که "مشکلات" کذایی بیشتر از آنها که در" خنده در تاریکی "است ،‌نیست و می‌دانید که این اثر اخیر دو ترجمه معتبر فارسی دارد که از قضا انتشارشان به سالهای دور هم برنمی‌گردد.
ایده داستان که ماجرای دل‌باختن یک مرد میانسال به دختری نوجوان است و بسیاری موقعیت های دیگر عیناً در خنده در تاریکی آمده با این تفاوت که لولیتا "آنی " دارد که به شاهکار قرن بیستم تبدیلش کرده.
خوشبختانه آقای ناباکوف آنقدر مراعات ما را کرده که این هوس‌های حاج فتوحی‌وار را ذلیل‌کننده و خانمان‌سوز بداند و نتیجه گیری اخلاقی پایان کتاب برای اهل گیر ،‌زهر آن را می‌گیرد.
تنها یک تالیف از این رمان در فارسی وجود دارد مربوط به دوران بوق‌علی‌شاه …بله ،‌ عرض کردم تالیف. آن هم حاصل شیرین‌کاری جناب ذبیح‌الله منصوری است
.


سی نت
http://www.cinetmag.com/ShowArticle.asp?Article=305
http://bigsleep.wordpress.com/2008/01/13/nimlas/
تفکری از ابهر
http://abhar.wordpress.com/2007/12/16/%D9%84%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%A7

 

 

از منظری دیگر :

 

نگاهی به رمان «لولیتا» شاهکار ولادیمیر ناباکف

اعتراف به گناه!/ کاوه نیک منش

لولیتا کتابی است از عمق ادبیات

مد و مه:

در سالهای اخیر بسیاری از آثار ولادیمیر ناباکوف به فارسی ترجمه شده و در ایران منتشر شده اند، اما متاسفانه در این میان جای لولیتا، شاهکار او خالی ست. البته این اثر یک بار در سالهای دور توسط ذبیح الله منصوری به فارسی ترجمه و به صورت پاورقی انتشار یافت و سپس در قالب کتاب هم به بازار عرضه شد، اما سبک ترجمه آزاد و غیر وفادارانه منصوری اگرچه مناسب حال کتابهای تاریخی و داستانی ارائه شده توسط او بود و مخاطبان بسیار هم داشت و دارد، اما در مورد یک اثر ادبی که جزو شاهکارهای دنیای داستان نویسی ست، این سبک در ترجمه جز نابودی جنبه های ادبی آن اثر نتیجه ای به بار نخواهد آورد. چنان که در آن زمان هم اعتراضاتی به منصوری به خاطر ترجمه ای که از لولیتا منتشر کرده بود شد. بدون شک با توجه محتوای این رمان، امکان تجدید چاپ همین لولیتا نیز منتفی ست که اگر امکانش بود، به هرحال مترجمان مشتاق زیادی هستند که  لولیتا ی ناباکوف را به فارسی برگردانند،  اما به هر حال  ترجمه منصوری از لولیتا در سالهای اخیر در بازار کتابهای افست موجود و در بساط افست فروشان خیابان انقلاب دیده می شود.

***

لولیتا کتابی است از عمق ادبیات

ولادیمیر ناباکوف

لولیتا از آن نوع آثاری است که زمینه ی مناسبی برای بسیاری از رویکردها را در خود دارد. لولیتا داستان سفری است که هومبر هومبر با لولیتا در پیش می گیرد، سفری طولانی و دشوار که نشان از سلوکی درونی نیز است.

بخش بسیاری از مشکلات ذهنی و روانی هومبر مربوط به عشق نافرجام او در سن ۱۶ سالگی به دلیل مرگ معشوقه ی او, ازدواج و جدایی از همسر اول خود در سن ۲۹ سالگی , دیدار با لولیتا و ازدواج با شارلوت هاز, مادر لولیتا است. تمام رمان را هومبر به صورت یادداشت هایی در زندان می نویسد که به دلیل کشتن کلر کیلتی, واقع رباینده ی لولیتا, محکوم به اعدام می شود.

باختین در کنار افرادی چون والنتین ولوشینوف و پاول مدودُف جنبشی را در نظریه ی ادبی آغاز کردند که اساس آن را مخالفت با جنبه های انتزاعی زبان شناسی سوسور و جنبه ی تبلیغاتی مارکسیسم دوران استالین موجود در ادبیات رئالیستی اجتماعی آن دوره تشکیل می داد. تفاوت عقیده ی باختین و سوسور در تعریف آنها از زبان است. زبان به زعم باختین نظامی کلی و تابع قوانین انتزاعی به نام لانگ نیست. باختین " به طور کامل مفهوم بیانی منفرد، پایان یافته و تک آوا را که از بافت حقیقی و کلامی خود دور افتاده و آماده ی دریافت هیچ نوع پاسخی نیست و فقط درکی منفعلانه را خواستار است" (سلدن،۱۹۹۳، ۳۹) نمی پذیرد. اگر سوسور لانگ و قوانین حاکم بر زبان را کانون توجه خود قرار می دهد، باختین بر گفتمان و پارول تاکید دارد. برای باختین گفتگو میان افراد و بافت حاصل از این گفتگو بسیار مهم است. در نظر وی هر گفته ای در پاسخ به گفته ی پیش از خود و در انتظار پاسخی از گفته ی پس از خود است. بنابراین زبان ماهیتی تعاملی و اجتماعی می یابد.

باختین در مسایل بوطیقای داستایوفسکی داستایوفسکی را آغازگر رمان چند آوایی معرفی کرد که در تقابل با رمان تک آوایی تولستوی قرار می گیرند. از ویژگی های رمان داستایوفسکی تنوع آوا و وجود آگاهی های مستقل و مشخصی است که هر کدام دیدگاه های جداگانه ی خاص خود را ارایه می کنند. در این نوع آثار "هیچ تلاشی انجام نمی شود تا دیدگاه های مختلف شخصیت های مختلف یکدست شوند." (همان، ۴۰). آگاهی و ذهنیت شخصیت ها تحت حاکمیت صدا یا آگاهی یگانه ی نویسنده یا راوی در نمی آید، بلکه صدای نویسنده نیز صدایی می شود در کنار سایر صداها و آواهای موجود دیگردر اثر. بدین ترتیب دیدگاه شخصیت ها که ممکن است به ایدئولوژی های مخالفی تعلق داشته باشند با دیدگاه نویسنده در یک سطح قرار می گیرند و جملگی اهمیتی یکسان می یابند." تنوع و گونه گونی آگاهی ها و آواهای مستقل و هم آوایی کامل میان آنها، راستی که خصلت نمای آثار داستایوفسکی است….. کلام قهرمان درباره ی خودش و جهان به همان اندازه معتبر است که کلام مؤلف؛ و تابع تصویر عینیت یتفته ی قهرمان و همچون یکی از منش های او نیست" ( احمدی ۱۳۷۰, ۱۰۰).

چنین ویژگی هایی را در رمان های تک آوا نمی توان یافت. در این نوع آثار تنها با یک صدا و یک ایدئولوژی که منحصرا تعلق به نویسنده است روبه رو هستیم. چرا که نویسنده صداها و آگاهی های دیگر را مطیع ایدئولوژی و جهان بینی یکسونگرانه ی خود می کند.

شخصیت های لولیاهیچ کدام تحت انقیاد صدا یا آگاهی راوی یا نویسنده درنیامده اند که به این دلیل به رمان چند آوایی نزدیک می شود. این آزادی و استقلال شخصیت ها از ۲ جنبه قابل بررسی است:۱) جنبه ی محتوایی، ۲) جنبه ی صوری.

لولیتا کتابی است از عمق ادبیات

شخصیت های لولیاهیچ کدام تحت انقیاد صدا یا آگاهی راوی یا نویسنده درنیامده اند

از لحاظ محتوایی می توان از شخصیت مستقل و آزاد لولیتا شروع کرد. این منش آزاد لولیتا در فرار او از دست هومبر و ازدواج با ریچارد اِف. شیلر خود را نشان می دهد که شورشی است علیه منش مستبدانه و تک گوی هومبر. این فرار بزرگ هم جاودانگی و هم آزادی را برای لولیتا به ارمغان آورد. جاودانگی بدان علت که این اقدام بهانه ای می شود تا هومبر رمان را به صورت اعتراف نامه ای بنویسد و آزادی را بدان علت که لولیتا به زندگی مطلوب،هر چند کوتاه، خود می رسد. هومبرنیز نه تسلیم آگاهی تک گویانه ی نویسنده ی رمان، ناباکوف، شده و نه تسلیم انزوای نابودگر زندان می شود. او به عنوان شخصیتی آزاد به گذشته ی خود رجعت می کند و آن گذشته ی شیرین زندگی در کنار لولیتا را در تقابل با زمان حال پر رنج قرار می دهد و بنابراین در این حالت نظیر به نظیر جنبه ی گفتگویی رمان را تقویت می کند چرا که در بین گذشته و حال نیز گفت و گوبرقرار می شود. بهترین نمود این حالت را در فصل ۲۶از بخش اول رمان می بینیم. این فصل کوتاه ترین فصل رمان اما کلیدی ترین آنهاست. قبل از این فصل، هومبر به مسافرت خود به همراه لولیتا می پردازد که آن را به صورت نوعی بهشت از دست رفته تجسم می کند اما در این فصل سیر روایی رمان شکسته و هومبر از سردرد مزمن خود در زمان حال و کم بودن فرصت برای نوشتن شکایت می کند. پس دنیای بهشت گونه ی گذشته با دنیای تلخ حال در گفت و گو قرار می گیرند.

ویژگی محتوایی بعدی دو لحنی بودن شخصیت لولیتاست چرا که در برابر خواننده دو لولیتا حضور دارد: یکی لولیتای شاد و با انرژی مورد نظر هومبر و دیگری لولیتای غمگین و افسرده که لولیتای واقعی است. این هم زیستی همان است که مطابق با نظر پَیتون "منجر به برخورد دنیای تک گویانه ی خارج که توسط هومبر خلق شده با دنیای گفت و شنودی لولیتا" می شود. (پَیتون،۲۰۰۲، ۱۱۸)

علاوه بر جنبه ی محتوایی، لولیتا حالت های صوری خاصی را نشان می دهد که تاکیدی بر چند آوایی بودن این رمان است، این عوامل شکلی و صوری یگانگی گفتمان را از بین می برند به طوری که در یک گفته دو هدف وجود خواهد داشت که منجر به تشکیل گفتمان دو سویه می شود که دراین مورد باختین به دسته بندی انواع گفتمان در رمان می پردازد و دیوید لاج این گفتمان ها را به صورت پایین دسته بندی می کند:

۱)گفتمان مستقیم نویسنده

۲)گفتمان بازنمایی شده

۳)گفتمان دو سویه (لاج، ۱۹۹۰، ۳۳)

لولیتا کتابی است از عمق ادبیات

انواع گفتمان دو سویه را می توان در لولیتا پیدا کرد

مورد اول به صدای راوی اشاره دارد و مورد دوم به گفتگو و مکالمات بین شخصیت ها دلالت دارند که هیچ یک از ویژگی های رمان چند آوایی محسوب نمی شوند. از نظر باختین تنها مورد سوم قابل توجه است چرا که از طریق این نوع گفتمان، گفتمان دو سویه، است که حالت چند آوایی ایجار می شود. باختین این نوع سوم را به ۴ بخش تقسیم می کند: سبک پردازی ، نقیضه ، اسکاز و گفتگو یا جدل نهانی . در سبک پردازی و نقیضه، تقلید از سبکی خاص مورد نظر است با این تفاوت که در سبک پردازی ارزش ها و مفاهیمی نشان داده می شوند که با جهان بینی و دیدگاه شخص هم خوانی دارند و در نتیجه مقصود نویسنده و مقصود اصلی سبک اصلی در یک سو قرار می گیرند، اما در دومی، نویسنده "سبکی را به وام می گیرد و اهدافی را بر آن اعمال می کند که در جهت عکس هدف اصلی سبک و یا نا هم خوان با آن است." (لاج،۱۹۹۰، ۳۶). اسکاز اصطلاحی روسی است که عبارت است از "حالت یا فن روایی که بازگوکننده ی روایت شفاهی است." (هاثورن،۱۹۹۲، ۱۶۶). گفتگو یا جدل نهانی به آن نوع از گفتمان اطلاق می شود که در آن می توان حضور دیگری را حس کرد و در واقع در پاسخ به سخنان و گفتمان شخص دیگری شکل می گیرد.

نمونه های انواع گفتمان دو سویه را می توان در لولیتا پیدا کرد. فصل ۱۶ از بخش نخست رمان اختصاص به نامه های عاشقانه ی خانم شارلوت هاز (مادر لولیتا) دارد که برای هومبر نوشته است. این نامه نمونه ای از سبک پردازی است. در این نامه احساسات و آرزوهای خانم هاز با زبان احساسات گرایی و تا حدی کلیشه ای و رمانتیک به خواننده منتقل می شود. این سبک با دنیای ذهنی خانم هاز به طور کامل هم خوانی دارد. علاوه بر این، این نامه گسستی در روایت هومبر محسوب می شود چرا که روایت هومبر را قطع کرده تا صدا و آوای خانم هاز نیز در رمان استقلال یافته و شنیده شود. استفاده از واژه های فرانسوی، ۱۳ بار استفاده از واژه ی "عزیزم" در طول نامه و تکرار جمله ی "دوست دارم" از نشانه های سبک رمانتیک در نامه است که با نیات خانم هاز هم سو است.

می توان گفت که لولیتا مخزنی از نمونه های نقیضه است. فصل ۱۱ در بخش اول نقیضه از زندگی نامه های خود نوشت و نوشتن اعترافات است که ناباکوف نسبت بدان ظنین بود، فصل ۲۷ در بخش اول نیز دارای نمونه ی دیگری از نقیضه از زبان روان کاوی فروید هستیم چرا که همواره ناباکوف فروید را با تعبیر "پیرمرد محترم ویَن که سعی دارد تمام آلام روحی و ذهنی را با استفاده از اسطوره های یونان باستان حل کند" (اَپل، ۱۹۷۰، ۳۷۲) خطاب قرار می داد. در فصل ۲۷ از بخش اول نیز ناباکوف به نقیضه جریان سیال ذهن، به عنوان تمهید ادبی مدرن، می پردازد.

نمونه ی اسکاز در فصل ۲۷ بخش اول در صفحه ی ۱۱۲ از رمان است که در این صحنه هومبر به یادآوری و بازگو کردن سفر خود به همراه لولیتا برای رییس اردوگاه می پردازد. در این قسمت آوای رییس اردوگاه در بین سخنان هومبر گویی تزریق می شود تا وحدت گفتمانی هومبر را از بین برد.

در فصل ۱۴ نیز شاهد نمونه ای از گفتگو یا جدل پنهانی هستیم. در این بخش هومبر به گونه ای صحبت می کند که انگار در حال پاسخ گویی به پرسش و قضاوت دیگری است تا بدان حد که حتی می توان این بخش را به صورت مکالمه و گفتوگوی هومبر و مخاطب فرضی وی دوباره نویسی کرد.

نتیجه گیری

باختین متفکری است که برای انسان و به ویژه روابط انسانی اهمیتی ویژه قایل است. حقیقت برای باختین جز در گفتگو میان انسان ها وجود ندارد چرا که گفتگو میان انسان ها پل برقرار می کند. تلاش باختین بر این بوده است که در برابر تک آوایی و جزم گرایی مقاومت کند و با روی آوردن به چند آوایی، تکثر و گوناگونی را جایگزین آن کند. اساس کار ناباکوف در لولیتا نیز انسان ها و روابط آنهاست چرا که رمان با معضل روابط بین انسان ها شروع می شود، در یک رابطه ی نا مآنوس و عجیب به اوج می رسد و در رابطه ی باز شگفت آورتر به پایان می رسد. آنچه که بر ارزش کار ناباکوف می افزاید این است که در این روابط همواره تک تک شخصیت ها، آوای مستقل و نگرش و تفکر خاص خود را داشته و از این مهم تر می توانند آن را بیان کنند. آواهای بسیاری از لولیتا قابل شنیدن است چرا که نویسنده در برابر این آواها نیروی جزم اندیش مؤلف بودن خود را قرار نداده است. ناباکوف در رمان لولیتا نه تنها شخصیت لولیتا که دیگر شخصیت ها را نیز مشهور کرد و از این رهگذر ناباکوف از بزرگ ترین نویسندگان رمان چند آوایی در این زمینه است.

منبع فرهنگخانه- انتشار در مد و مه: ۲۲ دی ماه ۱۳۸۹

 


:: برچسب‌ها: گالری عکس, هنر چوب, هنر, فرهنگ



استخر شنا
نوشته شده در شنبه ٦ اردیبهشت ۱۳٧٦
ساعت : ۱٢:٤۱ ‎ق.ظ
نویسنده : { فربد حیدری } Farbod Heidari
نظرات

ساختمان معماری استخر سونا جکوزی ساخت و ساز

Pool

Swimming pools can be a kind of structure, form and mechanism of their yields.

Such as the type of treatment, Janmay pool, position relative to the surface

Pool types:

Recreational pool

Therapeutic Pool

Olympic swimming competitions (championship)

Pool Training

Pool dance and drama

Swimming and Diving

 استخر

استخر های شنا را میتوان از نوع ساختار ، شکل و مکانیزم آنها تقسیم بندی نمود  .

مانند : از نظر نوع تصفیه ، جانمای استخر ، وضعیت قرارگیری نسبت به سطح زمین و

انواع استخر :

استخر های تفریحی

استخر های درمانی

استخر های المپیک و مسابقات (قهرمانی)

استخر های آموزشی

استخر های حرکات موزون و نمایش

استخر های غواصی

و انواع دیگر استخر که در حوصله این صفحه نمیباشد ..

استخر، محل خصوصی است برای شنا، آموزش شنا ، تفریح ، ورزش ، شیرجه، و واترپولو که در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود.

ولی، استخرهایی که در آنها مسابقات رسمی را برگزار می‌کنند باید دارای مشخصاتی معین باشد. این مشخصات از طرف فدراسیون بین‌المللی شنای آماتور، که آن را فینا (FINA) می‌خوانند به شرح زیر تعیین شده‌است:
1. طول: ۵۰ متر ؛ عرض: حداقل ۲۱ متر
2. عمق: حداقل ۸۰/ ۱ متر
3. شمار خطوط : ۸ خط (عرض هر خط ۵/ ۲ متر)

استخر، محل خصوصی است برای شنا، شیرجه، و واترپولو

لینک هایی از سایت جامع پیمانکاران

 

 

استخر سونا جکوزی  ( مقالات ، تحقیق و ترجمه فربد حیدری ) 


استخر سونا جکوزی گالری طرح و عکس و مقالات ساختمان بزرگترین آرشیو اطلاعات

 

انتخاب مکان استخر های رو باز و مواردی که باید در آن رعایت شود

 

ابعاد استخر و نکات کلیدی آن

 

نکات ایمنی و مهم در سونا و استخر شما

 

 

لازمه موفقیت ، در توانائی تمرکز انرژی ذهنی و جسمی وبدون وقفه بروی یک مسئله است بی آنکه احساس خستگی کنید. توماس ادیسون


یک آشپزخانه کوچک در کنار یک استخر

با طراحی به سبک خانه های کوهستانی

با چوب گردو برای صفحه میز و چوب کاج برای دیواره و سقف کلبه

سقف تمام چوب بدون شاسی فلزی بصورتی که سفال بر روی سقف چوبی نصب میشود

http://buildingservices.persianblog.ir/post/539


:: برچسب‌ها: pool, sauna, هنر, استخر